خوانش شعری از عاطفه محمودی
ارزش کلمه در شعر
حمیدرضا شکارسری (شاعر و منتقد ادبی)«صورتش را، با سوز زمستان سرخ نگه میدارد، کارگر فصلی»*
ارزش کلمه در متن شعر آن قدر بالاست که گاه با ذکر یا تغییر یک واژه، متن به طور کلی تغییر ماهیت میدهد. تصور بفرمایید شعری نسبتا طولانی به تمامی، راجع به اقیانوس سروده شده باشد و تنها در بخش یا حتی سطر پایانی متوجه شویم که از ابتدا منظور شاعر از اقیانوس، کتابی چون نهجالبلاغه بوده است. آنگاه تمام متن ناگهان با حضور کلمه اقیانوس در پایانبندی، هویتی استعاری مییابد و به بازخوانی نیاز پیدا میکند (اشاره به شعر «اقیانوس» علی موسوی گرمارودی).
شعر عاطفه محمودی به طور کلی بر آشناییزدایی از یک ضربالمثل تکیه کرده و با صنعت ارسالالمثل نسبت پیدا میکند. در مثل معروف «سرخ نگه داشتن صورت با سیلی»، تنها یک کلمه تغییر کرده و به جای سیلی، «سوز زمستان» نشسته است تا متن ضمن ارتباط با متن مادر، به واسطه همنشینی با کاراکتر «کارگر فصلی» هویتی کاملا تازه بیابد: هویتی اجتماعی. غریبهگردانی ضربالمثل مورد اشاره باعث شده است که متن خواه ناخواه از دو صنعت دیگر برخوردار گردد، یکی انسانپنداری زمستان که با سوز خود، همچون انسانی بر صورت کارگر، سیلی نواخته است و دیگری دو تشبیه مضمر به این شرح: زمستان به انسان تشبیه شده است و سوز زمستان به سیلی. تشبیاتی که بدون ادات تشبیه و در پس ارسالالمثل و تشخیص پوشیده مانده است. به این ترتیب در مییابیم که تنها با جایگزینی یکی دو کلمه، متن به کلی دگرگون شده و ماهیتی تازه یافته است. در متن تازه، مثل هر شعر اجتماعی دیگر، با خاصیت آیینگی ادبیات روبهرو میشویم، آیینهای که واقعیتهای تلخ و شیرین جامعه را کم و بیش، صریح و عریان منعکس میکند، اما به خاطر خصلت ذاتی ادبیات، یعنی قلب واقعیت از طریق صور خیال، عناصر آشنا غریبه میگردد و در نتیجه، کار به خلق شعر منتهی میگردد. شعری که با تکرارهای پرشمار صامتهای «س» و «ص»، عملا سرمای جانکاه موقعیت وقوع روایت را به اجرا میگذارد.
* راه شعر، گردآورنده: معین معینیان، فرهنگ عامه، 1396، صفحه 65
ارزش کلمه در متن شعر آن قدر بالاست که گاه با ذکر یا تغییر یک واژه، متن به طور کلی تغییر ماهیت میدهد. تصور بفرمایید شعری نسبتا طولانی به تمامی، راجع به اقیانوس سروده شده باشد و تنها در بخش یا حتی سطر پایانی متوجه شویم که از ابتدا منظور شاعر از اقیانوس، کتابی چون نهجالبلاغه بوده است. آنگاه تمام متن ناگهان با حضور کلمه اقیانوس در پایانبندی، هویتی استعاری مییابد و به بازخوانی نیاز پیدا میکند (اشاره به شعر «اقیانوس» علی موسوی گرمارودی).
شعر عاطفه محمودی به طور کلی بر آشناییزدایی از یک ضربالمثل تکیه کرده و با صنعت ارسالالمثل نسبت پیدا میکند. در مثل معروف «سرخ نگه داشتن صورت با سیلی»، تنها یک کلمه تغییر کرده و به جای سیلی، «سوز زمستان» نشسته است تا متن ضمن ارتباط با متن مادر، به واسطه همنشینی با کاراکتر «کارگر فصلی» هویتی کاملا تازه بیابد: هویتی اجتماعی. غریبهگردانی ضربالمثل مورد اشاره باعث شده است که متن خواه ناخواه از دو صنعت دیگر برخوردار گردد، یکی انسانپنداری زمستان که با سوز خود، همچون انسانی بر صورت کارگر، سیلی نواخته است و دیگری دو تشبیه مضمر به این شرح: زمستان به انسان تشبیه شده است و سوز زمستان به سیلی. تشبیاتی که بدون ادات تشبیه و در پس ارسالالمثل و تشخیص پوشیده مانده است. به این ترتیب در مییابیم که تنها با جایگزینی یکی دو کلمه، متن به کلی دگرگون شده و ماهیتی تازه یافته است. در متن تازه، مثل هر شعر اجتماعی دیگر، با خاصیت آیینگی ادبیات روبهرو میشویم، آیینهای که واقعیتهای تلخ و شیرین جامعه را کم و بیش، صریح و عریان منعکس میکند، اما به خاطر خصلت ذاتی ادبیات، یعنی قلب واقعیت از طریق صور خیال، عناصر آشنا غریبه میگردد و در نتیجه، کار به خلق شعر منتهی میگردد. شعری که با تکرارهای پرشمار صامتهای «س» و «ص»، عملا سرمای جانکاه موقعیت وقوع روایت را به اجرا میگذارد.
* راه شعر، گردآورنده: معین معینیان، فرهنگ عامه، 1396، صفحه 65