بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


مجازستان

 كاش بتونم يك روز به اين باور برسم كه كافي ام. كه تلاشم كافيه، وجودم كافيه. و آروم بگيرم. و اينقدر از از دست دادن و از دست رفتن نترسم. (مسعود خانوم)

=============
 غذا گرفتیم و رفتیم یه گوشه‌ای که سگ‌های ولگرد هم نمیرن‌، قطارها رو تماشا کردیم. اون ۴۵دقیقه فقط حرف زد و من وانمود می‌کردم که گوش میدم ولی تمام مدت به این فکر می‌کردم که چرا سس کچاپ بیشتر نگرفتم؟ (فاق‌بلند)

========
 تا هر چقدر که دلت بخواد میتونی در خودت نقطه ضعف پیدا کنی. هر چقدر هم دلت بخواد میتونی نقطه قوت پیدا کنی. خوبیش اینه که انتخابش با خودته که کدوماشو بشمری. اگه نظر منو بخوای نقطه قوت‌ها رو پیدا کن، درخشندگی اونو با اطرافیانت به اشتراک بذار، همونها نمیذارن هیچوقت زندگیت تاریک شه. (فرشید)

=============
 یه چیز جالبی خوندم، نوشته بود معلومه کسانی که مجرد هستن یا بچه ندارن اونایی که توی رابطه هستن و بچه دارن رو قضاوت میکنن، رابطه‌شون رو میبرن زیر سوال، پشت سرشون نچ‌نچ میکنن و نحوه تربیتشون رو  قبول ندارن. این طبیعت ادمه که بعدش فکر کنن خودشون میتونن همسر یا والد بهتری باشن و برن دنبالش تا نسل انسان ادامه پیدا کنه. (دیکتاتور حانیه)

==========
 پیرمرد، گوشۀ پیاده‌رو نشسته بود و بی‌صدا تو خودش فرو رفته بود. تاب نیاوردم. رفتم کنارش و صدا زدم «پدرجان؟» نگاه بی‌رمقش رو از زمین برداشت و به چهره‌م چشم دوخت. چند دقیقه‌ای براندازم کرد و گفت «با منی؟» با سر تأیید کردم. گفت «چی شده؟» جواب دادم «شما بگو! خوبی؟ چیزی شده؟» دوباره به زمین خیره شد. سکوت. سکوت. سکوت. بعد از چند دقیقه، سر بلند کرد و گفت «زندگی رحم نداره پسرم. تموم عمر فکر می‌کنی دریای زندگی‌ت آرومه؛ ولی یه روزی به خودت میای و می‌بینی ای دل غافل! زندگی‌ت اشتباه گذشته! یه‌روز دیگه تنگ غروب آسمان، بزمه تی سر میان با تیرکمان. آو آو آو آو.» (الف. امیر)