بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


آن روز كه نفت در ایران فوران كرد

در سال 1280 خورشيدی قراردادی بین دربار ایران و شخصی به نام ویلیام ناکس دارسی در تهران امضا شد. به موجب این قرارداد که به امضای مظفرالدین شاه رسيد، اکتشاف و بهره‌برداری از نفت ایران به استثنای پنج استان شمالی، به مدت 60 سال به دارسی واگذار شد. دارسی بلافاصله با مشارکت شرکت انگلیسی نفت برمه، شرکتی را با نام شرکت نفت انگلیس و ایران تاسیس کرد. به موجب این قرارداد، شاه بیست هزار پوند نقد و بیست هزار پوند دیگر به صورت سهم دریافت می‌کرد، همچنین 16 درصد از سود خالص سالانه به او تعلق می‌گرفت. پس از تاسیس شرکت و استقرار امکانات فنی در ایران، مهندسان شرکت در بخش‌های غربی و جنوب غربی ایران شروع به اکتشاف و حفاری کردند. در سال 1902 چاه شماره یک را در منطقه چیاسرخ حفر کردند که نتایج حاصل از آن ناامید کننده بود. سال بعد چاه شماره دو حفر شد که به شناسایی يك میدان نفتی منجر شد، اما گویا مقدار آن، اقتصادی نبود. در سال 1905، تقریبا چهار سال پس از کسب امتیاز از شاه در تهران، وصلت بین نفت برمه و دارسی در لندن انجام پذیرفت. توافق آنان «سندیکای امتیاز» را به وجود آورد. عملیات دارسی تابع شرکت نفت برمه شد و خود دارسی مدیر شرکت جدید. با نظارت جرج رینولدز، چاه‌های منطقه چیاسرخ بسته و کارگاه تعطیل و اکتشاف ابتدا متوجه منطقه ماماتین در نزدیکی رامهرمز و سپس به میدان نفتون در مسجدسلیمان منتقل شد. کار حفاری و عملیات در مسجدسلیمان بسیار سخت و طاقت‌فرسا بود. مسجدسلیمان، منطقه حفاری، آخرین تیر ترکش تیم رینولدز بود. زمان برای سندیکای امتیاز به سرعت سپری می‌شد. شرکت نفت برمه از کندی پیشرفت کار و هزینه زیاد ناخرسند بود. در آوریل 1908، هیأت مدیره شرکت نفت برمه به دارسی اطلاع داد که پول تمام شده است و اگر خود او نیمی از وجه مورد لزوم را نپردازد، کار متوقف خواهد شد. برمه وقتی پاسخی از دارسی دریافت نداشت، در 14 مه 1908 به رینولدز اخطار کرد که وقت اجرای طرح پایان یافته یا نزدیک به اتمام است و او باید آماده برگشتن باشد. همچنین به وی دستور داده شد دو چاه مسجدسلیمان را از 1600 پا بیشتر حفاری نکند: «اگر در آن عمق نفت پیدا نشد، از عملیات دست بکشید. کار را تعطیل و تجهیزات را هرچه می‌توانید به محمره حمل کنید تا از آنجا به برمه برده شود». اما نامه به علت اوضاع آشفته پست، تا چند هفته به رینولدز نرسید. رینولدز که مردی سرسخت بود، انتظار چنین تاخیری را داشت، زیرا در مدتی که نامه در راه بود، کوشش در حفاری رو به افزایش نهاد و هیجانی ایجاد شد. از یکی از چاه‌ها بوی گاز طبیعی برمی‌خاست. در این ضمن سر مته باز و در حفره چاه گم شد. در گرمایی که در سایه به 110 درجه فارنهایت می‌رسید، چندین روز به جستجوی سر مته پرداختند. حفاری به سنگ خارا رسیده بود و با وجود درخشش شدید آفتاب، بخار گازی که از چاه برمی‌خاست دیده می‌شد. بامداد 26 مه 1908برابر 5خرداد 1287 کمی بعد از ساعت 4 صبح آرنولد ویلسون افسر سواره نظام با فریادی از خواب پرید و به محل حفاری شتافت. فورانی از نفت که شاید تا پنجاه پا بالاتر از دکل حفاری می‌رسید، حفارها را از نظر پنهان کرده و امکان داشت گاز همراه با آن کارگران را خفه کند. سرانجام اکتشافات به نتیجه رسیده بود و تنها دو روز مانده به تاریخ امضای قرارداد امتیاز به دست شاه در هفت سال پیشتر، نفت به دست آمده بود. در آخرین برگ از گزارشات حفاری چاه شماره یک که از دوم تا بیست و ششم مه 1908 را در برمی‌گیرد آمده است: «فوران شدید نفت به ارتفاع 1179 پا».