ضرورت جامعهشناختی تحول در زبان تبلیغ
محمد حسن علایی (پژوهشگر)قریب به اتفاق منابر ما، اصولا چشم خود را بر تنوع مخاطبان خویش بستهاند؛ نگارنده دغدغهمندانه و البته با دریغ، به توصیف این واقعیت مبادرت ورزیده است. آیا ما به واقع بر آن شدهایم که نسبت به فرزندان خویش، کینتوزانه، شفقت و مهرورزی را به سویی افکنده و حتی از مخاطب قرار دادن ایشان سرباز زنیم؟ نسلهای جدید، به دعوت ما پا به این گیتی گذاشتهاند. آیا ما ایشان را به چشم مهمانان ناخوانده مینگریم و به جای اینکه ایشان را از گوشت و پوست خویش بدانیم، آنان را از تخم و ترکه اغیار میپنداریم؟ نسلهای جدید، بالندگی خویش را مرهون ریشههایی خواهند بود که در خاک سنت تاریخی خویش، میدوانند و اگر میراث گذشتگان به ایشان نرسد، ننشسته به گل، بر باد خواهند رفت و این بسیار دریغ دارد. مسئولین، مبلغین و متولیان امور، صبح به صبح که چشم از خواب میگشایند و ردای مسئولیت بر تن میکنند، اگر چه جانشان به جان فرزندان این آب و خاک بسته باشد و دلشان برای ایشان بتپد، در صورتی که درصدد تمهید تسهیلات زندگی ایشان برنیایند، ناخواسته تیشه به ریشه این نهالهای نوخواسته و آمال و آرزوهای ریز و درشت ایشان خواهند زد. اگر نسلهای جدید به خود وانهاده و رها شده به دست تقدیر سپرده شوند، دیگر چه چشمداشتی میتوانیم به این آیندهسازان و آینده ایشان داشته باشیم؟ اگر از لحاظ قدرت اقتصادی و ملاکهای فرهنگی، هیچ اعتباری به حساب نسل جدید واریز نشود، معالاسف مشتی خاکستر در اجاق ویرانههای انسانسازی ما برجای خواهد ماند.پر واضح است که بین فرم و محتوای پیام، و جامعه مخاطبان آن، نسبت وثیقی وجود دارد. متولیان سنتگرایی که از امکان سخن گفتن به زبان نسلهای جدید محروماند، به اول گام، طیف وسیعی از آحاد جامعه را از دست میدهند و در آن صورت، در واقع از عمل به رسالت واقعی خویش باز میمانند، چرا که پیام مبلغ، نسبت به هدف و جامعه هدف خویش، دچار بیگانگی میشود. آنگاه تبلیغ به وسیلهای برای بازارگرمی خود متولیان، فرو کاسته میشود. از رویکرد جامعهشناختی، تحلیل و توصیف پویش نسلی در ایران از اوجب واجبات است پرورش نیروی انسانی خلاق و پویا، در بلندمدت ضامن حفظ منافع ملی در ایران و بقای حیات فرهنگی کشور خواهد بود.