تحریف تاریخ و دست اندرکاران آن
جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)تاریخ نقل راستین وقایع و اتفاقات و حوادث مهم گذشته یا ذکر رخدادها و حوادث در چارچوب زمان و مکان مشخص است و نقش مورخ بازتاب دهنده امور واقع است. تاریخ بر پایه شناخت، حوادث تاثیرگذار، ظرف زمان و همچنین وجود انسان و جوامع انسانی استوار است. اما به راستی تحریف تاریخ چیست و چه عواملی انسانها به طور اعم و مورخان را به طور اخص به تحریف تاریخ وامیدارد؟ کندوکاو پیرامون عوامل و دست اندرکاران تحریف تاریخ امری ضروری است تا دریابیم که آیا آنچه مورخان و وقایع نگاران نگاشتهاند با واقعیت امر همخوانی دارد. اینکه مورخان تا زمانی پیش نتوانستند تاریخ نویسی نوین را سرلوحه کار خود قرار دهند امر دیگری است که در این مقال مورد بحث نیست. بحث بر سر تحریف تاریخ در راستای اهداف و منافع و باوری خاص و علل آن است و همچنین اینکه عدم ترقی و پیشرفت جوامع و نبود امکانات چاپ و اطلاعرسانی همهجانبه و رسانههای آزاد و... تا چه میزان زمینهساز تحریف تاریخ بودند. تحریف عمری به درازای عمر استبداد دارد و در خدمت اقلیت حاکم بر اکثریت است. هدف تحریف تاریخ تامین منافع، کسب امتیازات و منزلت اجتماعی بیشتر، استحکام پایههای قدرت و افزودن آن و حفظ وضع موجود و باورهای رایج و جلوگیری از دستیابی به شناخت واقعیتها و ممانعت از تحولات است. بنابراین تحریف تاریخ مانعی در راه پویایی و تغییر، تکامل، پیشرفت و توسعه جامعه است. تحریفگران عمده تاریخ را باید صاحبان قدرت سیاسی دانست که برحسب صورتبندیها یا ساختار زیربنایی و ساختارهای فرهنگی مختلف جوامع در ازمنه مختلف این صاحبان قدرت سیاسی اهرمهای و دستیاران مختلفی را با خود همراه داشته و دارند. همچنانکه در گذشته حاکمیت کلیسا دوشادوش حاکمیت فئودالی اروپا بودند و همچنین فقیهان و سردمداران دینی دوشادوش خلفای اموی وعباسی و.... بر سرنوشت جوامع حاکم و به تحریف تاریخ به روال مراد خویش می پرداختند و با سوءاستفاده از باورها و تعصب مردم به عوامفریبی متوسل و آنها را در خدمت منافع و اهداف خود به کار میگرفتند. اما از زمانی که اقتصاد نقش مهمی در اکثر جوامع یافت وضع به گونهای شد که صاحبان اهرمهای اقتصادی نقشی مهم در تعیین قدرت سیاسی یافته و درهم آمیزی و پیوستگی عمدهای با قدرت سیاسی دارند. صاحبان قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی لازم و ملزوم و پشتوانه یکدیگرند و دست به تحریف زده و میزنند. بینش، باور، احساس و تعصب مورخ هم میتواند باعث تحریف تاریخ شود. با پیشرفت علم و تجهیزات علمی و گسترش صنعت چاپ و نشر و فضای مجازی و خارج شدن تاریخنویسی از انحصار دربارها و حاکمان و گسترش سواد و دانش عمومی امکان تحریف در وقایع و حوادث کاهش یافته اما اگر بپذیریم که تحریف نوعی دستبرد به واقعیت است باید هشیار بود که سارقان و دستبردزنندگان حقیقت هم با استفاده از امکانات و ابزارهای پیچیدهتر و پیشرفتهتر عمل خواهند کرد.