درگذشت حسن توفیق سردبیر دوره سوم نشریه توفیق بر اثر ایست قلبی
میرزا قشمشم هم رفت
همدلی| رضا نامجو| حسن توفیق که از سومین نسل خانواده توفیق بود، سالها در قامت کاریکاتوریست و مدیرمسئول نشریه «توفیق» کار میکرد. او بعد از ظهر روز یکشنبه (۱۱ خردادماه) از دنیا رفت. به گفته هادی حیدری، توفیق از چند روز قبل دچار کماشتهایی شده بود و به همین خاطر در بیمارستان آسیا بستری شد تا اینکه ساعت ۳ بعد از ظهر یکشنبه یازدهم خردادماه بر اثر ایست قلبی درگذشت. او یازدهم اسفندماه سال ۱۳۰۴به دنیا آمد. حسن توفیق سه دهه مدیرمسئول نشریه توفیق بود. نام «توفیق»، به عنوان یک هفتهنامه فکاهی و طنزآمیز در ایران از یکی دو سال پیش از به دنیا آمدن حسن توفیق ایرانگیر شد. این مجله را به صورت شبانه منتشر میکردند با یک شعار جالب؛ «همشهری! شب جمعه دو کار یاد نره: دوم خریدن مجله توفیق!» اولین بار نشریه توفیق 30اردیبهشت ماه سال 1302 به چاپ رسید. اولین دوره توفیق با مدیرمسئولی حسین توفیق بزرگبین سالهای ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۸ منتشر میشد. با مرگ حسین توفیق اولین دوره از انتشار این نشریه به پایان رسید. در آغاز نشریهای نیمه فکاهی بود با توجه به مسائل به صورت جدی اما از سال پنجم انتشار به بعد توفیق امتیاز چاپ کاریکاتور را هم به دست آورد تا به سوی نشریهای تمام فکاهی حرکت کند. این مجله در دوره اول بیشتر مسائل اخلاقی و اجتماعی را مورد توجه قرار میداد. محمدعلی توفیق، یک سال بعد از درگذشت پدر انتشار این نشریه را از سر گرفت تا دوره دوم این نشریه آغاز شود. این دوره تا کودتای 28 مرداد سال 1332 ادامه پیدا کرد. بعد از شهریورماه سال 1320 این نشریه هم همچون بقیه مطبوعات نتوانستند در فضای باز سیاسی منتشر شوند و به همین خاطر هم بیشتر مطالب توفیق طنزها و فکاهیهایی بود با درونمایه سیاسی و انتقادی. دستمایه اصلی توفیق برای انتقاد بیش از پیش از حکومت وقت، بیثباتی سیاسی ایران در آن ایام بود. همین رویه هم باعث شد که این نشریه در ادامه مدام توقیف شود.
فتنه روسیاه گیشنیزخانم
خلاف مصالح کشور و سیاست دولت تشخیص داده شدن مطالب منتشر شده در این نشریه در اسناد شهربانی آن زمان به عنوان علت توقیف این نشریه آمده است. توفیق نامهای طنزآمیزی را هم برای نخستوزیران ایران میساخت و به عملکرد آنان از این طریق انتقاد میکرد. از آغاز دهه بیست به این سو به دلیل جهتگیریهای ضد استعماری توفیق، حکومت این نشریه را در زمره نشریات چپ قرار داده بود و میکوشید از انتشار آن جلوگیری کند. بعدها با رخ دادن ماجرای ملی شدن صنعت نفت این نشریه از مصدق و ملی شدن نفت حمایت کرد و همچنان منتقد دولت بود. محمدعلی توفیق بعد از انتشار مقالهای با عنوان «فتنه روسیاه» که در آن با تندی از محمدرضا شاه پهلوی انتقاد شده بود، مورد غضب قرار گرفت. او را به قلعه فلکالافلاک و در ادامه جزیره خارک تبعید کردند و بعد از یک سال آزادش کردند، با این شرط که از انجام فعالیت در عرصه سیاسی کناره بگیرد. بعد از کودتا مجله توفیق تا چهار سال اجازه انتشار پیدا نکرد. سومین دوره انتشار نشریه توفیق را حسن، حسین و عباس توفیق اداره میکردند. آنها در دوره قبلی کاریکاتوریست، نویسنده، شاعر و سردبیر بودند و در سالهای پایانی دوره دوم آنها را میشد همهکاره توفیق به حساب آورد، از ۲۹ اسفند ۱۳۳۶ روزنامهای به نام فکاهی را روانه دکههای روزنامهفروشی کردند و انتشار آن با استقبال زیادی روبهرو شد. محمدعلی توفیق یک سال بعد نام توفیق و حقالتالیف سی و چند سال را به این سه برادر داد. این نشریه تا سال 1350 زیر تیغ بران سانسور و با فشارهای زیادی از سوی نهادهای مختلف منتشر میشد. توفیق پشت جلد خود جمله جالبی را منتشر میکرد؛ «ارگان رسمی حزب خران». نگارش سرمقالههایی با امضای «کاکاتوفیق»، توجه به مشکلات روز جامعه آن زمان ایران از جمله گرانی و بیکاری، بیعدالتی، فقر، عدم مساوات و... از دریچه طنز و فکاهی سبب شد در این دوره توفیق موفقترین دورانش را تجربه کند. البته پرداختن به این موضوعات باعث شد تا هیئت حاکمه، نخستوزیران، وزرا و نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا از آنان به شدت انتقاد کنند. کاکا توفیق، گشنیز خانم (عیال کاکا)، ممولی (میمون کاکا) و ملت شخصیتهای اصلی نشریه توفیق در این ایام بودند.
تحریریه پرشمار توفیق در طول دوران
در طول دوران یوسف خسروپور، ابوالقاسم حالت، پرویز خطیبی، محمدامین محمدی، کریم فکور، ابوتراب جَلی، حسین توفیق و عباس توفیق به عنوان سردبیر یا دبیر تحریریه در توفیق فعالیت کردند. حسین توفیق بزرگ، ابوالقاسم حالت، عباس فرات، نورالله خرازی، پرویز خطیبی، محمدامین محمدی، محمدعلی افراشته، محمدصادق تفکری، حسین حسینی، غلامرضا روحانی، احمد گلچین معانی، ملک حجازی قلزم، رهی معیری، حسین نعیمی ذاکر، محمدعلی نجاتی، احمد سروری، و رضا ابهری در دوره اول، محمدابراهیم باستانی پاریزی، ابوتراب جَلی، مهدی سهیلی، حسین توفیق، عباس توفیق، قاسم رفقا، محمدعلی ریاضی، حسن زارع، جمشید وحیدی، اسدالله شهریاری، ابراهیم صهبا، کریم فکور، علی زرینقلم، حسین مدنی، فریدون مشیری، پرویز نامدار، و نواب صفا در دوره دوم و عباس توفیق، عبدالعلی رزاقی، کیومرث صابری، مرتضی فرجیان، حسام محولاتی، کمال اجتماعی، محمد اجتهادی، ابوالحسن آذری، منوچهر احترامی، عمران صلاحی، اکبر جمشیدی، مرتضی خدابخش، هادی خرسندی، محمد خرمشاهی، حسن خواجهنوری، اسدالله خیراندیش، احمد سیدنا، خسرو شاهانی، صمد بهرنگی، خسرو فرشیدورد، مسعود کیمیاگر، محمود گیوی، هوشنگ نامدار، نصرتالله نوحیان (نوح)، ناصر وحید یوسفی و غلامرضا کیانی نویسندگان و شعرای نشریه توفیق بودند. علی وثوق، پتگر، حسین بنایی، روحالله داوری، کوروش سلیمانی، حسن توفیق، عباس توفیق، غلامعلی لطیفی، کامبیز درمبخش، هادی اشرفی، ایرج زارع، ناصر پاکشیر، سخاورز، بهمن رضایی، احمد عربانی و پروین کرمانی هم به عنوان کاریکاتوریست در این نشریه فکاهی شناخته شده، کار میکردند.
از دارالفنون تا دادگاه
زندهیاد حسن توفیق بزرگترین برادر توفیقها، در دبستان دارالفنون درس خوانده بود و به تحصیل در آنجا تا زمان دریافت دیپلمش ادامه داد. در ادامه به دانشگاه تهران رفت و در رشته حقوق قضایی به تحصیل پرداخت. مدتی در قامت کارمند وزارت دارایی به فعالیت مشغول بود تا اینکه از دوره محمدعلیخان توفیق، از طنزپردازان توفیق به حساب آمد. در ادامه سردبیر توفیق شد. او کاریکاتوریست برجستهای بود تا جایی که اکثر طرحهای روی جلد توفیق را او میکشید. مدیریت و مجوز چاپخانه رنگین (توفیق) هم به نام او صادر شده بود. او بعد از چند سال کار در وزارت دارایی از آنجا بیرون آمد و با گرفتن پروانه وکالت، مسیرش را در این زمینه ادامه داد. چند سالی هم در امریکا زندگی میکرد. «شرمسار خشن» و «میرزاقشمشم» امضای او پای مطالبی بود که در قالب طنز و فکاهی مینوشت. دو سال قبل بابت یک عمر فعالیت در زمینه طنز در عرصه مطبوعاتی از «حسن توفیق» با حضور کامبیز درمبخش، رضا ساکی، احمد عربانی، انوشه میرمجلسی، احمد مسجدجامعی، اشرف بروجردی، هادی خانیکی، سیدفرید قاسمی، غلامرضا کیانی رشید و هادی حیدری در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران تجلیل شد. حالا او هم از میان ما رفته با همان تصویرسازیهای کارتونی در عالم خیال روی ابرهای آسمان هفتم دارد به ما نگاه میکند. احتمالا الان هم دارد میخندد، حالا اینکه چیز خندهداری دیده یا از به سامان بودن وضع همه ما خوشحال است، بماند برای فرصتی دیگر.