هُزوارِش سیاست
عبدالرحیم دهقانی ( جامعهشناس)هفتم خرداد ماه نقطه صفر اولین مجلس گام دوم انقلاب(به زعم اصولگرایی) و برآمده از عدم مشارکت مردم است. مجلسی که از مدتها پیش از انتخابات، صندلیهایش رزرو شده بود و دوم اسفند صرفا انتخاباتی کاملا درونگروهی بوده، که با عدم استقبال مردم، به کام بازیگران آن تلخ شده است. درعدم استقبال از این انتخابات اگر 15درصد مشارکت منفی(مشارکت بر مبنای تعصبات قومی و قبیلهای) را کنار بگذاریم، به استقبال کمتراز 30درصدی خواهیم رسید. اما در همین اندک تهنشستهای سیاسی، چیزی که بیش از همه نمود عریانی به خود گرفته و نهاد سیاست را برای اصولگرایان، بیش از پیش بیکارکرد و حتی کژکار کرده، نوع سیاستورزی اصولگرایی است. آنها در انگارههای ذهنی و پستوهای فکریشان، کارتهای بازی متنوعی برای خودشان مفروض دارند. کارتهایی که به زعم خودشان نتیجه آن، بازی سرجمع صفر(برنده-بازنده) خواهد بود. کارت اول بازی اصولگریان را باید سوخته تلقی کرد، مرحلهای که سعی شده از طریق کنار گذاشتن رقیب، قبل از بازی، سرود پیروزی سر دهند، اما نتیجه این کارت، چیزی جز احساس سردرگمی و یاس برای آنها به دنبال نداشته است و آنها از اینکه نماینده اقلیتی از اقلیت شرکتکنندگان در مجلس هستند، به هیچ وجه احساس برنده شدن را ندارند. اگر جز این باشد، باید در دانشنامه ادب پارسی معنای جدیدی برای واژههای نماینده و برنده شدن خلق کرد، از طرف دیگر این کارت بازی اصولگرایان، مشروعیت نظام سیاسی در سطح کلان را به چالش کشیده و بین مردم و حاکمیت شکافی عمیق ایجاد کرده است که نتیجهای جزء باخت برای آنها به همراه نخواهد داشت.بازی با کارت خدمت، از دیگر استراتژیهایی است که اصولگرایان از مدتها پیش با آن بازی کردند و سعی کردند خودشان را شیفتگان خدمت به خلق نشان دهند.
کارتی که تا اندازه زیادی در دعواهای زرگری آنها در انتخاب هیئت رئیسه مجلس بیاثر شد و نشان داده که آنها آرمانی جز کسب قدرت نداشته و نخواهند داشت و راضیاند قیصریه آتش بگیرد تا بتوانند دستمالی به دست آورند. کارتی که باید برای همیشه به بایگانی سپرده شود.در کنار دو کارت سوخته اصولگرایی، نوع کنش و واکنش آنها در انتخاب هیئت رئیسه نشان میدهد که وزن سیاسی گروههای اصولگرا از جبهه پایداری تا اصولگرایان سنتی بر مبنای میزان و شدت انتقاد و تخریب دولت و رقیب سنتیشان است(سیاست سلبی) و داشتن برنامه و پایگاه مردمی و تشکیلات کارآمد در تعیین جایگاهشان در سلسله مراتب قدرت و نفوذ تاثیری ندارد(سیاست ایجابی). این نوع سیاستورزی در کوتاهمدت، پیامدی جز حامیپروری در میان نمایندگان به دنبال نخواهد داشت و از هماکنون باید منافع ملی را در پای این نوع سیاستورزی ذبح شده تلقی کرد. اما در بلندمدت آنها میان دو آرواره سیاسی حضور در قدرت به هر قیمت و نادیده گرفتن مشارکت مردم، خُرد و از بین خواهند رفت.
*هُزوارِش: چیزی که نوشته میشود اما خوانده نمیشود. همچنین به معنای کهنگی و پوسیدگی است.
کارتی که تا اندازه زیادی در دعواهای زرگری آنها در انتخاب هیئت رئیسه مجلس بیاثر شد و نشان داده که آنها آرمانی جز کسب قدرت نداشته و نخواهند داشت و راضیاند قیصریه آتش بگیرد تا بتوانند دستمالی به دست آورند. کارتی که باید برای همیشه به بایگانی سپرده شود.در کنار دو کارت سوخته اصولگرایی، نوع کنش و واکنش آنها در انتخاب هیئت رئیسه نشان میدهد که وزن سیاسی گروههای اصولگرا از جبهه پایداری تا اصولگرایان سنتی بر مبنای میزان و شدت انتقاد و تخریب دولت و رقیب سنتیشان است(سیاست سلبی) و داشتن برنامه و پایگاه مردمی و تشکیلات کارآمد در تعیین جایگاهشان در سلسله مراتب قدرت و نفوذ تاثیری ندارد(سیاست ایجابی). این نوع سیاستورزی در کوتاهمدت، پیامدی جز حامیپروری در میان نمایندگان به دنبال نخواهد داشت و از هماکنون باید منافع ملی را در پای این نوع سیاستورزی ذبح شده تلقی کرد. اما در بلندمدت آنها میان دو آرواره سیاسی حضور در قدرت به هر قیمت و نادیده گرفتن مشارکت مردم، خُرد و از بین خواهند رفت.
*هُزوارِش: چیزی که نوشته میشود اما خوانده نمیشود. همچنین به معنای کهنگی و پوسیدگی است.