عامل سردی انتخابات؛ خارجی یا داخلی؟
محسن صنیعی( استاد دانشگاه) «سید احمد خاتمی» امام جمعه موقت تهران، اخیرا در یادواره شهدای شهرستان کوهبنان گفته است: «توطئه آینده دشمنان این است که ۱۱ اسفند را به رفراندوم علیه نظامی اسلامی مبدل کنند». نکات مختلفی بر این سخن میتوان بیان کرد:
1- نگرانی از کاهش مشارکت مردم در انتخابات مجلس دوازدهم وجود دارد. نظرسنجی منتشر شده ایسپا از میزان تمایل مردم به شرکت در انتخابات، موید همین پیش بینی است. بنابراین نظرسنجی، با احتساب قریب ۲۸ درصد آنان که اعلام کردهاند که حتما شرکت میکنند و 7درصد که اعلام کردهاند، احتمالا در انتخابات شرکت میکنند، ممکن است درصد مشارکت کمتر از 30درصد باشد. این روند در ادامه روند کاهش مشارکت در انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ است.
آنچه از بدنه جامعه هم درک میشود، همین درصدهای پایین مشارکت در انتخابات را تایید میکند.
۲- این که دشمنان، به دنبال این هستند که انتخابات را به رفراندوم تبدیل کنند، به این معناست که دشمنان میتوانند با تبلیغات رسانهای، مانع از حضور مردم در انتخابات شوند. در حقیقت این گمان را ایجاد میکند که براساس این گفته، علی رغم همه تبلیغات صدا و سیما و تریبونهای مختلف و صرف بودجههای فرهنگی هزاران میلیارد تومانی، حرف شنوی مردم ایران از دشمنان، به مراتب بیشتر از مسئولین نظام است! همین سخنان جناب سید احمد خاتمی، خود اعترافی بر نارضایتی شمار قابل توجهی از مردم از اوضاع جاری است؛ بهگونهای که حتی با تشویق مسئولان، تمایل به مشارکت در انتخابات کاهش یافته است.
۳- به جای آن که تصور کنیم، دشمنان همه رسانهها را بر روی ما متمرکز کردهاند، تصور کنیم که همه رسانههای دنیا را در اختیار صدا و سیما قرار دهند و آنها هم متمرکز شوند بر تبلیغات علیه امریکا و انگلیس، نتیجه چه خواهد شد؟ حداکثر نتیجه این خواهد بود که به جای دمکراتها، جمهوریخواهان انتخاب شوند. آیا نظام امریکا عوض میشود؟ در انگلیس هم، به جای حزب محافظه کار، حزب کارگر انتخاب شود، نظام انگلیس عوض میشود؟ میتوانند سنت سلطنت را از انگلیس بردارند؟ پس اگر تصور میکنید که دشمنان، میتوانند تاثیرگذار باشند، علت ریشههای داخلی است که نارضایتی را آفریده است.
۴- اما بهتر آن است که به جای آن که عدم مشارکت مردم در انتخابات را به دشمنان و رسانههای خارجی ارتباط دهیم، یک بار از خود بپرسیم که دلیل داخلی این که مردم به اینجا رسیدهاند، چیست؟ موقعی که شرایطی بوجود آورده میشود که حتی امثال دکتر پزشکیان و علی مطهری رد صلاحیت میشوند و در انتخابات گذشته، علی لاریجانی و جهانگیری رد صلاحیت میشوند، طبیعی است که مردم با سلایق مختلف، نمایندگان خود را در انتخابات نمیبینند.
انتخابات، مکانی برای تعیین وکیل است، طبیعی است که مردم کسی را به عنوان وکیل انتخاب میکنند که کاملا از عملکرد و دیدگاههای او اطمینان داشته باشند. روند ساختار انتخاباتی کشور به سمتی پیش آمده است که فقط یک عده خاص صلاحیت دارند.
در حقیقت، کاهش مشارکت، نتیجه طبیعی ساختار انتخاباتی حاکم بر کشور است. در صورتی که جمهوریت یعنی ساختار قدرت، آیینه تمام نمای خواست واقعی مردم باشد.
۵ این سئوال پرسیده میشود که مثلا مجلس یازدهم که یک مجلس کاملا خودی است، برای امور معیشتی مردم چه طرح و لایحه قابل توجهی را به تصویب رسانده است؟ طرح صیانت یا همان کنترل اینترنت و فضای مجازی که به صورت اصل ۸۵ ای به تصویب رسید، نتیجهای جز سپردن اینترنت به بدافزارها و مافیای فیلترشکنها و کاهش خوداشتغالی مردم در فضای مجازی به همراه داشت؟ موقعی که حاصل مجموعه سیاستها را مردم در کوچک شدن سفرههای خود و بیشتر شدن هر روزه مشکلات اقتصادی و اجتماعی میبینند، طبیعی است که رغبت به مشارکت در انتخابات، کاهش مییابد.