بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نوشتاری از کیوان ساکت درباره نیاز به همراهی موسیقی در روزگار تغییر ذائقه‌ها

موسیقی شریف ایران بلاتکلیف است

همدلی|  وقتی از هنر در کشورهای مختلف جهان سخن به میان می‌آید باید این نکته را در نظر گرفت که این هنر منبعث و متأثر از حالات روحی، احساسات و نوع زندگی مردمان آن سرزمین است . امروز سخن از موسیقی ایرانی است. موسیقی ایرانی از دیدگاه من نوع شریف هنر است. اما نیازها و خواست جامعه بنا به دلایل و تغییرات مختلف درگذر زمان می‌تواند تغییر کند. با توجه به تغییر ذائقه عمومی که البته می‌تواند موردبحث و بررسی قرار گیرد تمایل به اجراهای  گروهی در موسیقی ایرانی بیش از اجراهای گروه‌های کوچک مورد توجه است. با این توضیح ارکسترها باید کارهای جدیدی را آماده کنند و برای برنامه‌های مختلف به تکرار کامل کارهای گذشته نپردازند. همین تغییر ذائقه باعث شد تا سال‌ها قبل شخص وزیری، خالقی، ابوالحسن صبا، دهلوی و دیگر نوازندگان آن دوره ایران به این نتیجه برسند که سازهای ایرانی برای به‌کارگیری در موسیقی ایرانی ویژگی‌های کامل و برجسته‌ای دارند اما برای بیان و ایجاد حالت‌ها، رنگ‌آمیزی، تونالیته بیشتر و اشاعه بیشتر موسیقی نیاز به همراهی سازهای موسیقی ایرانی با سازهای غربی امری غیرقابل‌انکار است. ترکیب ارکستری که امروز از آن بانام سمفونیک یاد می‌کنند با سازهای ایرانی ارکستری را ایجاد کرد که نام ملی به خود گرفت. چه قبل و چه بعد از انقلاب اجراهای به یاد ماندنی را از خود به یادگار گذاشت. چنانکه مردم خاطره‌انگیزترین اجراهای موسیقایی را با ترکیب سازهای نامبرده و در قالب ارکستر ملی به یاد دارند. 

مفهوم موردنظر اجراها باید حرف دل مردم باشد

نکته مهمی که  امروز پس از رقم خوردن آن اجراهای ماندگار در موسیقی کشورمان باید به آن توجه کرد، این است که معنا و مفهوم موردنظر، حرف دل مردم و صحبت روز جامعه باشد تا مخاطبان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. جذابیت و گوش‌نوازی نکته مهم بعدی است که علاوه بر موارد گفته شده باید در کارگروه‌های موسیقی مدنظر قرار بگیرد. در این میان مهم‌ترین  دستاورد یک گروه موسیقی ایجاد آرامش روحی برای شنوندگان است. ناگفته پیداست کار یک گروه موسیقی ساده نیست. تأمین حقوق رهبر گروه، نوازنده‌ها، سولیست و خواننده‌های گروه کار سختی است اما  اگر ارائه یک کار خوب، موردنظر ارائه‌دهنده کار است باید از قبل پیش‌بینی شود.

عمر طولانی‌تر ارکسترهای غربی در مقایسه با نمونه‌های ایرانی

همان‌طور که می‌دانید ارکسترها در موسیقی کلاسیک عمر طولانی‌تری نسبت به ارکسترهای موسیقی سنتی دارند و همین قدمت باعث شده نوازندگان و آهنگ‌سازان خوبی با استفاده از قدرت نوازندگی و خلاقیت هنری که داشته‌اند، آهنگ‌های متنوعی برای این موسیقی تهیه کنند.
صرف‌نظر از اولین ارکستر تلفیقی ایران که از سوی انجمن اخوت، با رهبری و سرپرستی درویش‌خان تشکیل شده بود و در آن از سازهای مختلفی مثل تار، کمانچه، کنتر‌باس و ویولن استفاده شد، اولین ارکستر رسمی که بر اساس استانداردهای ارکستری در جهان، در ایران تشکیل شد و در آن توازن صدایی رعایت شد، ارکستر مدرسه موسیقی وزیری بود که به‌مرور با تربیت نوازندگان موردنیازش خودش را  گسترش داد و درنهایت به ارکستر ملی ایران  تبدیل شد.پس از انقلاب اسلامی  به مدد برخی از هنرمندان این ارکستر، حیات مجددی گرفت و با رهبری استاد فخرالدینی توانست 10 سال فعالیت درخشان را در پرونده کاری خودش ثبت کند.

ارکستر وزیری؛ تلاشی برای حضور موسیقی ملی

قبل از شکل‌گیری ارکستر ملی بعد از انقلاب، من ارکستر کوچک‌تری، با همین ترکیب را تأسیس کردم که همه سازهای این ارکستر را در بدنه‌اش داشت. این ارکستر در طول سال‌های زیادی که از فعالیتش می‌گذرد( در مقایسه با بسیاری از ارکسترها و گروه‌های موسیقی که دوام چندانی ندارند) توانسته در طول سال‌های متمادی اجراهای موفقی داشته باشد که بسیاری از علاقه‌مندان به موسیقی ملی در سال‌هایی که به دلایل متعدد ارکستر ملی هم تعطیل بود مخاطب این ارکستر بودند و آن‌گونه موسیقایی را از این طریق پیگیری می‌کردند  ارکستر ما به‌طور خصوصی اداره می‌شد و بدون هیچ‌گونه حمایت دولتی خودش باید هزینه‌هایش را پرداخت می‌کرد. من در سال ۱۳۷۵، ارکستر وزیری را تأسیس کردم. این گروه  هنوز هم به فعالیت خودش ادامه می‌دهد. البته نام ارکستر ما به‌عنوان ارکستر ملی مطرح نشد و من نام وزیری را  به‌واسطه  علاقه‌مندیام  به استاد وزیری  برای گروهمان انتخاب کردم.

تکرار اجراهای گذشته باعث دلسردی مخاطبان خواهد شد

تنوع در اجرا نکته مهمی است که می‌تواند باعث جذابیت بیشتر کار برای مخاطبان شود. بعضی آهنگ‌ها باید به‌صورت تک‌نوازی اجرا شود و به حجم کمی نیاز دارد. برخی از آهنگ‌ها برعکس، حجم بالایی می‌خواهد و برای این‌که زیبایی و حالت موسیقایی‌اش را به‌خوبی بیان کند باید با ارکستر یا گروه اجرا شود. با این توضیح  بهره‌گیری از ارکستر که از سازها و صداهای مختلف و زیبا امکان برخورداری بیشتری دارد، قطعاً برای موسیقی نیاز است و نه‌فقط در ایران بلکه در سراسر دنیا نیاز به حضور ارکستر احساس می‌شود. به همین دلیل در هر کشوری وجود ارکسترهای بزرگ، نشان‌گر اهمیت فرهنگ، هنر و به‌ویژه موسیقی در آن اقلیم خواهد بود.

فخرفروشی نوازندگان موسیقی کلاسیک به موزیسین‌های موسیقی ایرانی

در سال 2009 میلادی برای اجرای برنامه‌ای که رپرتوار کارهای تنظیمی من بود، توسط وزارت امور خارجه آلمان، برای همکاری با ارکستر سمفونیک آلمان، دعوت شدم. این تجربه، همکاری بسیار موفقی بود. برخی از آهنگ‌ها با توجه به موسیقی ایرانی نوشته شده بود و در آن باید سازها کار را با ربع پرده می‌نواختند و طبیعی است که گروه آلمانی با توجه به عدم شناختشان نسبت به موسیقی ایرانی با ربع پرده ناآشنا بودند. چون اجرا با ربع پرده برای این گروه سخت به نظر می‌رسید، پیشنهاد دادم که کارها را با نیم‌پرده بزنند.نکته مهم این همکاری برای من این بود که نوازندگان گروه آلمانی اصرار داشتند که قطعات را همان‌گونه که نوشته شده، یعنی با ربع پرده اجرا کنند. علاقه آن‌ها برای درک فواصل موسیقی ایرانی برای من خیلی جذاب بود. درنهایت چند جلسه روی اجرا با ربع پرده کار کردیم و خروجی کار پس از چند بار تمرین، صدایی درست شبیه به صدای ارکسترهای بزرگ ایرانی همچون ارکستر گل‌ها بود. این مثال را آوردم تا از نگاهی که موزیسین‌های خارجی در مواجهه با موسیقی ایرانی نسبت به این موسیقی دارند، گفته باشم. نوازندگان آلمانی، تمام تلاش خودشان را برای یادگیری نکته‌های جدید به کار بردند و همه توان خود را برای آموختن منطق موسیقی کشوری با سابقه تاریخی چند هزارساله به نام ایران به خرج دادند. این تجربه تنها تجربه همکاری من با گروه‌های خارجی نبود که به فراگیری موسیقی ایرانی علاقه نشان دادند.  با گروه‌های خارجی بسیاری  همکاری کردم که همگی علاقه‌مند به یادگیری موسیقی کشورمان بودند. گروه  گیتاری که به تهران آمده بود، به گیتار یک سری فواصل اضافه کرده بودند تا بتوانند ربع پرده‌های مخصوص موسیقی ایرانی را به‌خوبی اجرا کنند. همه این‌ها را گفتم تا تأکید کنم موسیقی ایرانی برای نوازندگان موسیقی کشورهای غربی جذابیت دارد اما متأسفانه برخی از نوازندگان محترم سازهای غربی در ایران توجه کافی به عمق و لطافت موسیقی وطنشان نشان نمی‌دهند و گمان می‌کنند با دوری از موسیقی ایرانی شخصیت هنری خودشان  را بالا می‌برند.

خواننده‌محوری و تکراری شدن صداها با این نگاه

مسئله بعدی عدم توجه کافی به کار هنرمندان جوان در عرصه موسیقی ایرانی است. برای مثال تعداد خوانندگان خوب و جوانی که در کشور ما فعال‌اند، زیاد است. این جوانان، صاحب رنگ‌های مختلف صدایی هستند و مثل گل‌های بوستانی‌اند که هرکدام عطر و بوی خاص خودشان را دارند.
نبود هرکدام از این گل‌ها جای خالی‌شان را نشان خواهد داد. حضور همگی آن‌ها در موسیقی ایران لازم است. زیاد بودن تعداد خوانندگان، این حق انتخاب را به مردم می‌دهد تا صدایی را که دوست دارند، برگزینند. من در اجراهای گروه وزیری دوره طولانی مدتی را با روانشاد ایرج بسطامی همکاری کردم. سالار عقیلی خواننده دیگری بود که با او همکاری‌های طولانی‌مدتی را تجربه کردم. البته دراین‌بین با آقایان جمشیدی، مجتبی عسگری، وحید تاج و رضا فلاحی هم کار کرده‌ام و همیشه به دنبال اجرای کارهای متنوعی بوده‌ام.

بی‌توجهی به هنر و هنرمند

می‌خواهم خاطره‌ای از گفت‌وگویم با زنده‌یاد صفوت را بازگو کنم. مرحوم صفوت برایم تعریف می‌کردند که روزی وزیر فرهنگ رژیم سابق از ایشان پرسیده بود که برای حمایت از موسیقی ایران باید چه کرد؟ استاد پاسخ داده بود که برای حمایت از موسیقی باید موسیقیدان را حمایت کنید. همین پاسخ بعدها باعث تأسیس مرکز حفظ و اشاعه شد. اگر نگاهی اجمالی به تاریخ  موسیقی در ایران بیندازیم، خواهیم دید که حمایت‌های مردم هنردوست، موسیقی جدی و هنری در ایران را به حیات واداشته است.

نبود قانون کپی‌رایت در ایران و نبود نظارت بر عملکرد صداوسیما

انتظاری که هنرمندان عرصه موسیقی از دولت وقت دارند، بسیار شفاف و روشن است. که آن را به دو بخش می‌توان بیان کرد. اول به رسمیت شناختن حقوق مؤلف و کپی‌رایت که یکی از پایه‌های مهم و اساس حمایت از هنرمند در تولید آثار فاخر و شایسته است. دوم برداشتن موانع موجود بر سر راه هنرمندان مانند پروسه طولانی مجوزهای کنسرت‌ها و آلبوم‌ها. انتظار ما از دولت این است اگر بر مهار تورم و گرانی فائق نیامده لااقل شرایطی را فراهم آورد که کنسرت‌ها را گروه‌های اخلال‌گر یا مسئولین نالایق متوقف نکنند. اگر ما خوراک روحی و ذهنی مناسبی برای نسل جوان فراهم نکنیم بی‌شک به سراغ انواعی دیگر کشیده می‌شوند.  که از بسیاری از جهات با هنجارهای جامعه ما متفاوت بوده و در پاره‌ای موارد در تضاد.آنچه انتظار ماست این‌که در اسرع وقت پروسه مجوزها برچیده شود که نه‌تنها کمکی نمی‌کند بلکه به دلسردی هنرمند دامن می‌زند. اگر واقعاً قصد رواج موسیقی فاخر را داریم جلوی دست‌فروش‌هایی را که در هر کوی و برزن سی‌دی‌هایی از همه رقم را آزادانه عرضه می‌کنند، بگیریم و یا نظارتی دقیق‌تر و دلسوزانه‌تر به‌وسیله اهل‌فن بر آنچه صداوسیما پخش می‌کند، داشته باشیم.
خانه از پای‌بست ویران است                   
خواجه دربند نقش ایوان است
جان کلام این‌که برای توان‌بخشی به بازار موسیقی ایرانی در ابتدا باید ممیزی آثار برچیده شود تا احقاق حقوق هنرمندان بر اساس کپی‌رایت تحقق شود. من مسئله کم‌توجهی به موسیقی ایرانی را بیش از آن می‌دانم که بخواهم فقط به ماهیت موسیقی ایرانی در شرایط موجود بپردازم. با این توضیح هر دولتی و هر مدیریت فرهنگی که در سال‌های فعالیتش بیشتر به مسئله هنر و تربیت هنری مردمان سرزمینش همت کند و کاری کند که خروجی آن توجه مردم به هنر و خاصه موسیقی سالم و سلامت باشد درواقع دارد کار را به سمتی پیش می‌برد که جامعه‌ای سالم‌تر داشته باشد. درنهایت و به‌طور خلاصه باید گفت: هنوز معلوم نیست موسیقی شریف ایرانی در کشور ما چه تکلیفی دارد؟!