بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


همدلی در گفت و گو با «قاسم محبعلی» عوامل موثر در انتخاب‌های سیاست‌خارجی ایران را بررسی می‌کند

مزایا و خطرات خروج از «موازنه»

همدلی|  امیدکوشا: جنگ غزه و تکانه‌های سیاسی ناشی از آن محدود به تغییرات مواضع قدرت‌ها در عرصه بین‌الملل نشده و دامنه تغییرات به سیاست داخلی و مولفه‌های موثر آن در سیاست خارجی برخی کشورها نیز رسیده است.
در حاشیه کنترل جنگ، منافع کشورها و «جذب ناگزیر» به سوی شرق و غرب دامن همه بازیگران را گرفته؛ همانگونه که در جنگ اوکراین چنین پدیده‌ای تا مدت‌ها مطرح بود. با این حال به نظر می‌رسد یارکشی‌های بین‌المللی در جنگ غزه به رغم تاثیر افکار عمومی دنیا بر این مسئله در کنار تنش‌های احتمالی از جمله موضوعاتی است که گردانندگان این جنگ نیم‌نگاهی به آن دارند، موضوعی که منفعت‌طلبانه یا مصلحت‌اندیشانه بازیگران را همچون آونگی در دو سوی این معادله به حرکت وامی‌دارد.
اینکه مسئله فلسطین یک زخم کهنه و جهانی است، نقطه اشتراک تحلیل همه ناظران بر عرصه بین‌الملل است که در وهله اول، اولویت نگاه را به سوی حل مسئله و یا کنترل تنش‌ها می‌برد.
«قاسم محبعلی» تحلیلگر مسائل بین‌الملل و سیاسی در گفت و گو با «همدلی» می‌گوید: «چه در جنگ‌های پیشین و چه در جنگ فعلی مسائل جانبی وجود دارد که می‌تواند بر بخش‌های مختلف تاثیر داشته باشد. موضوع فلسطین یک مسئله جهانی است و کشورهای مختلف درگیر این مسئله هستند.
طبیعتا این موضع هم آثار منطقه‌ای، هم بین‌المللی دارد. یکی از مسائلی که در حال حاضر وجود دارد احتمال گسترش جنگ است.
گسترش جنگ به گروه‎‌های منطقه‌ای همچون یمن، سوریه، لبنان و کرانه باختری  و گسترش دامنه جنگ در سطح دولت‌ها مطرح است.  گزینه دوم هم محتمل به نظر می‌آید، اما در این میان کشورهای عربی از دو - سه دهه قبل تصمیم گرفته‌اند که وارد جنگ با اسرائیل نشوند و تصمیم بر صلح دارند.
 باید گفت احتمال ورود کشورهای عربی به جنگ تقریبا صفر است. ورود ایران به جنگ هم یکی از احتمالات است. احتیاط ایران تا به حال اینگونه بوده که خود را از جنگ دور نگه دارد. اگرچه حرف‌هایی گاهی شنیده می‌شود که برخی از سر نادانی به زبان می‌آورند، اما استراتژی ایران دوری از جنگ است. طبیعتا اگر کشوری وارد این جنگ شود محدود به آن کشور نخواهد بود و احتمال اینکه آمریکا و ناتو هم وارد شوند و ایجاد جنگ منطقه‌ای زیاد است. در صورت ورود ایران به این جنگ آثار اقتصادی و ژئوپلتیک آن ممکن است در جنوب کشور دامن‌گیر شود. اعراب هم از این فرصت حداکثر استفاده را خواهند برد. اما شواهد براین است که آمریکایی‌ها و ایران تا به حال هیچ تمایلی به این نوع درگیری‌ها نشان نداده‌اند. سابقه تاریخی دهه 60 هم نشان می‌دهد که زمانی که برخی علاقه‌مند بودند به لبنان نیرو بفرستند، گفته شد که راه قدس از کربلا می‌گذرد.
در آن زمان مسئله ملی را به جنگ اعراب با اسرائیل اولویت دادند. در حال حاضر هم شرایط به همانگونه است. البته نباید از آن سوی معادله را فراموش کرد، جایی که اسرائیلی‌ها ممکن است تمایل به درگیر کردن ایران در جنگ دارند. تفکری در اسرائیل احتمالا وجود دارد که معتقد است حالا که جنگ اتفاق افتاده باید با درگیر کردن ایران مسائل دیگر را هم حل کنیم. »
بن بست در مدیریت جنگ؟
اتفاقات یمن و تنش‌ها در این بخش شاید نگرانی‌ها را افزایش داده باشد. در حالیکه ایران اعلام می‌کند دخالتی در حملات گروه‌های مقاومت در منطقه ندارد و حمایت از آنها به منزله فرماندهی این بخش از طرف ایران نیست و آنچه که آمریکایی‌ها آن را منتشج کردن اوضاع می‌خوانند، ارتباط موضوعی با ما ندارد اما فرمانده سنتکام در روزهای گذشته این ادعا را دوباره طرح کرد که این حملات به واسطه ایران از سوی حوثی‌ها انجام شده است.
سفر وزیر دفاع آمریکا به منطقه شاید گواه این تحلیل باشد که باردیگر سفرهای منطقه‌ای مقامات آمریکایی به منطقه افزایش یافته است، البته با این تغییر که اظهارنظرها و رفت و آمدها این بار از سوی مقام‌های نظامی آمریکا صورت گرفته و نقش وزارت امور خارجه در این زمینه کمرنگ‌تر از ابتدای جنگ حماس و اسرائیل است.
 این تغییرات این سوال را به ذهن می‌رساند که سطح تنش‌ها به رغم مدیریت منطقه‌ای ایران و آمریکا در 73 روز گذشته ممکن است به بن بست رسیده باشد؟
محبعلی درپاسخ به این سوال می‌گوید: « مسائل خاورمیانه با توجه به بازیگرانی که وجود دارند چندان قابل پیش‌بینی نیست. با وجود اینکه تحلیل کردیم چه عواملی در مدیریت تنش‌ها و ایجاد درگیرهای بزرگ‌تر در منطقه تاثیرگذارند اما با توجه به تعدد کشورهای موثر بر این جنگ نمی‌توان قاطعانه در این باره نظر داد. ممکن است اسرائیلی‌ها و روس‌ها به این مسئله علاقه‌مند باشند.»
بازیگری منفعت‌طلبانه روسیه
 طی دو ماه گذشته بسیاری از تحلیلگران بر این عقیده بودند روسیه در این جنگ منافعی دارد که امکان پیشبرد اهداف ایران برای توقف جنگ را غیرممکن می‌سازد. به رغم این تحلیل‌ها ایران در یک اشتراک راهبردی به ظاهر دوستانه و همفکر با روس‌ها در ارتباط بوده است.
سفر اخیر رئیسی به روسیه این گمان را تقویت کرد، ایران از طریق روسیه و چین می‌خواهد درباره توقف جنگ غزه با اتکا به نیروی سیاسی شرق تلاش خود را به کار ببندد. البته این موضوع یکی از ابعاد سفر رئیسی به روسیه محسوب می‌شد.
 قاسم محبعلی سفیر پیشین ایران در یونان و مالزی معتقد است: « یکی از کشورهایی که از جنگ فعلی بهره برده، روسیه است. جنگ اوکراین به حاشیه رفته . در آمریکا بر سر اینکه به اسرائیل کمک نظامی شود اجماع وجود دارد، در حالیکه در زمینه جنگ اوکراین اختلاف‌نظرها  رو به فزونی گذاشته و اختلافات میان جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها در حال افزایش است.
در اروپا هم وضعیت به همین منوال است و اختلافات وجود دارد. گمان بر این است که اگر اتفاق بزرگی در منطقه بیفتد و ناتو و آمریکا وارد شوند، دست روسیه را در جنگ اوکراین بیش از این باز بگذارد و این مسئله در منطقه تاثیرات بیشتری بر اقتصاد، انرژی و کشتیرانی خواهد داشت که به مراتب موثرتر از آثار جنگ اوکراین است.»
ازدواج مصلحتی ایران و روسیه
با این اوصاف ارتباط میان و روسیه و شراکت سیاسی هیچ مزیتی برای ایران و اهدافی که دنبال می‌کند نخواهد داشت؟ این سوالی است که هم در سطح تحلیل ناظران سیاسی و هم در افکار عمومی وجود دارد.
محبعلی در پاسخ به این سوال تصریح می‌کند: « می‌توان این‌طور گفت روابط ایران و روسیه به منزله یک ازدواج مصلحتی است. روسیه در شرایط عادی رقیب ژئوپلتیک و انرژی ایران است. اگر ایران روابط خود با اروپا بهبود بدهد و بتواند وارد بازار انرژی اروپا شود و موقعیت خود را در قفقازو آسیای میانه تثبیت کند وارد حیاط خلوت روسیه خواهد شد.
در این صورت رقابت ایران و روسیه بسیار مهم خواهد بود و موقعیت روسیه در حوزه انرژی کاهش می‌یابد. بنابراین روابط ایران و روسیه روابطی مصلحتی است. »
وی در پاسخ به این سوال همدلی که آیا این روابط مصلحتی، آگاهانه و برای ایجاد موازنه رشد کرده و مورد نظر دو کشور است؟ می‌گوید: « طبیعی است که در سیاست خارجی موازنه امری لازم است. بخصوص کشورهای متوسط و کوچک در این بستر حرکت می‌کنند و چون نمی‌توانند بر اساس استعداد ملی، امنیت خود را حفظ کنند ناچارند با قدرت‌های بزرگ‌تر وارد معامله شوند. سیاست موازنه در این شرایط در بسیاری از کشورها به وجود می‌آید.»
اما سوال این است که انتخاب شرق می‌تواند منافع ایران را تامین کند؟ این کارشناس امور بین‌الملل معتقد است؛ گزینش کشورها برای ایجاد سیاست موازنه باید بر اساس واقعیت‌های علمی و تحلیل‌های درست باشد.
وی می‌افزاید: « اینکه باید انتخاب ما شرق باشد یا باید موازنه‌ای میان شرق و غرب ایجاد کرد، مهم است. در این باره باید بگوییم انتخاب شرق، حتما انتخاب درستی نیست. باید توازنی در سیاست خارجی ایران نسبت به غرب و شرق وجود داشته باشد که منافع کشور را در تنازع میان غرب و شرق تامین کند. نه اینکه معکوس باشد و روسیه و چین از تنازع میان ما و غرب سود ببرند. »
راهبرد سیاسی یا انتخاب ناگزیر؟
 پس می‌توان اینگونه توصیف کرد انتخاب ایران درباره دوری از سیاست موازنه  غرب و شرق و انتخاب روسیه و چین در راهبرد سیاسی یک «امر ناگزیر» بوده و ما را به سوی اهدافی که آنها دنبال می‌کنند سوق داده است؟
محبعلی در این باره معتقد است: « بر اساس اصطلاحی که وجود دارد و می‌گویند «گناه دنباله‌دار» ما از برنامه هسته‌ای وارد استراتژی نادرست شدیم. تحریم‌ها بر همان اساس حادث شد. انتخاب‌های پس از آن از روی ناچاری و اجبار است. مگر اینکه از آن سیاست‌ها برگردیم و درک کنیم که هزینه‌هایی که بابت مسائل هسته‌ای دادیم با منافع ملی ما همخوانی داشته است یا نه؟ آیا این هزینه‌هایی که دادیم با توسعه اقتصادی و معیشت مردم منطبق بوده ؟ اگر هزینه و فایده اقدامات را در سنجه بیطرف قرار دهیم به این نتیجه خواهیم رسید که باید موازنه را برقرار کنیم. ما دو استراتژی منحصربفرد داریم؛ یکی برداشتن اسرائیل از نقشه و نابودی اسرائیل است که این موضوع  به همراه مسئله هسته‌ای در عرصه بین‌الملل تبدیل به تنش مستمر برای ایران شده است.
 این دو سیاست اگر اصلاح شود می‌توانیم به موضوع توازن برسیم . این موضوعات لازمه توسعه و امنیت ملی است و هزینه‌های اداره کشور را کاهش می‌دهد. بنابراین تا زمانی که این موضوعات در مواجهه با غرب و شرق وجود دارد تبعات آن را باید در سیاست داخلی همچون مسائل اقتصادی و فسادها ببینیم.»
نگاه جناحی به قدرت و لغزش به سمت شرق
ممکن است که بخشی از رفت و آمدهای مقامات ایران با روسیه موضوعاتی فراتر از مسائل سیاست خارجی و درباره آینده رقابت‌های سیاسی داخلی به نوعی دخیل باشد و این نزدیکی به روسیه در این مسیر مورد توجه برخی سیاستمداران قرار بگیرد؟
 محتمل است که روابط راهبردی یا مصلحتی ایران با روسیه در سطح عالی این شائبه را برای برخی سیاستمداران ایجاد کرده باشد که از این طریق می‌توانند جریان قدرت را در کشور به دست بگیرند و به نوعی آینده‌نگرانه به موازنه قدرت در داخل کشور نگاه کنند؟
این فرمول کلی تاریخی و تجربی است که نزدیکی به این کشورها هر کدام پیامی دارد. نزدیکی به روسیه و چین می‌تواند طبق همین تحلیل به گونه‌ای دیگر تفسیر شود.»  
فشارهای غرب بر ایران
آیا فشار تحریم‌های آمریکا و بریتانیا در روزهای گذشته و تلاش برای غیرقابل دسترس کردن پول‌های آزاد شده ایران و فشارهایی که بعد از یک فصل گفت‌‌و‌گوهای پشت پرده و ایجاد گشایش‌های سیاسی و اقتصادی به وجود آمده است را در ارتباط با سیاست‌های ایران در نزدیکی به روسیه و نگرانی‌های ایالات متحده در برهم خوردن سیاست موازنه منطقه‌ای تحلیل کرد؟
محبعلی سفیر پیشین ایران و دیپلمات با سابقه در این باره می‌گوید: « همه گزینه‌ها در این‌باره مطرح است. ما با غربی‌ها چالش اساسی داریم. درباره مسائل هسته‌ای و موجودیت اسرائیل که درباره ان صحبت کردم.
بنابراین مناسبات ما با غرب زیر این چالش‌ها به روال عادی بازنمی‌گردد. آینده غزه، نقش ایران و روسیه نیز موثر است. اینکه جنگ ادامه و گسترش داشته باشد و یا به سمت آتش بس و استقرار امنیت پیش برود و چه گروه‌هایی در این زمینه نقش ایفا کنند، حتما در مواجهه ایران و غرب تاثیرگذار است. اینکه چگونه می‌توان این مسائل را کنترل کرد و مدیریت اوضاع را کاملا به دست گرفت سوالی است که وجود دارد و ایران باید سیاست هوشیارانه‌ای در این مسائل داشته باشد. البته به نظر می‌رسد که  این موضوع از توان دولت فعلی خارج باشد.»
آیا حضور ظریف پس از یک سکوت نسبتا طولانی در تریبون‌ها و اظهارنظرهای او پس از اینکه ایران صراحتا اعلام کرد؛ دخالتی در جنگ غزه ندارد می‌تواند بیان واضحی از یک چراغ سبز به ایشان باشد که او را وارد سیاست خارجی غیررسمی ایران بکند تا بتواند التهابات ناشی از بروز جنگ را تا حدودی کنترل کند؟ آیا این همان عقلانیتی است که در شرایط حساس بروز پیدا کرد؟
این کارشناس مسائل بین‌الملل در این زمینه می‌گوید: « می‌شود اینگونه تحلیل کرد و حدس زد. گرچه ما از این موضوع و پشت پرده اطلاعی نداریم. به هر حال تلاش کلی تصمیم‌گیران به رغم مواضعی که برخی در سیاست خارجی داشته اند این بوده که ایران وارد جنگ و التهابات بیشتر نشود.»