پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


آموزش و پرورش دو‌ قطبي

دکتر محمد علی اخوت (وکیل پایه یک دادگستری)

  قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به‌موجب اصل سي ام مقرر مي‌دارد: ١-”دولت موظف است وسايل آموزش و پرورش رايگان را براي همه افراد ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصيلات عالي را تا سر حد خودكفايي كشور بطور رايگان گسترش دهد”.
2_بند دوم ماده سيزده ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كه ايران در سال ١٣٥٤ شمسي به آن پيوسته و به موجب ماده ٩ قانون مدني در حكم قانون است،  مقرر داشته: اولا آموزش وپرورش ابتدائي بايد اجباري ورايگان  در دسترس عموم قرار گيرد. ثانيا آموزش و پرورش متوسطه به اشكال مختلف  از جمله آموزش و پرورش فني وحرفه‌اي متوسطه بايد تعميم يافته و به كليه وسايل مقتضي به ويژه معمول كردن آموزش و پرورش مجاني دردسترس عموم قرارگيرد. ثالثا آموزش و پرورش عالي بايد به كليه وسايل مقتضي بويژه بوسيله معمول كردن تدريجي آموزش و پرورش مجاني به تساوي كامل بر اساس استعداد هركس در دسترس عموم قرار گيرد.
 باتوجه به اسناد بالادستي فوق “حق بر آموزش” به‌عنوان يكي از حقوق غير قابل انكار بشر شناخته شده است. حال مي‌خواهيم ببينيم كشور ما در كجا ايستاده است؟در اين نوشته تنها به دو مرحله ابتدائي و متوسطه مي‌پردازيم. دانشگاه‌ها، فرصتي ديگر مي‌طلبد. پس از تجويز تاسيس مدارس غير انتفاعي، اين مدارس كه قبل از انقلاب، عددشان به تعداد انگشتان دست نمي رسيد  مثل قارچ، بويژه در شهرهاي بزرگ زير نظر و با مجوز آموزش و پرورش سبز، با يك تبليغ عظيم گروه زيادي از اولياي دانش آموزان بسوي اين مدارس جذب شدند برخلاف نامشان”غير انتفاعي” به‌صورت مؤسساتي در آمد ساز در آمدند در نتيجه با پرداختن حق‌التدريس‌هاي بالا دبيران و معلمان كاركشته و باسواد از مدارس دولتي به اين مدارس كوچ كردند.
بنابراين، هم اكنون ما دو نوع مدرسه غير انتفاعي داريم: اول؛ مدارس غير انتفاعي كه صبغه مذهبي دارند كه فرزندان مسئولان رده بالاي مملكتي و بازاريان را تشكيل مي‌دهند.
 دوم؛ مدارس غير انتفاعي كه مخصوص فرزندان سرمايه‌داران و كارخانه‌داران و دهك‌هاي بالاي جامعه هستند.  نقطه مشترك اين‌دو شهريه بالا، جذب معلمان كيفي با حقوق‌هاي بالاتر از مدارس دولتي با امكانات ويژه ، ازجمله كلاس‌هاي زير ٢٠ نفر،در واقع نوع اول مديران ارشد، وزيران و وكيلان را تربيت مي‌كنند.  نوع دوم بچه‌هايشان را آماده مي كنند كه به‌عنوان نخبه، جذب كشورهاي اروپايي و آمريكايي شوند. البته بعيد نيست گروه دوم هم زماني به اولي‌‌‌‌‌‌ها بپيوندند! حال مي‌ماند فرزندان دهك‌هاي ديگر جامعه كارمندان، كارگران، پيشه وران و كشاورزان كه در كلاس‌هاي بالاي چهل نفر با معلمان و دبيران خسته و ناراضي، بدون امكانات لازم که در اقصي نقاط مملكت، تحصيل مي‌كنند. نتيجه اين است كه در آمار قبول شدگان كنكور مي‌بينيم بيش از 90درصد از فرزندان دهك‌هاي بالاي جامعه ، هستند و فرزندان مستضعفان، سرشان بي‌كلاه مانده است. اينها كارگران و بدنه‌هاي زيرين جامعه آينده را خواهند ساخت.
 اين نظام دو قطبي، مخالف صريح اسناد بالادستي بسيار خطرناك و به‌نوعي ايجاد كننده كينه اجتماعي است. با اين روش ،حاكمان آينده كساني خواهند بود كه جامعه خود را نمي‌شناسند. شنيده شد اخيرا به مدارس غير انتفاعي دستور داده‌‌‌اند تعدادي دانش آموز را رايگان ثبت نام كنند كه در صورت اجرا ،احتمال رانتي شدن قضيه وجود دارد ومسكني است كه درد رادرمان نخواهد كرد. آيا جمهوري اسلامي از آرمان‌هاي اوليه‌اش كه در مقدمه قانون اساسي آمده ،يعني تحقق حكومت مستضعفان ،به‌دور نيفتاده است؟