گفتوگو با مریم سورنامهر؛ بانوی سازگر ایرانی همزمان با افتتاح نمایشگاه دائمی ساز
زنان در کنار مردان میتوانند ساز بسازند
همدلی| سارا حیدرنژاد| شاید یکی از شناختهشدهترین سازگران دوران ما به شمار بیاید؛ زنی که نه از یک یا دو سال قبل که از نیمههای دهه هفتاد وارد عرصه صنایع دستی و سازسازی شد و در طول این سالها بهقدری کوشید و جنگید و ادامه داد که حالا شناختهشدهترین نوازندگان این مرزوبوم با سازهای کار دست او روی صحنه میروند و نامش را خیلی زود به کشورهای اروپایی و امریکایی هم خواهند برد؛ مریم سورنامهر را شاید بشناسید؛ همان زنی که روزگاری آرزو داشت هنرمندان ایرانی روی صحنه با کمانچههای ساخته دست او روی صحنه بروند اما امروز از آن آرزو عبور کرده و هدفش معرفی هنر سازگری ایران به دنیاست.
جمعهای که گذشت وعده دیدار او بود با اهالی نامدار هنر در مؤسسه سورنامهر در سرای محله زعفرانیه تهران آن هم در کنار رضا مهدوی، حسین علیشاپور، هومان رومی، محسن راسخ، هوشنگ اکبری، ایرج طباطبایی، بهنام بیات، جاوید مقدم، بهنام جاوید، ملک محمدی، علیرضا اعتمادی، مجتبی صفری، محسن طاهری، مینا قلیجانی، حمیرا اکبری و همه هنرمندان و هنردوستانی که آمده بودند برای شرکت در جشن تولد یک پدیده نوظهور در موسیقی ایران.
در این مؤسسه حالا نمایشگاه دائمی آثار سازگران شناختهشده کشورمان است و علاقهمندان به هنر موسیقی همهروزه میتوانند برای دیدن این آثار چشمنواز به سرای زعفرانیه رهسپار شوند. سورنامهر در طول سالهای گذشته برای بسیاری از استادان نامدار موسیقی ایران کمانچه ساخته و حالا نامی است که از سوی خبرگان حوزه موسیقی موردتوجه واقع شده است. با او به بهانه راهاندازی این نمایشگاه دائمی ساز گفتوگویی انجام دادهایم که شرح آن را در ادامه میخوانید:
* ایده شکلگیری مؤسسه سورنامهر که حالا نمایشگاه دائمی سازهای موسیقی است، از کجا به ذهن شما رسید؟
من چند سالی به این موضوع فکر میکردم و در پی راهاندازی موسسهای بودم که در آن سازگر و نوازنده در کنار هم باشند. تا اگر کسی به یک آموزشگاه مراجعه میکند تا فراگیری یک ساز را دنبال کند و ساز خاصی را مدنظر دارد بتواند همزمان هم آن ساز خاص را داشته باشد و هم در محضر آن استاد موسیقی نوازندگی را بیاموزد. برای مثال بتواند در جریان اجزای سازنده سازی همچون کمانچه قرار بگیرد و بعدها در نوازندگی خودش هم از این علم بهره ببرد و کیفیت کار خودش را هم افزایش بدهد. من فکر میکنم صنایع دستی در ایران جنبه تزیینی پیدا کرده است. البته در این عرصه تخصصهایی همچون سازسازی هم هستند که کاربردی هستند؛ اما اغلب این وضعیت را شاهد نیستیم.
از سوی دیگر اغلب مخاطبان یا حتی کاربران موسیقی صدای ساز را میشنوند و به ساخت آن توجه چندانی ندارند. شاید یکی دیگر از عوامل عدم توجه کافی به هنر سازسازی در کشور ما هم این باشد که اغلب سازها در ایران بهصورت صنعتی ساخته میشوند. درحالیکه در کشورهای خارجی برای مثال اگر یک گیتار در مدتزمان یک روز ساخته بشود، در یک بازه زمانی یک هفتهای یا یکماهه بهصورت دستی نیز میتواند ساخته شود. من از یکی از استادان فعال در این عرصه در خارج از ایران در این باره سؤال کردم و متوجه شدم ساخت ساز بهصورت صنعتی یا ماشینی در کنار ساخت ساز بهصورت دستی در مجموعههایی کنار هم واقع شده و میتواند رود ساخت از دو روش را در بازههای زمانی گوناگون و در کنار هم آنجا رویت کرد.
*در ایران اوضاع چطور است؟
در کشو ما آنچه بیش از همه به چشم هنرجویان نوازندگی میآید، فروشگاههای ساز است؛ یعنی مجموعههایی که فارغ از ساخت ساز با دست یا با دستگاه، سازهای مختلف را در کنار هم قرار داده و هنرجویی که در عرصه نوازندگی تعلیم میبیند به فراخور سطحی که دارد، به این فروشگاهها مراجعه میکند و ساز خود را کمکم ارتقاء میدهد. من اما از مدتها قبل به این فکر کردهام که هنرجو بتواند کارگاه ساز را پیش چشم خود داشته باشد و در روند یادگیری موسیقی ساخت سازی که به تعلیم نواختن آن مشغول است را نیز دنبال کند و از این طریق با ساختمان ساز و دنیای زیبای سازسازی هم آشنا شود و بتواند تفاوت سازی که به شیوه دستی ساخته شده را با سازی که به شکل صنعتی ساخته شده، دریابد.
*کنار هم قرار دادن نامهای بزرگ در کنار هم از قدیم در هنر ایران کار مشکلی بوده است. در این باره و در راهاندازی این نمایشگاه دائمی چه تجربهای داشتید؟
ما استادان بزرگ در عرصه سازسازی در کشورمان کم نداریم. این بزرگواران در کشور ما بهمانند گنجینههایی هستند که باید قدر آنان دانسته شود. چنان که توضیح دادم در مجموعههای سازسازی این بزرگواران کمتر در کنار هم قرار میگیرند. در این فضا از ابتدا میخواستم بزرگان را دعوت کنم تا در کنار جوانترها قرار بگیرند. چهرههای پیشکسوت در عرصه سازسازی همیشه از رخ دادن چنین اتفاقی استقبال میکردند؛ اما تا امروز این اتفاق نیفتاده بود. به هر حال نمیدانم این لطف خدا بود یا محبت استادان گرامی اما به هر جهت موفق شدیم پیشکسوتان و جوانان را در کنار هم داشته باشیم و از این بابت واقعاً خوشحالم. ما در تلاشیم در آینده ورکشاپهایی در زمینه سازسازی برگزار کنیم و بودن شک در این اتفاقات از نظرات و مشورتهای بزرگان بهره خواهیم برد. البته تعدادی از کسانی که بهعنوان سازنده ساختههای خود را در مجموعه قرار دادهاند، جوانان هستند و باید فضایی برای عرضه آثار این گرامیان هم وجود داشته باشد و خوشبختانه این مؤسسه توانسته این عرصه را فراهم کند.
*تعداد قابلتوجهی از هنرمندان حاضر در این نمایشگاه دائمی عملاً بانوان سازگر هستند. آیا در حضور این تعداد از بانوان هنرمند، تعمدی در کار بوده است؟
در ابتدا باید سخنان شما را درباره مردانه بودن سازسازی البته تا یک دوره مشخص تاریخی در ایران تأیید کنم. در تاریخ سازسازی ایران هم هیچگاه نامی از بانوان سازساز برده نشده و این به آن معناست که هیچ زنی دسته کم تا همین اواخر در این زمینه فعالیت نداشته است. از سال هفتاد و هشت به بعد بهواسطه حرکتهایی که من و چند تن از دوستانم انجام دادیم این فضا دستخوش تغییراتی شد و به جایی رسید که امروز دیگر نمیتوانیم بگوییم سازسازی یک هنر مردانه است.
البته بهطورکلی حوزه صنایع دستی ظرافتهایی دارد که بیشتر از خانمها انتظار میرود. شاید به واسطه اینکه سختی کار با چوب بیش از آنچه قابلتصور باشد، بوده است، فضای سازسازی با زنان هنرمند در این عرصه تا پیش از این قابلتصور نبود؛ اما خوشبختانه همانطور که عرض کردم از سالهای پایانی دهه هفتاد این فضا دچار تغییر شد و امروز اصلاً تصور اینکه زنان زیادی در این زمینه بهخوبی مشغول فعالیت هستند، غیرقابلباور نیست.
من از همان سالها در نمایشگاههای زیادی شرکت کردم و خوشبختانه در جشنواره فجر هم مورد تقدیر قرار گرفتم و اقداماتی نظیر آنچه گفتم سبب شد فضا بیشازپیش تلطیف شود. من البته سختیهای زیادی را پشت سر گذاشتم تا بتوانم خودم را ثابت کنم و همین دلیل هم امروز علاقه دارم زنان هنرمند ما در این عرصه با بخش زیادی از این سختیها روبهرو نشوند و بتوانند در سطح حرفهای سازسازی هنر دست خودشان را به نمایش بگذارند.
البته علاقه داشتم بانوان بیشتری در این مجموعه در کنار ما باشند؛ اما در این مقطع همین تعداد را توانستیم با خودمان همراه کنیم؛ اما تلاش میکنیم بهمرور از نظر کمی کار را گسترش بدهیم.
*در طول سالهای گذشته اتفاقات مختلفی بازار هنر را دستخوش تغییرات گوناگونی کرد. آیا امروز اوضاع بازار هنر بهبود پیدا کرده است؟
راستش فضای اقتصادی هنر همچنان دچار سردی عجیبی است و هنوز نتوانسته رونق نسبی سه یا چهار سال پیش خودش را بازیابد. البته میل روزافزون دختران ایرانی به سمت موسیقی حتماً در آینده در رونق بخشی به فضای اقتصادی سازسازی در کشورمان هم تأثیرگذار خواهد بود و من شک ندارم اوضاع در آینده نزدیک بسیار بهتر خواهد شد.
*آیا کاری که امروز آغاز کردهاید، میتواند به آشنایی نوازندگان یا مؤسسات و مجموعههای خارجی با هنرمندان سازگر ایرانی در آینده کمک کند؟
در این زمینه هم تلاشهایی در حال انجام است. شیوه فروش آثار و بهطورکلی محصولات در چند سال گذشته به کلی تغییر کرده و دور از انتظار نیست که بهزودی فضا به سمتی پیش برود که سازندگان ساز از داخل ایران بتوانند ساختههای خودشان را به سایر نقاط جهان ارسال کنند. این اتفاق نیازمند دو اقدام جدی است؛ از یک سو ارائه اطلاعات بنیادین درباره موسیقی ایران و سازهای خاص موسیقی منطقه جغرافیایی ما و از سوی دیگر ایجاد زیرساخت یا سختافزار تبادل اقتصادی میان ایران و خارج از کشور.
گمان میکنم کاری را که آغاز کردهایم بتواند آغازگر راه ارزشمندی برای موفقیت صنایع دستی ایران به طور اعم و البته سازسازی ایران به طور اخص باشد.
اگر به تاریخ موسیقی ایران رجوع کنیم، جهانگیری هنر این سرزمین را درخواهیم یافت و تلاش خواهیم کرد تا به همان اصالت بازگردیم؛ به دورانی که باربد و نکیسا چهرههای موسیقی ایران و البته جهان به شمار میرفتند.