پروتستانتيسم
ریشه اصطلاح پروتستانتيسم که در لغت به معناي اعتراض است، به جنبش اصلاحات ديني قرن شانزدهم اروپا، به ويژه آلمان باز ميگردد. در اواخر قرون وسطي و اوايل عصر رنسانس، كليساي كاتوليك گرفتار فساد و انحطاطی شديد شده بود، به طوری که عمده پاپها و كشيشها، دنيامداري و سوداگری را پیشه ساخته بودند. با ظهور مدرنيته، رويكرد غيرديني و اومانيستي در اروپا تقويت شد و عمده رهبران روحاني كاتوليك که دچار فساد و تباهی شده بودند، با مدرنيستها از در مخالفت برآمدند. این رویکرد نوین، نوعي تلاش در راستای تفسير اومانيستي از آيين مسيحيت ميان عدهاي از رهبران روحاني بود که مارتين لوتر كشيش آلماني، در اعتراض به رفتار كشيشان كاتوليك، آغاز و در پیش گرفت. پروتستان، مجموعه عقاید مذهبی منتخب از اصلاحات دینی کاتولیکهایی بود که به فرق مختلف لوتری، آنگلیکن، کالوینیست، پرسبیترین، کنگرگاسیونیست، متودیست و مراو تقسیم میشدند. اختلاف اساسی پروتستانها با کاتولیکها را در سه موضوع مهم تعریف ایمان، خصایص باطنی عقیده دینی، و آیین و رسوم ظاهری مذهب میتوان تقسیم کرد. این جنبش كه در سال 1517 ميلادي آغاز شد، به جنبش پروتستانتيسم يا اعتراض عليه كليساي كاتوليك معروف شد و حقانیت آن سبب شد، شاهزادگان آلماني كه در نبردی رقابتجويانه با پاپ و كليسا قرار داشتند، از آن حمايت به عمل آورند. همچنین این جنبش به دليل تأكيد بر توجه به دنيا و بهبود رفاه مادي كه با انباشت سرمايه بورژواها مخالف بود، مورد استقبال سرمايهداران و بازرگانان آلماني قرار گرفت.به تدريج پروتستانتيسم مارتين لوتر كه تفسيري نزديك به دنيامداري از تعاليم مسيحيت ارائه ميداد و خواهان تشكيل حكومتي شورايي از شاهزادگان و برچيده شدن اقتدار كليسايي بود، مورد توجه طرفداران اومانيسم ديني كه خواهان حفظ برخي ظواهر مذهبي نيز بودند، قرار گرفت.
منبع: روح آيين پروتستان، رابرت مك آفي
براون، ترجمه فريبرز مجيدي
منبع: روح آيين پروتستان، رابرت مك آفي
براون، ترجمه فريبرز مجيدي