اینک / اکنون
این دو واژه را معمولا به جای یکدیگر به کار میبرند، ولی این دو مترادف نیستند و معنی و نحوه کاربرد آنها در جمله با یکدیگر تفاوت دارد. «اینک» کلمهای است برای اشاره به شیء یا شخص حاضر نزدیک و معمولا در جمله بیفعل به کار میرود، زیرا خود معنای فعلی دارد: معادل «این است آن»، «بنگرهان»، «ایناهاش»، «گفت: مرا مردی میباید که غرفات و محلات گرگان را همه شناسد. بیاوردند و گفتند: اینک» (چهارمقاله) و «بوبکر گفت: من این کار را از برای خود نمیخواهم، اینک عمر بن الخطاب و آنک ابو عبیده بن الجراح» (تاریخنامه طبری).
اما در جمله، همراه فعل نیز به کار میرود و همینجاست که معنایش به معنای «اکنون» نزدیک میشود، بیآنکه با آن یکسان شود: «به نزدیک حسین (ع) شدند و نامهها بدادند. حسین شاد شد و نامهها را جواب کرد که اینک آمدم» (تاریخنامه طبری)، «حاجب محمد گفت: اینک عمید خراسان میآید. و احمد دهستانی که عمید خراسان بود، بر اثر حاجب محمد میآمد» (اسرار التوحید). علاوه بر این، تفاوت عمده «اینک» و «اکنون» در کاربرد آنها در جمله است. پس از «اینک» هرگز حرف «که» نمیآید، ولی استفاده از «که» پس از «اکنون» اشکالی ندارد: «بعد از این دست من و دامن سرو لب جوی/ خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد» (حافظ).
اما در جمله، همراه فعل نیز به کار میرود و همینجاست که معنایش به معنای «اکنون» نزدیک میشود، بیآنکه با آن یکسان شود: «به نزدیک حسین (ع) شدند و نامهها بدادند. حسین شاد شد و نامهها را جواب کرد که اینک آمدم» (تاریخنامه طبری)، «حاجب محمد گفت: اینک عمید خراسان میآید. و احمد دهستانی که عمید خراسان بود، بر اثر حاجب محمد میآمد» (اسرار التوحید). علاوه بر این، تفاوت عمده «اینک» و «اکنون» در کاربرد آنها در جمله است. پس از «اینک» هرگز حرف «که» نمیآید، ولی استفاده از «که» پس از «اکنون» اشکالی ندارد: «بعد از این دست من و دامن سرو لب جوی/ خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد» (حافظ).