یارب این آتش که بر جان من است ...
رزیتا خسروی ( جامعهشناس) این روزها در میان صدها خبر خوب و بد داخلی وخارجی، خبر ایستادهسوختن درختان جنگلهای زاگرس، حال همهمان را بد کرده! هفت استان درگیر آتشسوزی جنگلها شدهاند و این موجبات نگرانی همه مردم، به ویژه فعالان زیستمحیطی را فراهم کرده است. داستان ما و آتش بر میگردد به حدود یک میلیون سال پیش (شاید هم بیشتر) که اجداد باهوشمان، دو تکه سنگ چخماق را به هم کوبیدند، جرقه را کشف کردند و با اصطکاک، آتش را که از قضا، مهمترین اختراع بشر بود، برایمان به ارمغان آوردند تا گرم شویم، غذایی پختنی بخوریم و نور و روشنایی داشته باشیم. کمی بعد، همان اجداد باهوشمان، از آنجا که هرچیز دستنیافتنی و ناب را با ارزش میدانسته و پرستش میکردند، آتش اختراع شدهشان را عاشقانه پرستیدند، به گردش رقصیدند، سجده کردند و قربانی کردند تا در آرامش و امنیت باشند و از دد و دیو و اهریمن دور بمانند.
جلوتر آمدیم و اجداد باهوشمان، یکتاپرست شدند و سر به راه، رسم آتشپرستی را کنار گذاشتند و آتشکدهها را خاموش کردند، اما همچنان عشق آتش در دل و جانشان و دل و جانمان ماند و گهگاه تبدیل شد به خرافه و یک سری اعتقادات عامپسند. شنیدهاید بارها «اجاق خانهتان همیشه روشن باشد»، این ضربالمثل بدین معنی است که آتش در خانوادهتان همیشه روشن بماند تا در آرامش و خوشبختی باشید.
ما نسل اجداد باهوش، همچنان آتش را دوست داریم، فرقی نمیکند تابستان باشد یا زمستان. اگر در جمعی بیرون از منزل، به قصد شادی و تفریح دور هم باشیم، آتشی به راه میاندازیم و بساطی درست میکنیم، ولو برای دمکردن یک چای آتیشی.
از هفته گذشته، آتشسوزی زنجیرهای در نقاط مختلف غرب و جنوب کشور، در استانهای کهگیلویه و بویر احمد، فارس، خوزستان، بوشهر، هرمزگان و کرمان، درگیر آتشسوزی گسترده جنگلها هستند و به گفته مسئولین، این آتشسوزیها بیشتر منشأ انسانی دارد (درحدود 90 درصد منشأ انسانی)؛ همان انسان عاشق آتش! که شاید گردشگر و رهگذری باشد، یا یک کشاورز بیاحتیاط. تلاشهای زیاد دولتی و مردمی و زیستمحیطی برای مهار آتش همچنان ادامه دارد. 300 نخل و 620 هکتار مرتع دشتستانمان، 20 هکتار از مزارع و باغهای ایذهمان، 150 هزار هکتار جنگل در اندیکای خوزستانمان و هزاران هکتار مرتع و جنگل در سایر استانهایمان، در آتش بیرحمی، خطای انسانی و تغیرات آب و هوایی ایستاده سوختند و همچنان دارند میسوزند! از درد حیوانات و پرندگان و چرندگان این جنگلها سخن نمیگویم، ولی تو خود حدیث مفصل بخوان... پایان تلخ میراث اجداد باهوشمان را میبینید؟ داریم با خودمان، نسلمان و خاک و آب و آیندهمان چه میکنیم؟ چرا تنبیهمان نمیکنند؟ یا کوهخواریم، یا زمینخوار، یا درهخوار، یا جنگلخوار، یا جنگلسوز.
چرا تنبیهمان نمیکنند؟ مگر طبق قانون، روشنکردن آتش در جنگلها، چه عمدی و چه سهوی، ممنوع نیست؟ مگر پیگرد قانونی ندارد؟ مگر سه تا ده سال حبس برای نابودی جنگلها و مراتع مقرر نشده؟ نشستهایم و اخبار را دنبال میکنیم و واحسرتها سر میدهیم.
چندی بعد یادمان میرود چه فاجعه جبرانناپذیری رخ داد و باز هم تکرار همین روزها در سالهای آتی! به نظر میرسد وقت اقدامات جدیتر و بازنگری در قوانین مجرمانه رسیده است، چرا که ما وارثان زمین، امانتداران خوبی برای نسلهای بعد نیستیم. با احترام به همه زحمتکشان و دلسوزان زیستمحیطی، به ویژه نیروهای خدوم مردمی و دولتی، به امید مهار هرچه سریعتر آتش در کشور. «یارب این آتش که بر جان من است / سرد کن زان سان که کردی بر خلیل».
جلوتر آمدیم و اجداد باهوشمان، یکتاپرست شدند و سر به راه، رسم آتشپرستی را کنار گذاشتند و آتشکدهها را خاموش کردند، اما همچنان عشق آتش در دل و جانشان و دل و جانمان ماند و گهگاه تبدیل شد به خرافه و یک سری اعتقادات عامپسند. شنیدهاید بارها «اجاق خانهتان همیشه روشن باشد»، این ضربالمثل بدین معنی است که آتش در خانوادهتان همیشه روشن بماند تا در آرامش و خوشبختی باشید.
ما نسل اجداد باهوش، همچنان آتش را دوست داریم، فرقی نمیکند تابستان باشد یا زمستان. اگر در جمعی بیرون از منزل، به قصد شادی و تفریح دور هم باشیم، آتشی به راه میاندازیم و بساطی درست میکنیم، ولو برای دمکردن یک چای آتیشی.
از هفته گذشته، آتشسوزی زنجیرهای در نقاط مختلف غرب و جنوب کشور، در استانهای کهگیلویه و بویر احمد، فارس، خوزستان، بوشهر، هرمزگان و کرمان، درگیر آتشسوزی گسترده جنگلها هستند و به گفته مسئولین، این آتشسوزیها بیشتر منشأ انسانی دارد (درحدود 90 درصد منشأ انسانی)؛ همان انسان عاشق آتش! که شاید گردشگر و رهگذری باشد، یا یک کشاورز بیاحتیاط. تلاشهای زیاد دولتی و مردمی و زیستمحیطی برای مهار آتش همچنان ادامه دارد. 300 نخل و 620 هکتار مرتع دشتستانمان، 20 هکتار از مزارع و باغهای ایذهمان، 150 هزار هکتار جنگل در اندیکای خوزستانمان و هزاران هکتار مرتع و جنگل در سایر استانهایمان، در آتش بیرحمی، خطای انسانی و تغیرات آب و هوایی ایستاده سوختند و همچنان دارند میسوزند! از درد حیوانات و پرندگان و چرندگان این جنگلها سخن نمیگویم، ولی تو خود حدیث مفصل بخوان... پایان تلخ میراث اجداد باهوشمان را میبینید؟ داریم با خودمان، نسلمان و خاک و آب و آیندهمان چه میکنیم؟ چرا تنبیهمان نمیکنند؟ یا کوهخواریم، یا زمینخوار، یا درهخوار، یا جنگلخوار، یا جنگلسوز.
چرا تنبیهمان نمیکنند؟ مگر طبق قانون، روشنکردن آتش در جنگلها، چه عمدی و چه سهوی، ممنوع نیست؟ مگر پیگرد قانونی ندارد؟ مگر سه تا ده سال حبس برای نابودی جنگلها و مراتع مقرر نشده؟ نشستهایم و اخبار را دنبال میکنیم و واحسرتها سر میدهیم.
چندی بعد یادمان میرود چه فاجعه جبرانناپذیری رخ داد و باز هم تکرار همین روزها در سالهای آتی! به نظر میرسد وقت اقدامات جدیتر و بازنگری در قوانین مجرمانه رسیده است، چرا که ما وارثان زمین، امانتداران خوبی برای نسلهای بعد نیستیم. با احترام به همه زحمتکشان و دلسوزان زیستمحیطی، به ویژه نیروهای خدوم مردمی و دولتی، به امید مهار هرچه سریعتر آتش در کشور. «یارب این آتش که بر جان من است / سرد کن زان سان که کردی بر خلیل».