پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


چه توفیقی ازین بهتر!که خلقی را بخندانی

شهرام شهیدی (طنزپرداز)
حسن توفیق درگذشت. خبر کوتاه بود، مثل خبر درگذشت هر فرد دیگری. اما در پس این خبر یک خطی، فقدانی بزرگ وجود داشت، فقدان حافظه و توانایی‌های بخشی بزرگ از تاریخ کارتون و طنز مطبوعاتی. هرکس که مدتی در این کشور، نشریه‌ای منتشر کرده باشد، خوب با مصایب آن آشناست و می‌داند چاپ یک نشریه طنز دقیقا مصداق عینی این سطر است: «کار هر مرد نیست خرمن کوفتن...». و حسن توفیق از جمله مردان کهنی بود که خواست و به خوبی توانست یک نشریه مدرن در آن دوران را مدیریت کند. نشریه توفیق حدود نیم قرن در این سرزمین منتشر شده است که چهارده سال آن و شاید بتوان گفت تاثیرگذارترین دوره انتشار آن، تحت مدیریت حسن توفیق بوده است. اما راز موفقیت توفیق چه بود؟
یک: به روز بودن و در دل مردم جای داشتن. توفیق در هر سه دوره انتشار، محبوبیتی بی‌نظیر بین مردم داشت؛ محبوبیتی که تا همیشه مورد رشک تمام سردبیران و مدیران مسئول نشریات بوده است. این حجم از اعتمادسازی و نفوذ به قلب مردم، آن هم در زمانه‌ای که سواد، عمومی نشده و تحصیلات دانشگاهی هنوز گسترش نیافته است، ارزش بسیاری داشت. دو: آموزش. توفیق برای اولین بار و به سرپرستی حسن توفیق، اقدام به برگزاری اولین دوره کلاس‌های آموزشی کاریکاتور در ایران و سازمان‌دهی تیم کاریکاتور نشریه کرد. این اقدام باعث شد سطح کارتون نه تنها در نشریه توفیق که پس از آن در تمام نشریات کشور بالا رود. سه: گردآوری بهترین‌ها کنار هم. توفیق در این دوره بسیاری از طنزنویسان و کارتونیستها را به همکاری خود درآورد. کامبیز درم‎بخش، محسن دولو، احمد عربانی، ناصر پاک‎شیر، غلامعلی لطیفی و بهمن رضایی از کارتونیست‌ها، و کیومرث صابری، مرتضی فرجیان، منوچهر احترامی، عمران صلاحی، خسرو شاهانی و... هم از جمع طنزنویسان با توفیق همکاری داشتند، که هر یک از این دو گروه، بعدها به قله‌های حوزه فعالیت خود رسیدند. چهار: نوآوری. توفیق چه در نحوه جذب مخاطب، چه در تولید محتوا و چه در دریافت بازخورد از مخاطب و عموم مردم، نوآوری‎هایی داشت. به عنوان نمونه، به خاطره‌ای که کامبیز درم‌بخش بازگو کرده، اشاره می‌کنم: «ما هفته‌ای دوبار جلسه داشتیم که یک جلسه‌اش مربوط به جلد بود. وقتی طرح نهایی می‌شد، آقای حسن توفیق می‌گفتند بروید و از توی خیابان دو نفر را بیاورید که ببینیم متوجه منظور طرح می‌شوند یا نه. این، کار بسیار مهمی است و خیلی هنر می‌خواهد که همه مردم متوجه حرف تو شوند. محبوبیت عام پیدا کردن کار مشکلی است و توفیق نه تنها محبوبیت عام، که مقبولیت خاص هم داشت». از دیگر نوآوری‌های توفیق تأسیس حزب خران و صدور کارت عضویت برای آن بود. شاید حزب خران را بتوان از نظر تعداد واقعی اعضا و رسوخ در طبقه عامه، تا امروز بزرگترین حزب کشور دانست. حسن توفیق غیر از این، دست به ابتکاراتی هم می‌زد. از جمله، در یکی از شماره‌ها نوشتند که آنقدر این شماره، فکاهی و خنده‌دار است که هرکس بگیرد و بخواند، بند تنبانش پاره می‌شود. برای همین، همراه با آن شماره، یک بند تنبان هم به خواننده‌ها داده می‌شد. اما از آن جایی که بند تنبان به اندازه کافی در شهر پیدا نمی‌شد (که خود گویای تیراژ بالای نشریه توفیق است)، به ناچار به یکی از کارگاه‌های بند تبنان‌سازی سفارش دادند.
و امروز حسن توفیق با این حجم توانایی و نبوغ در اداره یک نشریه، درگذشته است، با پرسشی تکراری و همیشگی. چرا از تجربه و دانش بزرگ او استفاده نکردیم؟ چرا در روزگاری که نشریات با چراغ موشی در جست‌وجوی مخاطب هستند، یک بار از او نپرسیدیم چه ایده و راهکاری برای جذب مخاطب دارد؟ پرسش‌هایی که در این کشور، ره به جایی نمی‌برند، زیرا که همچون همیشه، پهلوان مرده را عشق است! روحش شاد.