به مناسبت روز علوم اجتماعی ایران!
محمدحسن علایی(جامعهشناس)12آذرماه هر سال مصادف با سالروز تولد استاد غلامحسین صدیقی روز علوم اجتماعی ایران نامگذاری شده است. در ابتدای این جستار این روز را به همه همکاران و دانشجویان عزیزم و همه علاقمندان به علوم اجتماعی تبریک عرض میکنم. از آنجایی کشور عزیزمان مبتلی به انبوهی از مسائل و آسیبهای اجتماعی کوچک و بزرگ است و اساسا بحران های ریز و درشتی در عرصه فرهنگ و اجتماع قابل احصا و اشاره است اهمیت پژوهشهای حوزه علوم اجتماعی در دهههای اخیر از ضرورت و اهمیت انکارناپذیری برخوردار شده است. به لحاظ تاریخی نیز مواجه ما با مدرنیته باعث شده است علوم انسانی و اجتماعی در راستای شناخت ویژگیهای جوامع جدید اهمیت بسزایی را در میان سایر رویکردها بهخودش اختصاص داده است. از طرفی وقوع انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی و ظهور جنبشهای اجتماعی به اهمیت این شاخه از علوم انسانی و معارف اجتماعی افزوده است. با وجه نظری اجمالی به تاریخچه علوم اجتماعی ایران میتوان دریافت ضرورت شناخت ویژگیهای خاص تاریخی و اجتماعی ایران از همان آغاز از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است که علمای علوم اجتماعی در ادوار گذشته و متقدمین و آبای علوم اجتماعی به آن توجه کردهاند. امروز برای نیل به توسعه و تحقق آرمان عدالت اجتماعی و فائق آمدن به بیعدالتی های اجتماعی و اقتصادی به رغم دشمنیهای نظام سلطه بی تردید به علوم انسانی و اجتماعی و جامعهشناسی توسعه و ... بیش از بیش نیازمندیم. در اینجا لازم است به اهمیت پژوهش های که میبایست ذیل «مطالعات پسااستعماری» صورت پذیرد نیز به عنوان یک ضرورت اشاره کنیم. همچنین میطلبد در چنین روزی از عموم علاقمندان به سرنوشت جامعه مخصوصا جوانان که امیدهای اصلی ما برای برداشتن گام دوم هستند دعوت به اندیشیدن به مقولات علوم اجتماعی از جمله مفهوم «تخیل جامعهشناختی» نماییم؛ اگر دختر و پسر ایرانی زندگی خویش را در دل مسائل اجتماعی روایت کند در واقع با نوعی از خودمردمنگاری به اندوختههای ارزشمند دانش اجتماعی ایرانیان خواهد افزود. نگارنده نیز در کتابی تحت عنوان «گفتمان وفاق ارمغان دو دهه زیست آکادمیک» به ثبت تجربیات زیست دانشگاهی خویش در دانشکده علوم اجتماعی تهران و حواشی آن پرداخته است. و البته تلاش کرده است با توجه به اهمیت تولید نظریه اجتماعی برای برون رفت از بحرانهای کشور از «گفتمان وفاق» به مثابه نظریه اجتماعی سخن به میان آورد. ️رجوع به بصیرتهای بنیادین جامعهشناسان به آرای اشخاصی چون علامه جعفری؛ علامه طباطبایی؛ شریعتی و مطهری، جلال، فردید، داوری ... البته میتواند دستاوردهای بسیاری برای ما در پی داشته باشد. اساسا توجه به فلسفه و حکمت برای یک جامعهشناس جامع الاطراف واجد ضرورت و اهمیت است. در خصوص میتوان نسبت وثیقی بین تعریفی غیر یوروسنتریک از جامعهشناسی و آرای متفکران ایرانی نشان داد. بهعنوان نمونه تلاشهای که در خصوص امکان صورتبندی و بازسازی نظام معرفت جهان اسلام صورت گرفته است بسیار ارزشمند هستند. اساسا فقدان یک «نظام انتولوژیک متناسب با زیست جهان جدید» ای بسا به عنوان مهمترین مسأله نظری «ما» میتواند تلقی شود که اهالی علوم اجتماعی میبایست تمهید لوازمات آن را مطمح نظر خویش قرار دهند. شناخت هستی اجتماعی ایرانیان و فرماسیون های اجتماعی متضمن دموکراسی و جامعه مدنی پیش از پرداختن شتابزده و شبه روشنفکرانه به خود آن مطالبات برای علمای علوم اجتماعی ضرورت دارد که امیدوارم همه اعضای خانواده بزرگ علوم اجتماعی ایران در این مهم توفیق یابند. به امید ایرانی آباد و سربلند و روزهای خوب برای همه ایرانیان.