پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


جستاری در زندگی و اقدامات نادرشاه افشار

نسب متواضع نادرشاه افشار

محمد فریدی (مدرس دانشگاه)
به اثرات ویرانگر تواضع طبقاتی نادر، با مطالعه باب بودن اجباری مقوله نسب‌سازی و نسب‌رسانی (مذهبی- سلاله‌ای) در میان خاندان‌های پادشاهی در ایران پیش و پس از اسلام و در جهت تحمیل و توجیه زور، موقیت و قدرت خویش بر مردم، و عدم توفیق نادر در این امر، به خوبی می‌توان پی برد. پدر نادر، چوپانی گله‌های قبیله ترکان افشار را بر عهده داشت، و همچنین گفته‌اند که وی شتربان یا پوستین‎دوز بوده است. برای نویسندگان معاصرش نیز پادشاهی چنین فرودست، باورکردنی نبود: «تا چند زمانه فتنه‌اندوز شود/ بر گوشه کمان کین سیه توز شود/ زیبد که جهانیان به پشمی نخرند/ ملکی که نصیب پوستین دوز شود». به‌خاطر گمنام و فقیر بودن خانواده نادر در میان ایل افشار، پیشرفت نادر برای هم‌قبیله‌هایش هم قابل تصور و تحمل نبود. از بابت روز و ماه و سال تولد نادر در میان مورخان معاصرش اختلاف وجود دارد، و تا قریب چهل سالگی او نیز اطلاع دقیق و منجزی در دست نیست. فرودستی نادر در قلم مورخ رسمی‌اش به روشنی نمایان است: «کسی را که لطف خدا یارش باشد و گرامی‌فرزند مادر زمانه باشد، نه مفاخرتش به نسب است و نه مباهاتش به سلطنت مکتسب. تیغ برنده را فخر به جوهر خداداد خویش است، نه به کان آهن».
در میان عناصر تشکیل‌دهنده مشروعیت سیاسی دولت‌ها بعد از به‌دست‌گیری قدرت؛ پیشینه‌سازی، تبارسازی، نسب‌سازی و همچنین کسب مقبولیت و مشروعیت دینی و یا اتصال به منبع قدرت دینی و مذهبی، مهم‌ترین عناصر بوده‌اند. تلاش‌های نادرشاه اما در هر دو زمینه نسب‌سازی و کسب مشروعیت مذهبی، مقرون به توفیق نبود. نادر که از «تشریفات زائد و بی‌ثمر دیوانی» و از «احساسات ظریف و اشراف‌منشانه» بیزار بود، تا آخر عمر گرفتار مخالفت‌ها و توطئه‌چینی‌های اشراف، میرزایان و روحانیون بود. لزوم وجود «خون»، «نسب» و «فره‌مندی» در ذهنیت سران و بزرگان مردم برای تصاحب مقام پادشاهی و فقدان این عناصر در نادر، حکومت- و نه فرماندهی- او را با بحران و چالش بزرگ روبه‌رو ساخت. با گذشت سال‌ها و در طوفان حوادث و تحولات سیاسی، نادر «با واقع‌بینی دریافت که پیوند عمیق جامعه ایرانی با مشروعیت ریشه‌دار صفوی، فضای فعالیت سیاسی، نظامی را در انحصار مرد بی‌اصل و نسب و چوپان‌زاده قرار نمی‌دهد». ذهنیت مردم از موقعیت و مشروعیت خاندان صفوی مانع سترگی در سر راه قدرت‌گیری نادر بود. صفویان با رساندن نسب شیخ صفی به «پیروزشاه زرین‌کلاه» و «رساندن نژاد خود به پادشاهان ساسانی» از طرفی به «امام موسی کاظم(ع)» از نژاد و تبار پیامبر؛ و نیز از طریق به دست آوردن مقام مرشدی طریقت صفوی، ریشه و نسب شاهی و قدسیت - سیادت و مرشدی طریقت را به هم پیوند زده بودند. «آنها مدعی بودند که از طرف امام زمان(عج) انتخاب و مأمور تشکیل دولت شده‌اند، برآمدن‌شان مشیت و خواست الهی است و حکومت‌شان مادام‌العمر و ابد مدت خواهد بود». ادعا داشتند که از طریق رویا و خواب با امامان شیعه(ع) ارتباط دارند و از آنها دستور و یاری می‌گیرند. بنابراین، نادر با وصلت خود و خویشان نزدیکش با شاهزاده خانم‌های ایرانی و غیر ایرانی، پیشنهاد ازدواج با امپراتوریس‌های روسیه، احیای رسم قوریلتای ترکان، و حتی انتساب خویش به خاندان تیمور و ابراز خویشاوندی با ترکان عثمانی، ترکان خوارزم و گورکانیان هند نیز نتوانست پیش‌زمینه فرودستی‌اش را از اذهان عمومی پاک نماید. با گرته‌برداری وقایع‌نویسان او از «رؤیا»پردازی‌های مورخین دوره صفوی نیز موفق نشد جایی در تفکر قائل به فره ایزدی یا تأییدات مذهبی حاکم بر ضمیر ناخودآگاه معاظم جامعه و به تبع آنها، عموم پیدا کند. سخت‌گیری بر روحانیون شیعی و مصادره عواید اوقاف به نفع نقشه‌های جنگی و نیازهای سربازان از یک طرف، و اصلاحات مذهبی غیر قابل هضمش در باورهای زمانه از طرف دیگر، دشمنی‌های دامنه‌داری را علیه حاکمیتش سبب شد و احساس غرابت از مردم را در وجود او قوت و شدت بخشید. نادرشاه که با پیروزی‌های جنگی پی‌درپی، اعجاب جهانیان را برانگیخته بود، در اقناع افکار و نظر سران قبایل و بزرگان کشوری و مذهبی نسبت به محق بودنش در کسب مقام پادشاهی موفق نبود. شاید به دلیل عوامل مذکور بود که او را به سربازانش، که روز به روز از نظر نژادی و مذهبی، ترکان و سنی مذهب‌ها در آن اکثریت پیدا می‌کردند، نزدیکتر ساخت.