امید در بستر ناامیدی
میثم قهوهچیان (دانشجوی فلسفه) انسان به امید زنده است. در بسیاری از شرایط ناگوار، انسان با امید میتواند راه خود را بگشاید و به حیات ادامه دهد. اما آیا امید همواره مفید و راهگشاست یا امری مضر بوده و باعث میشود انسان شکست را نپذیرفته و راه جدیدی را پیش نگیرد. امید مفید است.
ما در ذیل این واژه در فرهنگ لغت عمید میخوانیم: «امید آرزوی روی دادن امری همراه با انتظار تحقق آن است». امید با آینده در هم تنیده شده است. انسان امیدوار نه تنها به دنبال ساختن آینده است، بلکه در مواجهه با بنبستهای موجود، باز راههایی را هم متصور است. این حالت بازتاب صیرورت مدام جهان در انسان است. فرد ممکن است وضعیت موجود را وضعیت پایانی بداند، اما این در تضاد با سرشت زمان است، زیرا که آن همواره در گذار است. هیچ راهی تنها راه و هیچ موقعیتی پایانی نیست. همه چیز میگذرد، حتی اگر چیزی نگذرد و امید محصول نفی حال است. این فرد است که با آگاه شدن به تنیدگی آینده با امکان، امیدوار میشود.
امید مضر است. از یک زاویه ما باید ناامید باشیم و آن را به دیگران توصیه کنیم. ناامیدی آغازی برای ایستادن روی پای خود است. کسی نمیتواند تضمین دهد که آینده در خود خیر و خوبی خواهد داشت.
امید باعث میشود ما در وضعیتی که باید شکست را بپذیریم، راهمان را عوض نکنیم، بلند نشویم و فکر کنیم آینده به نفع ما خواهد بود.
امیدواری انتظار و انفعال است و باعث میشود انسان لحظه اساسی حکم به شکست، زوال و ناکامی را به تأخیر بیاندازد و تغییری نیز صورت نگیرد. مسیح بهار در مذمت امید نوشته است:«دست برداشتن از امید، ایدهای جاهطلبانه است و پذیرفتن آن به هیچ وجه آسوده نیست. هضم این ایده ثقیل است. تنها با ممارست، تمرین و تجربه میتوان دریافت که در موقعیتها، ناامیدی به مراتب سازندهتر از امید است. ابتدا بسیار دشوار مینماید، اما در بلند مدت، اثر این تغییر در قدرت، نگاه و اقدامات فرد در زندگی نمود مییابد. پس دشوار ولی میسر است». امید جای اراده را میگیرد.
امید هم مفید و هم مضر است. در میان این دو موضع میتوان از التزام امیدواری و ناامیدی سخن به میان آورد. امید و ناامیدی به تنهایی وجود ندارند، بلکه آنها با هم حضور دارند.
اگر ما صرفا امید و یا ناامید شویم، از پیشرفت درمیمانیم.
امید با ناامیدی از دو جهت نسبت دارد. اول آنکه برای امیدوار بودن باید ناامید بود. این ناامیدی است که انسان را به سوی امید سوق میدهد. در واقع ناامیدی از آنچه در زمان حال وجود دارد، انسان را به امید به سوی آینده سوق میدهد. دوم آنکه امید وقتی مفید میتواند باشد که با ناامیدی به دیگری و بیرون از خود همراه شود، زیرا با چنین رویکردی، انفعال رخت بر بسته و انسان مسئول تصمیم خود در قبال آینده میشود. ناامیدی به دیگری و آینده به معنای پذیرش سهم خود در ساخت آینده است، اما در عین حال بدون امید یا انتظار گرفتن نتیجه، عمل بیمعنا خواهد بود. انسان وقتی میتواند تصمیم بگیرد که از پیش در نظر داشته باشد که فعل او به نتیجه خواهد رسید، از اینرو عمل در دل خود امیدوارانه است.
ما در ذیل این واژه در فرهنگ لغت عمید میخوانیم: «امید آرزوی روی دادن امری همراه با انتظار تحقق آن است». امید با آینده در هم تنیده شده است. انسان امیدوار نه تنها به دنبال ساختن آینده است، بلکه در مواجهه با بنبستهای موجود، باز راههایی را هم متصور است. این حالت بازتاب صیرورت مدام جهان در انسان است. فرد ممکن است وضعیت موجود را وضعیت پایانی بداند، اما این در تضاد با سرشت زمان است، زیرا که آن همواره در گذار است. هیچ راهی تنها راه و هیچ موقعیتی پایانی نیست. همه چیز میگذرد، حتی اگر چیزی نگذرد و امید محصول نفی حال است. این فرد است که با آگاه شدن به تنیدگی آینده با امکان، امیدوار میشود.
امید مضر است. از یک زاویه ما باید ناامید باشیم و آن را به دیگران توصیه کنیم. ناامیدی آغازی برای ایستادن روی پای خود است. کسی نمیتواند تضمین دهد که آینده در خود خیر و خوبی خواهد داشت.
امید باعث میشود ما در وضعیتی که باید شکست را بپذیریم، راهمان را عوض نکنیم، بلند نشویم و فکر کنیم آینده به نفع ما خواهد بود.
امیدواری انتظار و انفعال است و باعث میشود انسان لحظه اساسی حکم به شکست، زوال و ناکامی را به تأخیر بیاندازد و تغییری نیز صورت نگیرد. مسیح بهار در مذمت امید نوشته است:«دست برداشتن از امید، ایدهای جاهطلبانه است و پذیرفتن آن به هیچ وجه آسوده نیست. هضم این ایده ثقیل است. تنها با ممارست، تمرین و تجربه میتوان دریافت که در موقعیتها، ناامیدی به مراتب سازندهتر از امید است. ابتدا بسیار دشوار مینماید، اما در بلند مدت، اثر این تغییر در قدرت، نگاه و اقدامات فرد در زندگی نمود مییابد. پس دشوار ولی میسر است». امید جای اراده را میگیرد.
امید هم مفید و هم مضر است. در میان این دو موضع میتوان از التزام امیدواری و ناامیدی سخن به میان آورد. امید و ناامیدی به تنهایی وجود ندارند، بلکه آنها با هم حضور دارند.
اگر ما صرفا امید و یا ناامید شویم، از پیشرفت درمیمانیم.
امید با ناامیدی از دو جهت نسبت دارد. اول آنکه برای امیدوار بودن باید ناامید بود. این ناامیدی است که انسان را به سوی امید سوق میدهد. در واقع ناامیدی از آنچه در زمان حال وجود دارد، انسان را به امید به سوی آینده سوق میدهد. دوم آنکه امید وقتی مفید میتواند باشد که با ناامیدی به دیگری و بیرون از خود همراه شود، زیرا با چنین رویکردی، انفعال رخت بر بسته و انسان مسئول تصمیم خود در قبال آینده میشود. ناامیدی به دیگری و آینده به معنای پذیرش سهم خود در ساخت آینده است، اما در عین حال بدون امید یا انتظار گرفتن نتیجه، عمل بیمعنا خواهد بود. انسان وقتی میتواند تصمیم بگیرد که از پیش در نظر داشته باشد که فعل او به نتیجه خواهد رسید، از اینرو عمل در دل خود امیدوارانه است.