پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


خطرات موطن‌سازی ایدئولوژیک و خالص‌سازی

محمدرضا چمن نژادیان (فعال مدنی و سیاسی)

 در پژوهشی کوتاه پیرامون مبنای مکاتب مختلف بنا است به جنبه‌ها واثرات اساطیری و تاریخی موطن‌ساز ایدئولوژیکی پراخته شود؛ زیرا مکاتب الهی، فلسفی، اجتماعی و سیاسی معمولاً دو بال برای پرواز و به کمال رساندن جوامع هدف دارند. اولین بال جهان‌بینی‌‌ عینی نگرش به جهان هستی و هستی شناسی از نظر مبداء و مقصد با اهداف عالیه متصوره برای حیات و ممات است که در علم کلام و جهان بینی الهی به مثابه زیر ساخت باورها با آرمان‌های بلند‌‌ و کوتاه دنیوی و اخروی برای تکامل تلقی می‌شود.
دومین بال مکتب برای پرواز ایدئولوژی‌‌عینی بایدها و نبایدها هستند که برای تحقق و رسیدن به منتهی‌الیه اهداف و کمالات مکتب، دستور صادر می‌کنند. ایدئولوژی‌ها عمق باورمندی و نماد عملی مکاتب را که تضمین کننده‌‌ خوشبختی و سعادت پیروان است، شکل می‌دهند. بنابراین هر چه زیر ساخت باورمندی مکتبی قوی و عمیقتر باشد، پایبندی به بایدها و نبایدهای آن متصلب‌تر و انعطاف‌پذیری برای عمل و تحقق نگرش هستی شناسانه دگر‌اندیشانه سخت‌تر می‌شوند. بنابراین همیشه ریز و درشت ایده‌ها، رفتارها و برنامه‌‌های نظام سیاسی دینی منبعث از بایدها و نبایدهای مکتبی بصورت کلی و جزئی در رفتار حاکمان و بدنه‌‌ حاکمیت‌ها ساری و جاری بوده است. در این حال  در هیبت رفتارهای تکلیفی مقلدانه‌‌ فردی و مقررات اجتماعی، نهادی و حکمرانی در طول تاریخ متجلی شده‌اند. همچنین در صدد بوده‌اند لباس ارزشی و ایده آلیستی مکاتب اعم دینی، فلسفی، سیاسی، اجتماعی و نژادی را بر تن حاکمان و شهروندان بپوشانند.
به تجربه در چنین جوامعی تساهل و تسامح نسبت به دگر‌اندیشان وطنی و بین‌المللی علاوه‌بر اینکه جایگاه تعریف شده‌ای ندارد؛ بلکه به نوعی نگرش انحرافی و رفتارهای ضد ارزشی با برچسب تکفیری خائنانه متهم و تلقی می‌شوند. به ویژه در جوامعی که اعتقادات قوی اما فهم کمتری از مصالح حکمرانی عقلانی ملی، جهانی و آگاهی علمی به نیازهای اساسی انسان متمدن وجود داشته باشد. همواره چنین ایدئولوژی‌‌‌های افراطی منتج به موطن‌سازی و ساختار حاکمیت‌های بسیار خطرناک، خشن و جنگ افروزانه بوده‌اند.‌‌ آنها به ارزش‌های حیاتی همزیستی عقلانی، اندیشه‌ای و حتی جان دگر اندیش علاوه بر بی‌تفاوتی با خشونت و سرسختی مقابله می‌کردند.
مصادیق بارزی از نمادهای اساطیری، تاریخی و فرآیندهای چنین مکاتب با ایدئولوژی‌های خاص را برای تقریب اذهان و تنویر افکار در عصر کنونی برای عبرت‌گیری‌‌به‌ شکل کوتاه پژوهشی آورده می‌شوند. همچنین به آثار و عواقب چند نمونه که منشاء طاغوت سازی، حاکمیت‌های تمامیت‌خواه خشن و نژاد پرستانه در ابعاد فردی، دینی،فلسفی و سیاسی بوده اند، اختصاراً اشاره می‌شود. نمونه‌‌ اساطیری و تاریخی حاکمیت‌های فردی، ایدئولوژیک و نژاد پرستانه می‌توان به نزاع هابیل و قابیل، نمرود، فراعنه، اعراب جاهلی در عصر پیامبر اسلام و نژاد پرستی استعماری،جنگ‌های عقیدتی، کشتار رنگین پوستان و... اشاره کرد.
شرایط وحشتناک حاکم بر سرزمین فلسطین با ویرانی غزه منجر به کشتار بی‌گناهان، زنان و کودکان توسط رژیم غاصب اسرائیلی و ایدئولوژیک کنونی ماحصلی از نگرش‌های تاریخی، اساطیری دینی و نژادپرستانه است که نشان از عقده‌ها و رفتارهای عهد نمرودی وفرعونی با فجایعی مانند پاره کردن شکم مادران برای نابودی موالید مشکوک و محو پیام وحیانی ابراهیمی و موسایی در سرزمین مصر و فلسطین دارد. بارزترین حاکمیت گسترده و ایدئولوژیک دینی را می‌توان دروان سیاه حکومت کلیسا در قرون وسطی دانست که منتج به خفقان، سرکوب علم و اندیشه ورزان با جنگ افروزی‌‌های دینی وحشتناک شد.‌‌ کشتارهای گسترده‌‌ مقدس عالمان و آزاد اندیشان به‌نام خدا و ادیان الهی در سراسر عالم و جنگ‌های صلیبی بخشی از آثار و مستندات تاریخی هستند که حکومت دینی کلیسایی بدست پدران روحانیون بر ملل و ممالک تحمیل کرده‌اند.‌‌ شاید لشکری کشی‌‌های تاریخی اعراب مسلمان و عثمانی را هم بتوان در همین راستا تعبیر کرد. لیکن بطور برجسته در بُعد نژاد پرستانه کشتار بیش از صد میلیون سرخ‌پوست توسط استعمار گران اروپایی ( انگلیس، پرتغال، اسپانیا وفرانسه)، اقدامات خالص‌ساز نازیسم( ناسیونال سوسیالیسم) باشعار نژاد برتر( آلمان آریایی‌‌ک ملت،‌‌ک حکومت،‌‌پیشوا) و باور‌‌ هود قوم بر گزیده را در تاریخ قدیم و معاصر نام برد.
شکل حکومت مدرن و شکست خورده‌‌ نژادپرستانه آپارتاید در آفریقای جنوبی بود. هم اکنون اسرائیل به عنوان نماد ایدئولوژی نژادپرستانه صهیونیستی در خاورمیانه، تفکر (گلوبالیسم) جهان‌گرایی در سطح بین المللی و تحجر داعش مسلکی اسلامی در دنیا مطرح است.
اما جوامع اسلامی در بُعد حاکمیت مدرن دینی و برای اینکه به‌‌ یک الگوی متعادل متمدنانه با همزیستی مسالمت آمیز وطنی و بین المللی برسند، به اثبات رسیده است. چاره جزء الگو گیری از مدینه النبی به‌شکل مدرن و دمکراتیک ندارند. در غیر این‌صورت به قوم گرایی اموی و خوارج مسلکی با خونریزی‌های درون مکتبی و بین المللی در صدر اسلام مبتلا می‌شوند. در حال حاضر از انواع حاکمیت دینی با ایدئولوژی خطر ساز اسلامی می‌توان نگرش متحجرانه‌‌ داعشی و طالبانیسم را در موطن ساز و خالص سازی نام برد. که دنیای کنونی پسامدرنیسم را بهمراه نگاههای ارتجاعی نازیسمی،‌‌یکجانبه‌نگری جهانی( گلوبالیسم) وصهیونیزمی می‌تواند به جنگ‌های بی انتها، ورطه‌‌ نابودی دست‌آوردهای مدنی و محو تمدن بشری بکشاند.
مَخلص کلام در پایان چنین نتیجه گرفته می‌شود، پذیرش تکثرگرایی بین المللی، موطن سازی مدینه النبوی مدرن، مردمسالاری مدنی و دینی منبعث از مشارکت حداکثری بر مبنای میثاق ملت‌ها‌‌، قوانین اساسی تنها راه برون رفت از ابر چالش‌های ملی، بین المللی و منطقه‌ای برای همزیستی مسالمت آمیز می‌تواند باشد و لاغیر.