در گفتوگوی «همدلی» با دکتر محمد علی نویدی به مناسبت هفته پژوهش بررسی شد
سنگ بنای تصمیمسازی
همدلی| حمید رضا خالدی: پژوهش کوششی برای یافتن بهترین راهکارهای ممکن برای حل مشکلات موجود در عرصههای زندگی و راهی برای گسترش مرزهای دانش و گشودن افقهای تازه برای آیندگان است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به منظور گسترش فرهنگ پژوهش درجامعه و ارج نهادن به مقام شامخ پژوهشگران، 25 آذر از سوی شورای فرهنگ عمومی کشور به نام روز پژوهش نامگذاری شد. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیزاز سال ۱۳۷۹چهارمین هفته آذر ماه را به نام هفته پژوهش نامگذاری کرد. علت نامگذاری چنین روزی آن است که مردم با اهمیت پژوهش، نقش، جایگاه و تأثیر آن در اداره سازمانها، اداره کشور و جامعه و بهبود وضع زندگی شهروندان آشنایی بیشتری پیدا کنند و از زاویهای دیگر در جریان کارکرد مؤسسات، سازمانها و مجموعههایی که ماهیت وظایفشان، پژوهشی است قرار گیرند. این روز، همچنین فرصتی است تا مردم و دوستداران علم و پژوهش با یکدیگر به تعامل بپردازند و مردم بیشتر در جریان فعالیتهای پژوهشی انجام شده در بخشهای گوناگون کشور قرار گیرند. به همین بهانه گفته گویی انجام داده ایم با دکترمحمد علی نویدی، اندیشمند، پژوهشگر، نویسنده و مدرس دانشگاه دارای دکترای فلسفه غرب در مورد چیستی «پژوهش » و «چالش » های پیش روی آن.
**
*آقای ذکتر اگر موافقید گفت و گویمان را از تعریفی در مورد واژه «پژوهش » آغاز کنیم. از منظر علمی اصولا این واژه به چه معنایی است و از آن مهمتر اینکه چه ابعادی را شامل میشود؟
همانطور که گفتید«پژوهش» معنای گستردهای دارد. از لحاظ لغوی پژوهش از فعل پژوهیدن به معنی بازجستن و جستجوگری و ژرف اندیشی و عمیق کاوی است. اما، از حیث اصطلاح پژوهش یک کارورزی واقعی اندیشگی و علمی است یعنی، پژوهش یک فعالیت اندیشگی و علمی است که مبتنی بر استدلال و برهان باشد. به تعبیر دیگر، پژوهش یکی از مراحل و مراتب اصلی تولید و توسعه اندیشه و دانش است که مشتمل بر سه پایه و رکن اساسی ست. ۱- نظم و نسق، یعنی پژوهش فعالیت منظم و منسجمی است که این نظم از یک فعالیت پژوهشگرانه، یک کلیت و تمامیت علمی و عملی ارایه میدهد. ۲- پژوهش یک فعالیت اندیشگی و علمی روشمند نیز هست. به این معنا که ضرورت دارد فعالیت های پژوهشی منطبق و بر اساس منطق و قواعد روش های تحقیق صورت بگیرد. به بیانی هرگونه جستجوگری و بازپرسی و بازجویی پژوهش نامیده نمی شود. و بالاخره سوم، هدف دار بودن است. یعنی یک پژوهش، صرفاً از سرکنجکاوی صورت نمی گیرد - که البته آن نیز دارای مرتبهای از « اثریت » دارد - لیکن، پژوهش علمی و تخصصی لاجرم دارای میله های هدف گذاری شده است. بگذارید با مثالی به موضوع بپردازیم، رسم است که وقتی پسری به خواستگاری دختری میرود، والدین و کسان دختر خانم برای شناخت آقاپسر به جستجو و پرس و جو میپردازند، این هم یک پژوهش و تحقیق نامیده میشود، اما، پژوهش شخصی، خانوادگی و محدود است اگرچه اثربخش هم هست. یعنی، آگاهانه دختر خودشان را به عقد پسری در میآورند. اما، در اینجا مراد از پژوهش، پژوهش های علمی ست، مثلاً، منشأ و سرچشمه آلودگی هوا تهران و کلان شهرها چیست؟ و چرا هر ساله تکرار میشود و به تعطیلی چرخ جامعه و زندگی میانجامد؟ این یک مسئله، موضوع، معضل و پدیده پژوهشی است که کار جامعه اهل علم است که با مثال گفته شده از زمین تا آسمان فرق دارد.
بنابراین، پژوهش در اصل سنگ بنای هرگونه تصمیم و برنامه ریزی و کنترل و پیش بینی است. بدین دلیل، در پژوهش لازم است ابتدا به ساحت و قلمرو عقلانیت و استدلال ورزی وارد شویم و آنگاه بصورت فرایندی و اثبات و استناد پیش بریم تا به نتایج اثربخش و نافع و کاربردی برسیم. فرق فعالیت پژوهش گرانه و فعالیت غیر پژوهشی این است که در فعالیت پژوهش مند با استواری یافتهها مواجه هستیم، زیرا، با استدلال و اثربخشی حمایت میشوند. مثلاً، اگر ساختمانها بر اساس روش علمی و پژوهندگی بسازیم در مقابل زلزله مقاوم و مستحکم میایستد. آیا الان در ایران چنین است؛ یا بساز و بفروشها با مصالح و مواد ارزان و دست دوم برای رسیدن نفع شخصی در ساختن ساختمان عجله و شتاب دارند؟ فلذا به طور خلاصه میتوان گفت، پژوهش اندیشیدن به امور و اشیاء و پدیدهها و مسائل و مشکلات خصوصاً اجتماعی است که این اندیشیدن با دلیل عقلی و علمی همراه باشد و اثر نافع تولید کند.
*با این تعاریفی که از پژوهش کردید تصور میکنید مهمترین چالشها در حوزه پژوهش و در رشته های مختلف علوم انسانی در کشور ما چیست؟
من چالش سنت و مدرنیته را برای پژوهش در ایران چالشی بنیادین میدانم. یعنی، ما در حوزه و قلمرو پژوهش گاهی آویزان به سنت هستیم و گاهی ناچار از توجه به مدرنیته هستیم. گویی، پژوهش معلق در بین آسمان و زمین است. شاید، رویکرد تفکراثربخش بتواند ما را از بلاتکلیفی و حیریت و سرگردانی در امور پژوهشی نجات دهد. یعنی ما برای پژوهش هم به تفکر نیاز داریم و هم به کاربردی بودن و قابلیت کاربستی داشتن و خیر و نیکی و نفع تولید کردن. چالش کمبود بودجه و اعتبارات همواره در کشورهای توسعه نیافته هم که، یک چالش همیشگی است که البته گاهی چالش مدیریت پژوهش نیز بر این چالشها اضافه میشود. ببنید، ما یک تولد علم داریم و یک مدیر علم. نیازمند تغییر نگاه و رهیافت در هر دو زمینه هستیم. کار تولید علم برعهده پژوهشگران و نویسندگان و دانشمندان و متفکران است و کار مدیریت علم بر عهده اشخاصی باید باشد که پژوهشگر و نویسنده و محقق و عرصه پژوهش را میشناسند.
نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند نه هر سر بتراشد قلندری داند
به زبان ساده، کار را باید به دست کاردان سپرد. چالش اصلی همین است. به تعبیربنده، چالش های حوزه پژوهش در سه بخش قابل طرح و بحث و گفتگو ست: اول: چالش های معرفتی. (نحوهی نگرش و نوع دیدگاه به اندیشه و دانش. دوم : چالش های مدیریتی(چگونگی مدیریت کردن فرآیندهای تولید و توسعه علم) و بالاخره سومین چالش، چالش های معیشتی. ( چرا که تا ذهن پژوهشگران و نویسندگان و دانشمندان آسوده از معیشت نباشد، داشتن انتظار تولید پژوهش های اصیل و اثربخش غیر موجه و غیر منطقی است). البته در این میان نقش عشق و اشتیاق به فرهنگ و تمدن و مردمان نجیب ایران زمین را نباید فراموش کرد. به هر تقدیر اندک پژوهش سترگ و اثرگذار محقق و محصل حاصل همین مقوله است.
*به عنوان یک متفکر پژوهشگر، جایگاه کشورمان در عرصه پژوهشی و در بین سایر کشورها را چگونه ارزیابی میکنید؟
در همین ابتدا عرض کنم شاید،این سؤال در مورد ایران پاسخ قطعی و با استانداردهای جهانی و واقعی قابل توضیح نباشد . چرا که، بر اساس پایگاه های علم سنجی مثل، ( Wos ) و اسکوپوس ( Scopus ) و نظامهای (R & D ) و نظایر آن، جایگاه ایران در جهان بین رتبه پانزدهم تا شانزدهم در نوسان است و در منطقه نیز از اول تا چهارم مطرح است. اما پرسش اساسی این است که انبوه پژوهشگاهها و مؤسسات پژوهشی چه اثری و سودی به حال جامعه پر از چالش و مشکل زده ایران داشته است؟ دقت کنید، جایگاهها و رتبهها به نظر من با دو معیار قابل فهم و پذیرش و دفاع است: اول، داشتن برهان و استدلال یا معقول و مستدل بودن. و دوم اثربخش، سازنده و نفع رساننده بودن یا سامان بخش و قوام بخش بودن آن است. پس، جایگاهها را نحوه و نوع نقش واثر تبیین میکند. در ایران از این زاویه پژوهش و زندگی پژوهش محور امری بسیار حاشیهای است. جامعه ایران دچار فقر تفکر و فقر مدیریت اثربخش است.
*خود شما درجایگاه کسی که سالهاست در این عرصه فعالیت میکنید، فکر میکنید چه عواملی در بهتر شدن یک پژوهش مؤثرند؟
سؤال بجا و خوبی است و میتواند به روشنی مکملی برای پرسش قبلی باشد. حقیقت این است که ریشه و شالوده پژوهش تفکر و اندیشه ورزی و خردمندی است، از خردورزی و ژرف اندیشی ابتکارات و اختراعات نشأت میگیرد. نمونه های فراوانی در تاریخ علم داریم، بنده سالها استاد تاریخ و فلسفه علم بودم و کاملاً بر این مثالها اشراف دارم. از ارسطو، گالیکه، داروین و نیوتن و لاپلاس و نظایر آنان تا زمانه قرن بیست و یکم. پس، سنگ بنا، اعتبار عقل و اندیشه ورزی اثربخش است و بعداز آن ظهور قدرت کشف و ابتکار و اختراعات، و کشف و ظهور اندیشههای نو و دیدگاههای جدید. شما مقایسه کنید دیدگاه بطلمیوس را با کپرنیک. بعد از ظهور و کشف ابتکار و خلاقیت بنیادین و اختراع، نوبت به آفرینشگری و نوآوری و پیشرفت میرسد. سپس نوبت به توسعه میرسد. یعنی توسعه مرحله پایانی این فرآیند علمی است. پس، برای بهترشدن و بهبودی اوضاع پژوهش لاجرم توجه و التفات ویژه به هر چهار مرحله نیاز داریم. تفکر و خردورزی را بسط و گسترش بدهیم ودر ارجداری و ارزشمندی آن بکوشیم، انسان های عاقل خلاق تربیت کنیم و کشفیات و اختراعات آنان واقعاً حمایت نماییم و به نوآوریها بها بدهیم و قدر و قیمت نوآوران و پژوهشگران خلاق و اثربخش را بدانیم و از پیشرفت و توسعه که نتیجه آن مراحل است پاسداری کنیم. مثل کاشت یک درخت میمانند: هم ریشهها لازم است استوار و عمیق باشند، هم تنه ی تناور لازم است، هم شاخه و برگ سبز و سرزنده ضروری است و آنگاه میوه و ثمر خواهیم داشت. پژوهش چنین است.
* اینها که گفتید شاید یکسری آثار کلی باشند. اما به نظر شما پژوهش چه کمکی به انسان «امروز» میتواند بکند؟
اینهم یکی دیگر از پرسش های بنیادین و کاربردی است. ببینید، انسان قرن بیست و یکم با انسان قرون وسطی فرق و فاصله بی نهایت دارد. ما نیازمند نگاه و نگرشی نو، انواع رفتارهای معقول و مهرورزانه نو، اقسام کنشی گری و همکنشی های متفاوت تازه، ارتباطات و مناسبات پویا و جامعه و شهرهای نو هستیم. این نوشدگی و نو بودگی امری انکار ناپذیر است. همه این مطالب و مقوله و مؤلفه های زندگی امروزی انسان به اندیشه و دانش و آگاهی نیاز دارد. پژوهش آن فعالیت و حرکت و سرچشمه جاری دائم و مستمری است این نوشدگی و بالندگی را تضمین میکند. زندگی قرن بیست و یکم بیش از آنکه بر ائدولوژی و سیاسی کاری مبتنی باشد بر علم و دانش و آگاهی و مهربانی و انسانیت استوار است.
*فکر میکنم بد نباشد که برای آشنایی ما و خوانندگان ما، اشارهای داشته باشید به چند نمونه از پژوهش هایی که داشتهاید.
مهمترین پژوهشی که نزدیک سی سال است روی آن کار میکنم، پروژه و پروسه « تفکر اثربخش» است. اندیشه ورزی اثربخش یک نگاه و نگرش نوینی را بنیان گذاری کرده است. در این مدت طولانی بیش از بیست کتاب و صدها مقاله و کنفرانس تولید شده و به میراث کشور عزیزمان افزوده ام و به آیندگان تقدیم کرده ام.
*و این پروژه برپایه چه موضوعات و محورهایی است؟
اگر بطور خلاصه بخواهم بگویم، این پژوهش بر سه اصل اساسی استوار بوده و هست. اول اینکه سعی کرده ام چراغ و اعتبار عقل و اندیشه و خردمندی را روشن نگه دارم. مثل، کتاب « صدای عقل». دوم اینکه تلاش نموده ام، نسبت بین زندگی و اندیشه را پژوهش کنم و حاصل آن دو جلد کتاب است. « اندیشه و زندگی » . و آخرین مورد اینکه یک دوره تاریخ تفکر و اندیشه و اندیشه ورزی را پژوهش کرده ام که فکر میکنم نخستین کار بزرگی انجام شده است، بجای اینکه از یونان شروع با کاوشها و تلاش های شبانه روزی سه جلد کتاب « تبارشناسی تفکر » را تقدیم ایران و مردم فهیم آن کرده ام. تلاش کرده ام تا بجای عقل کهنه و فرسوده و عقیم، عقل نو را با پژوهش به جهان معرفی کنم یعنی همان « عقل اثربخش» . همچنین بجای بحثها و جدل های تاریخی و خسته کننده وجود و ماهیت و اصالت ماده و علم محض، اصالت اثر و زندگی اصیل را نگاشته ام و همانطور که پیشتر گفتم تفکراثربخش را به انسان و زندگی و جامعه و جهان امروز تقدیم کردهام.