قتل رومینا و نظریه سرزنش قربانی
صیاد خردمند (دانشجوی دکترای جامعهشناسی)رومينا دختر سيزده سالهاي که با پسري از خانه فرار کرده بود، بعد از دستگيري و بازگرداندن به خانه، توسط پدرش، با داس، در قتلی ناموسي، کشته شد.
در روزهایی که اینخبر در فضاهای عمومی و شبکههای اجتماعی انتشار یافت و موجی از واکنشها نسبت به این حادثه در فضای عمومی و رسانهای انتشار یافت. در چنین وضعیتی در ابتدا واکنشی عاطفی به ماجرا بهوجود میآید اما چون ناپایدار است زود فراموش میشود.در آغاز اغلب تحلیلها با رویکردی نقادانه سعی داشتند از منظری حقوقی پدیده قتلهای ناموسی را تجزیه و تحلیل کنند. استدلال باورمندان به رویکرد مقابله حقوقی این است: هرچند نظام حقوقی، برخاسته از جامعه است و فرهنگ عمومی و باورهای مردم، تاثیر فراوانی در نگرش قانونگذار دارند، اما قانون نیز نقش بهسزایی در تعیین انگیزههای فردی افراد و تصمیمات آنها خواهد گذاشت. نظامهای حقوقی با حمایتهای بهجا و شاید در مواردی تبعیضهای مثبت به نفع اقشار طرد شده، میتوانند مانع آسیب به آنها شوند. در واقع، قوانین پیشرو در ساحت قانونی یک کشور، خود سبب شکلگیری فرهنگها در بستر جامعه خواهند شد.فارغ از درستی یا نادرسی گزارههای مطرح شده باید گفت باوجود اینکه، بررسی حقوقی قتلهای ناموسی درخور اهمیت ویژهای است اما با مشاهده بخشی از واقعیت جامعه با مطالعه نظرات مردمی در شبکههای اجتماعی متوجه نوعی الگوی رفتاری به نام (سرزنش یا نکوهش فرد قربانی) خواهیم شد.
مردم به دلایل متعدد کسانی را که جرم یا خشونتی در موردشان اعمال شده است، سرزنش و ملامت میکنند، که این پدیده ریشه در تصورات غلط درباره قربانیها، خشونتگران، و ماهیت عمل خشونتآمیز دارد. گاهی قربانی به غلط، فردی منفعل تصویر میشود که خودش زمینه بروز و تکرار خشونت را فراهم کرده است. سرزنش قربانی پدیدهای است که در آن تقصیر یک جرم (اغلب در جرایمی مانند تجاوز و آزار جنسی، خشونت خانگی، یا حتی دزدی) به قربانی نسبت داده میشود. یعنی قربانی تا حدودی یا حتی کاملاً بابت حادثه ایجاد شده مسئول میدانند.
در روزهایی که اینخبر در فضاهای عمومی و شبکههای اجتماعی انتشار یافت و موجی از واکنشها نسبت به این حادثه در فضای عمومی و رسانهای انتشار یافت. در چنین وضعیتی در ابتدا واکنشی عاطفی به ماجرا بهوجود میآید اما چون ناپایدار است زود فراموش میشود.در آغاز اغلب تحلیلها با رویکردی نقادانه سعی داشتند از منظری حقوقی پدیده قتلهای ناموسی را تجزیه و تحلیل کنند. استدلال باورمندان به رویکرد مقابله حقوقی این است: هرچند نظام حقوقی، برخاسته از جامعه است و فرهنگ عمومی و باورهای مردم، تاثیر فراوانی در نگرش قانونگذار دارند، اما قانون نیز نقش بهسزایی در تعیین انگیزههای فردی افراد و تصمیمات آنها خواهد گذاشت. نظامهای حقوقی با حمایتهای بهجا و شاید در مواردی تبعیضهای مثبت به نفع اقشار طرد شده، میتوانند مانع آسیب به آنها شوند. در واقع، قوانین پیشرو در ساحت قانونی یک کشور، خود سبب شکلگیری فرهنگها در بستر جامعه خواهند شد.فارغ از درستی یا نادرسی گزارههای مطرح شده باید گفت باوجود اینکه، بررسی حقوقی قتلهای ناموسی درخور اهمیت ویژهای است اما با مشاهده بخشی از واقعیت جامعه با مطالعه نظرات مردمی در شبکههای اجتماعی متوجه نوعی الگوی رفتاری به نام (سرزنش یا نکوهش فرد قربانی) خواهیم شد.
مردم به دلایل متعدد کسانی را که جرم یا خشونتی در موردشان اعمال شده است، سرزنش و ملامت میکنند، که این پدیده ریشه در تصورات غلط درباره قربانیها، خشونتگران، و ماهیت عمل خشونتآمیز دارد. گاهی قربانی به غلط، فردی منفعل تصویر میشود که خودش زمینه بروز و تکرار خشونت را فراهم کرده است. سرزنش قربانی پدیدهای است که در آن تقصیر یک جرم (اغلب در جرایمی مانند تجاوز و آزار جنسی، خشونت خانگی، یا حتی دزدی) به قربانی نسبت داده میشود. یعنی قربانی تا حدودی یا حتی کاملاً بابت حادثه ایجاد شده مسئول میدانند.