بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


هوشنگ اکبری در گفت‌وگو با همدلی:

«منوهین» ویلن قنبری را تائید کرد و «مارکوف» من را

همدلی|  ستاره قاسمی: این عرصه یکی از آن فضا‌های عجیب و غریب در فرهنگ و هنر ایران زمین به شمار می‌رود. از یک سو هم می‌تواند جزء صنایع دستی و هم زیرمجموعه موسیقی قرار بگیرد و از سوی دیگر مطابقت کامل با این دو عرصه ندارد چرا که صنایع دستی امروز کارکرد مستقیم خود را از دست داده و بیشتر جنبه تزئینی پیدا کرده است و از این منظر سازسازی به واسطه کاربردی بودنش شاید انطباق کامل با آن نداشته باشد. از طرف دیگر ضرورتی وجود ندارد که یک سازساز در یکی از شاخه‌های موسیقی متخصص باشد. از همه این مباحث که بگذریم، هنر سازسازی را شاید بتوانیم زیربنایی‌ترین هنر مرتبط با موسیقی بنامیم چراکه اگر‌سازی نباشد حتی اگر موزیسین متخصص هم در اختیار داشته باشیم، هیچ صدایی تولید نخواهد شد.از همین منظر هم هست که در چند سال گذشته توجه به این حوزه به یکی از اولویت‌های نهاد‌های مرتبط با موسیقی بدل شده است و خانه موسیقی هم به برگزاری رویدادی ویژه برای این هنر ارزنده همت کرده است؛ نمایشگاهی به نام «سازخانه».
برگزاری سومین دوره این رویداد پیش از فراگیر شدن کرونا در ایران و جهان به دی ماه سال ۱۳۹۸ بازمی‌گردد که در شاخه‌های ساز‌های ایرانی، کلاسیک و ابداعی با نمایش آثار بیش از ۶۰ هنرمند سازنده ساز در گالری‌های ممیز، میرمیران، پاییز و زمستان خانه هنرمندان و نشست‌های پژوهشی تخصصی پیش روی علاقه‌مندان به این عرصه قرار گرفت.سال گذشته هم براساس برنامه‌زیری‌های انجام‌شده، بنا بود چهارمین دوره نمایشگاه «سازخانه» در شاخه‌های ساز‌های ایرانی، کلاسیک و ابداعی از ۲۷ آبان تا چهارم آذرماه در محل خانه هنرمندان ایران برپا شود اما بنا به درخواست شرکت‌کنندگان در این نمایشگاه و کانون سازندگان ساز خانه موسیقی ایران برپایی چهارمین دوره نمایشگاه به تعویق افتاد.در نهایت اما به نظر می‌رسد بر اساس اعلام خانه موسیقی امسال طلسم شکسته می‌شود و چهارمین دوره «سازخانه» با چهار سال وقفه بالاخره برگزار خواهد شد.
هوشنگ اکبری، ویولن‌ساز نامدار و برجسته ارومیه‌ای هم به احتمال فراوان در این رویداد حاضر خواهد شد تا ساخته‌های ارزنده خود را پیش روی نوازندگان ساز ویلن در ارکستر‌ها و گروه‌های موسیقی غربی و ایرانی کشورمان قرار دهد. به همین بهانه با این استاد مسلم به گفت‌وگو پرداخته‌ایم تا با مرور خاطرات شیرینش بخشی از آن را برایمان بازگو کند. او که چندین دهه با ابراهیم قنبری‌مهر، قله سازسازی ایران نفس به نفس زندگی کرده است، نقبی به خاطرات گذشته زد و به اتفاقات جذابی اشاره کرده که خیلی پیش‌تر از این‌ها باید رسانه‌ای می‌شد. هوشنگ اکبری در گفت‌وگو با «همدلی» از روزی سخن گفت که «الکساندر مارکوف» نوازنده مشهور ویولن، ساز او را در دست گرفت؛ اتفاقی که پیش‌تر با ویولن ابراهیم قنبری‌مهر در دست «یهودی منوهین» رخ داد. گفت‌وگوی ما با سازساز نام‌آور ایران را در ادامه می‌خوانید:

*نگاه جدی به عرصه سازسازی در سال‌های گذشته وجود نداشت. به عنوان فردی که عمری دست به ساخت ساز برده‌اید و از جمله برجسته‌ترین هنرمندان این حوزه به شمار می‌روید، دلیل بی‌مهری به سازسازی را چه می‌دانید؟ چرا این هنر نتوانسته جایگاهی درخور میان رسانه‌ها و جامعه هنر پیدا کند؟
ما عاشقانه سازسازی را شروع کردیم، عاشقانه کار می‌کنیم و عاشقانه ادامه می‌دهیم. هیچ‌گاه فکر نکرده‌ایم حمایت شویم یا نشویم. باید این واقعیت را درک کرد که ما به دولت نیازی نداریم، بلکه دولت به هنرمندان احتیاج دارد. می‌خواهیم و تلاش می‌کنیم این دیدگاه را وسعت بخشیده و هنر سازسازی را به نسل‌های بعدی انتقال دهیم، اما متأسفانه امکانات چندانی نداریم تا بتوانیم شاگرد تربیت کنیم. دولت باید به میدان آمده و به ما کمک کند. باید فضایی آرام فراهم شود تا بتوانیم سازسازی را به عاشقان آموزش دهیم. فرقی نمی‌کند چه‌سازی باشد؛ از ویولن تا کمانچه.
*تمام استادان سازسازی آنچه را در سینه دارند، به شاگردان خود آموزش می‌دهند؟
گاهی اوقات می‌بینیم برخی استادان فوت و فن کار را به هنرجویان یاد نمی‌دهند، اما استادی مثل ابراهیم قنبری‌مهر صادقانه آنچه داشت را به دیگران می‌آموخت. اگر استاد در رفاه باشد، می‌تواند هرچه آموخته را به شاگردان نیز بیاموزد. او می‌تواند سازسازی را به گونه‌ای معرفی کند که مورد توجه طیف گسترده‌ای قرار بگیرد. ما تا حدودی در آرامش کار می‌کنیم، ولی واقعیت این است که ترسی مداوم در دل داریم تا مبادا فردی زنگِ در را بزند و بگوید: «بساطتان را جمع کنید». ۵۰ سال است عاشق موسیقی هستم و ۴۰ سال است ساز می‌سازم؛ در این چهار دهه شب و روز ویولن ساخته‌ام، ولی هیچ‌وقت آرامش نداشته‌ام. همیشه می‌ترسیدم؛ شخصی می‌آید، در را می‌زند و از من می‌خواهد بساطم را جمع کنم.
*ساز‌های شما در بیرون از کشور نیز مشهور بوده و نوازندگان خارجی با آثار دست‌تان مینوازند. در واقع ویولن شما به ارکستر‌های غیرایرانی راه پیدا کرده است. در این خصوص هم برایمان سخن بگویید...
راستش امروز اگر ۱۰ ویولن بسازم، هشت تایش به خارج از کشور می‌رود. نکته جالب در این میان استقبال نوارندگان شهیر از ویلن‌هایی است که من می‌سازم. به طور مثال دو سال پیش «الکساندر مارکوف» کار مرا تأیید کرد. هر ۵۰ یا ۱۰۰ سال نوازنده‌ای به‌نام کار سازنده‌ای را تأیید می‌کند و این اتفاق برای من افتاده است. متأسفانه آن‌طور که باید و شاید چنین اتفاق بزرگی را به ما تبریک نگفتند. فقط دو، سه تن از اطرافیان به من تبریک گفتند.
*روزگاری هم استاد مارکوف یعنی «یهودی منوهین» نوازنده نامدار آمریکایی از ساز استاد ابراهیم قنبری‌مهر تمجید کرده بود و چندصدهزار دلار بابت خرید ویلون ساخته دستش پرداخت کرد و دستخطی هم در رابطه با کیفیت عجیب آن ساز نگاشته بود…
بله؛ دقیقا. توجه داشته باشید که تاریخ مدام در حال تکرار شدن است و در این باره چه اتفاق زیبایی برای من و استاد قنبری مهر رخ داده است؛ ‌یهودی منوهین کار استاد قنبری را تأیید می‌کند و نیم قرن بعد الکساندر مارکوف شاگرد منوهین کار مرا تأیید می‌کند؛ این واقعه به مکتب آن‌ها و مکتب ما برمی‌گردد. عاشقانه در آنجا کار شده و ما نیز در اینجا عاشقانه کار کرده‌ایم. به نظر می‌رسد راه درستی را پیموده‌ایم. همیشه سعی کردم خودم را محک بزنم. خاطره‌ای از استاد قنبری‌مهر دارم؛ او گفت: «از جامعه یاد گرفتم و باید به جامعه تحویل بدهم». وقتی در تهران حضور داشت، گفت: «وظیفه خودم می‌دانم به ارومیه بیایم و به کارگاه شما سر بزنم». هر ۱۰ روز یک بار از تهران به ارومیه آمد و کار را از صفر تا صد به ما یاد می‌داد. استاد قنبری‌مهر گفت: «اگر شاگردی هم پیدا نشود، می‌روم از میدان شوش یک کارگر می‌گیرم، سازسازی را به او یاد می‌دهم و بعد می‌روم». به هر کسی هم خواست آموزش دهد، خودش نزد او رفت. استاد می‌گفت: «من باید بیایم تا به شما یاد بدهم». همه رفتار‌های او برای ما حکم درس را داشت. استاد قنبری‌مهر به ما اخلاق و انسانیت آموخت و لابه‌لای کار نیز سازسازی یاد گرفتیم؛ نکته‌ای که اهمیت بسیار زیادی دارد. من به آقای مرادخانی (معاون فقید وزیر ارشاد) گفتم: «ای کاش روزی مکتبی به نام مکتب استاد قنبری‌مهر را در سازسازی تدوین کرده و به هنرجویان بیاموزند». مکتب او را باید مکتب انسانیت و انسان بودن دانست. اطلاعات استاد قنبری مهر در قلب او بود، نه مغزش. باید ارتباط قلبی با استاد برقرار می‌کردیم و او نیز نسبت به درک و فهم شاگرد، اطلاعات را منتقل می‌کرد.
*چرا «خانه موسیقی» به عنوان متولی موسیقی کشور موفقیت شما را رسانه‌ای نکرد یا اگر چنین کاری را انجام داد، به چه علت چندان شنیده نشد؟
نه، خانه موسیقی اتفاق مذکور را به صورت رسمی اعلام نکرد. واقعیت این است که خانه موسیقی در بهترین حالت صرفاً می‌تواند امور خود را رتق و فتق کرده و سر پا بماند. البته از این نهاد نیز حمایت نمی‌شود. اعضای خانه موسیقی زحمت می‌کشند و از نزدیک شاهد تلاش آن‌ها هستم. روزی به خانه موسیقی رفتم؛ در حالی که خواسته‌ای هم نداشتم، دیدم خودشان به حمایت نیاز دارند و باید به خانه موسیقی توجه شود. همه اعضا دلسوزانه کار می‌کنند، ولی بودجه چندانی نمی‌گیرند. روز به روز حمایت دولت از خانه موسیقی کاهش می‌یابد. باید به این نهاد رسیدگی شود.
*وقتی در نهادی مانند خانه موسیقی، بیم کاهش بودجه و ناتوانی در رسیدگی به امور پدیدار شود، دیگر حمایت هنرمندان از همدیگر نیز محلی از اعراب نخواهد داشت. کانون سازندگان ساز در خانه موسیقی باید حمایتی تؤامان از پیشکسوتان و جوانان داشته باشد. دلیل نبود چنین حمایتی را کمبود‌ها می‌دانید؟
به هر حال علتی وجود دارد که حمایتی صورت نمی‌گیرد. می‌توانم گله کنم، اما باید واقع‌بینانه نگاه کرد. اگر ما سیل‌زده باشیم، بسته‌ای نان و خرما؛ هرچند کم را می‌پذیریم. اگر سفره‌ای رنگارنگ پهن باشد، در آن صورت می‌توان انتظار حمایت تمام و کمال داشت و همه سهمی ببرند.
*سازسازی علی رغم ظاهر مردانه‌ای که دارد در طول سال‌های گذشته موفق شده تعداد قابل توجهی از بانوان را به سمت خود جذب کند و اتفاقاً بسیاری از سازندگان برتر ساز هم همین بانوان به شمار ‌می‌روند؛ یکی از آن‌ها هم دختر خود شماست. حضور نسل‌های مختلف به‌ویژه زنان در این عرصه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
اگر بتوانیم در طول سال نمایشگاه‌های دائمی برای همه سازگران ایران‌زمین داشته باشیم؛ از جوانان تا پیشکسوتان، اتفاق بسیار خوبی خواهد بود. ما هم سعی می‌کنیم راهنما و راهگشا باشیم. جوانان باید کار و تلاش کنند. از طرف دیگر استادان هم می‌توانند کارگاه‌هایی برگزار کرده و تجربیات خود را در اختیار آن‌ها قرار دهند تا جوانان خبره‌تر شوند.
*شما با ابراهیم قنبری‌مهر، قله سازسازی ایران دمخور بوده‌اید و زندگی کرده‌اید...
من از دیدار او بسیار خوشحال بوددم و حتی اشک میریختم. ۵۰ سال است در عرصه هنر فعالیت می‌کنم و ۴۰ سال شبانه‌روز کارم دیدن استاد قنبری‌مهر بود. یک بار نگفتم: «ولش کن! امروز را تعطیل کنیم». اصلاً چنین حرفی را به زبان نیاوردم. آن‌قدر عاشقانه کار کرده و احساس مسئولیت می‌کردم که روزی به دوستانم گفتم: «در این ۴۰، ۵۰ سال به یاد ندارم روزی گفته باشم کار را ر‌ها کن». هنر عشق می‌خواهد. پیشکسوتان مسئول هستند، نباید عرصه را خالی کنند و باید ادامه دهند. با وجود اینکه همیشه سفارش داشتم، در نمایشگاه‌های متعددی شرکت کردم. مسئولان گفتند: «راضی هستید؟ » در پاسخ گفتم: «تا زمانی که کار باشد، اصلاً مشکلات اهمیتی ندارند». غرفه شیک باشد، پارکینگ مهیا بوده، عطر و ادکلن بزنند و دکور زیبا باشد؛ هیچ‌کدام مهم نیست، بلکه فقط کیفیت کار در اولویت است.
*صرف نظر از برگزاری نمایشگاه‌هایی که دولت یا خانه موسیقی متولی آن است، اساساً برگزاری نمایشگاه‌های دائم سازسازی را در ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به عنوان فردی که سرد و گرم روزگار را چشیده‌ام، چشم‌انداز روشنی پیش روی سازسازی می‌بینم. از نگاه من، راه‌اندازی مؤسسات و نمایشگاه‌های دائمی ساز می‌تواند خیلی تأثیرگذار باشد. باید فیلم‌هایی تهیه شود و در اختیار جوانان قرار بگیرد. من مدت‌ها در ارومیه زندگی کردم و حدود پنج سال است به تهران آمده‌ام. مدیرکل وقت میراث فرهنگی استان آذربایجان غربی، فضایی در اختیار ما قرار داد. وقتی بچه‌ها درس می‌خوانند، همه می‌خواهند آن‌ها دکتر یا مهندس شوند. بسیاری از آن‌ها دکتر و مهندس هم می‌شوند، ولی بعد‌ها حسرت می‌خورند چرا به سراغ هنری مانند سازسازی نرفتند.من دوست داشتم بچه‌های مستند و علاقه‌مند از مدارس و دانشگاه‌ها به مؤسسه ما معرفی شوند، کارگاه را ببیند و لذت ببرند. دخترانی هستند که عاشقانه کار می‌کنند. آن‌ها با پوشش خاص خود، چوب‌ها را حمل می‌کنند، به چوب‌بری می‌برند و برمی‌گردانند. نباید چنین دیدگاهی مطرح شود که دختران نیازمند هستند، بلکه نیازی ندارند و صرفاً عاشق موسیقی و هنر هستند. همگان باید بدانند پشت فعالیت آن‌ها، عشق فراوانی نهفته است. باید این اتفاقات را به فال نیک گرفت. همچنان معتقدم باید بچه‌ها از مدارس و دانشگاه به کارگاه‌های سازسازی بیایند و از نزدیک ببینند.
* به نظر شما از فناوری‌های نوین می‌توان برای معرفی هنر اصیل سازسازی کمک گرفت؟
در حال حاضر بخش اعظمی از تبلیغات در اینستاگرام خلاصه می‌شود. وقتی هر فردی صفحه‌اش را باز کند، می‌تواند دنیایی از عکس‌ها و فیلم‌های مرتبط با رشته خود را ببیند؛ از ویولن تا سازهای دیگر. زمانی که نوجوان یا جوانی در خانه‌اش ببیند دختربچه یا پسربچه‌ای ساز می‌سازد یا می‌نوازد، علاقه‌مند می‌شود. در عمل جایی وجود ندارد که خانواده‌ها بخواهند دست فرزندان خود را گرفته، به آنجا بروند، تماشا کرده و علاقه پیدا کنند. همه ما علاقه‌مند به کمک هستیم. هرچه بتواند به معرفی و اعتلای سازسازی منجر شود، از آن استقبال می‌کنیم.