زنده باد چلوپلوکراسی، مرگ بر دمقراسی، دموقراضه؟
جهانگیر ایزدپناه(نویسنده)زنده یاد باستانی پاریزی نقل میکردند که در زمان طاغوت سابق (نوستالوژی فعلیه) بحث پیرامون این بود که منصب وزارت فرهنگ به چه کسی سپرده می شود؟ در همین زمان عدهای شخصیتهای رژیم شاه مجلس عیش و نوشی داشتند. یکی از حاضرین که عین عدهای از مردم ولایت خودمان که فکر و ذکرشون انتخابات است، مطرح کرد که به نظر شما چه کسی وزیر فرهنگ خواهد شد؟ یکی از حاضران گفت ای بابا ولمون کن بگذار خوش باشیم، «بالاخره یک نفر وزیر فرهنگ خواهد شد.» یکی دو روز بعد همانکه گفته بود بالاخره یک ... وزیر فرهنگ خواهد شد، خودش به عنوان وزیر فرهنگ منصوب شد! حکایت انتخاب نمایندگان مجلس یا به اصطلاح خادمین (خادمین ملت یا ...؟ الله اعلم) است که عدهای شبانه روز سر از پا نمیشناسند، چنان در کش و قوس و بندوبست و بحث و شبنشینیها و کِل سرو و لرُکه و گالَه و توپ و تشرند که نگو و نبین. این خدای تبارک و تعالی طبق معمول انگار پشتش طرف من کله پوک بیچاره است، طوری پیرمون کرده که در این بازار چلو پلوکراسی چرب و چیل اشتهای درست حسابی برای لمبوندن چلو و پلوکراسی انتخاباتی برامون نمانده. آی حضرات دمکرات (ببخشید چلو پلو کرات) این قدر حرص و جوش نزنید، به قول اون وزیر فرهنگ زمان طاغوت «بالاخره یکنفر بین این همه انتخاب میشه.» زنده باد چلو پلوکراسی، مرگ بر دمقراسی، دموقراضه.