پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


«جاستین رویلند» باز هم شما را شگفت‌زده خواهد کرد

سید مسیح میرجعفری (منتقد سینما)
«جاستین رویلند» پس از سریال «ریک و مورتی» که در شبکه Adult Swim تهیه و پخش شد، به شهرت رسید و حالا با Solar Opposites نشان می‌دهد که یک انیماتور و برنامه‌ساز صاحب‌سبک است. سریال انیمیشنی که فضای مشابهی با سریال قبلی او دارد و از سرویس استریمینگ هولو در 8 می‌(19 اردیبهشت) منتشر شد. شباهت این دو سریال به معنای به تکرار افتادن کارگردان آن نیست؛ بلکه به این معناست که ما می‌توانیم «رد پای» سازنده را حس کنیم و پس از تماشای یک قسمت از این سریال، قطعا متوجه این رد پا می‌شویم. داستان این سریال به کلی متفاوت است و رویلند با خلاقیت خود باز هم مخاطب را شگفت‌زده خواهد کرد.
نکته مهمی که در این مجموعه وجود دارد، انسجام در عین تنوع است؛ یعنی همان‌طور که هر قسمت یک ماجرای جدا را روایت می‌کند و به پایان می‌رساند، در قسمت بعد می‌توانیم ادامه این رویدادها را پی بگیریم. Solar Opposites ماجرای خانواده‌ای از بیگانگان است که پس از انفجار سیاره «شلورپ»، مجبور به سکونت در زمین شده‌اند. خانواده چهار نفره که دو بزرگ‌سال و «همانندهایشان» (فرزند) را شامل می‌شود. این خانواده، یک موجود به نام «پیوپا» دارند که مانند حیوان خانگی است.
هر کدام از اعضای خانواده، رویکردی متفاوت با آنچه در زمین با آن مواجه می‌شوند، دارند. به طور کلی می‌توان گفت «کورو» و همانندش «یامیولک» که رنگ بدن‌شان آبی است، نسبت به اتفاقات و مردم زمین بدبین هستند. در مقابل، «تری» و همانندش «جسی» که سبزرنگ هستند، سعی می‌کنند از زندگی خودشان در زمین لذت ببرند. کورو مسئول تعمیر سفینه است و تندخویی او مانند «ریک سانچز» است؛ به ویژه که گوینده صدای هر دوی آنها، رویلند است. سریال سعی می‌کند با نگاهی خلاقانه و با روایت داستانی در هر قسمت، دید مخاطب خود را نسبت به باورها و عملکرد مردم جهان به چالش بکشد. سریال در هر قسمت، به سراغ یک موضوع خاص می‌رود و سعی می‌کند با بیان هجو مانند و همچنین سهل و ممتنع، نقدی بر جهان مدرن ارائه کند. سریال به خوبی می‌تواند یک دریچه جدید به نگاه شما بدهد. شوخی‌های بی‌رحمانه که گاهی تنه به توهین می‌زنند. کارگردان حتی در شوخی، به شبکه هولو هم رحم نمی‌کند. سریال در اپیزود اول، به سراغ برنامه‌های تلویزیون می‌رود. اپیزود دوم به روابط افراد در مدرسه و محله می‌پردازد و در اپیزود سوم، نگاهش را به صنعت سرگرمی معطوف می‌کند. در همین اپیزود سوم به چندین فیلم ارجاع داده می‌شود؛ کاری که در سراسر سریال با دقت و نکته‌سنجی انجام می‌شود. بهترین این ارجاع، به فیلم «سرگیجه» است که در آن، نمایی از صعودتری در راه‌پله را می‌بینیم. این نما کاملا مشابه نمای مشهور فیلم سرگیجه آلفرد هیچکاک است. هوشمندی انیماتور در به‌کارگیری چنین صحنه‌ای آنجا معلوم می‌شود که این سکانس در سرگیجه هنگامی است که جان فرگوسن می‌خواهد مدلین، معشوقه‌اش را به پایین بیندازد، اما در اینجا قضیه کاملا برعکس است و تری می‌خواهد کورو را که از اعضای خانواده‌اش است، نجات دهد. این ارجاعات پی‌درپی و جذاب، سریال را برای سینه‌فیلها بیش از بقیه جذاب می‌کند.
سریال از یک جایی به بعد، یک خط داستانی جدید را هم دنبال می‌کند: در دیوار اتاق یامیولک و جسی، انسان‌هایی زندگی می‌کنند که توسط این دو کوچک شده‌اند. این خط داستانی درباره ایجاد یک نظام طبقاتی در این دیوار است. در این جا هم شاهد ارجاعاتی به آثار قهرمان‌محور‌ هالیوود مدرن هستیم. کنایه‌های واضحی به جنبش‌های مردمی که نهایتا ختم به جایگزینی یک دیکتاتوری با دیکتاتوری دیگر می‌شوند. در اینجا هم به خرافه‌پرستی و بت‌سازی از شخصیت‌ها حمله می‌شود. در هر نمای سریال شاهد جزئیاتی هستیم که رویلند با دقت آنها را طراحی کرده است. نماهای شلوغ که مشابه آنها را در کارهای گذشته او دیده‌ایم و هواداران را مجاب می‌کند تا به دنبال جزئیات ایستراِگ‌های آن بگردند. اما تولید آثار این‌چنینی، یک خطر دارد؛ آن هم این است که با موفقیت آثار رویلند، شبکه‌های مختلف روی به تولید آثار این‌چنینی بیاورند و در نتیجه، تولیدات تکراری و بی‌محتوا را شاهد باشیم. این اتفاق پس از محبوبیت «بازی تاج و تخت» هم افتاد و شبکه‌های مختلفی روی به ساخت سریالهایی مانند آن آوردند که به هیچ‌وجه موفقیت تاج و تخت را تکرار نکردند. این کار بی‌توجه به این نکته صورت گرفت که در پس سریال بازی تاج و تخت، یک رمان قوی وجود داشت که از آن اقتباس شده بود و این روند اقتباسی وقتی در این سریال متوقف شد، شاهد افت کیفیت روایی آن بودیم. در اینجا هم باید توجه کرد که رویلند خالقی توانمند است که می‌تواند چنین انیمیشن‌هایی را با کیفیت خوب و سبک خاص به وجود بیاورد.