بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


پته‌ای که کرونا از انسان بر آب ریخت

طاهر اکوانیان (روزنامه نگار)

اگر بتوانیم با اندکی تخیل برگشتی به زندگی قبل از کرونا داشته باشیم، شاید کمتر کسی فکر می‌کرد روزی انسان در این جهان گرفتار بلایی این‌گونه شود که رهایی از آن به آرزویی برای همه تبدیل شود. مطمئنا دینداران و - به خصوص- علم‌پرستان از گروه‌‌هایی بودند که به هیچ وجه قائل به شکل گرفتن چنین فضایی در دنیای معاصر نبودند و اگر کسی از سر تفنن یا شوخی حرفی از نوعی بیماری همه‌گیر یا چیزی شبیه به آن می‌زد او را دست می‌انداختند یا به عقب‌ماندگی و بی‌ایمانی محکومش می‌کردند. اما شبحی بر سراسر دنیا سایه افکند و دوره جدیدی از حیات اجتماعی را برای بشر رقم زد. در این دوره سردرگمی انسان دوباره نمایان شد و وحشت در هیبتی تازه و نامرئی وجود همه را فرا گرفت. ابزار و لوازم زندگی مدرن برای مدت‌‌ها از کار افتادند و گویی پیشبینی موعودگرایان به حقیقت پیوست که روزی تکنولوژی از کار می‌افتد و کاری از دست بشر ساخته نیست. چشم امید بشر مضطرب به علم دوخته شد و معلوم بود که قرار نیست این بلا با اوراد و انتظار به سر آید. از روزی که کووید۱۹ سراسر جهان را درنوردید تا الان که واکسن‌‌های مختلف به بازار عرضه می‌شود، همه هوش و حواس دولت‌‌ها و ملت‌‌ها به این ماجرا مشغول است و تقریبا تمامی مناسبات عادی و روزمره تبدیل به امری فرعی و گاه بیهوده شده‌‌‌‌‌اند. مرگ‌‌ها، عروسی‌‌ها، مناسک مذهبی، اعیاد، ورزش، همایش‌‌های سیاسی و انتخابات‌‌ها همه در بیم و امیدی بی‌سابقه برگزار شدند یا نشدند و گاه فقط از سر تکلیف و اضطرار از سر گذرانده شدند. زندگی عادی و روابط خانوادگی با هول و استرس همراه شد و موقعیت انسان تا حدود زیادی دگرگون شد. تا قبل از کرونا بسیاری از عادات و مناسبت‌‌ها که فراموش شده یا نادیده گرفته می‌شد مورد نقدهای جامعه‌شناسانه و روان‌شناسانه قرار می‌گرفتند ولی در این دوران کرونایی ناگهان همه آن نقدها به کناری زده شد و تاکید بر ترک آنها شدت گرفت. پیش از کرونا صحبت از این بود که ارتباطات خانوادگی، دوستانه و اجتماعی ضعیف شده و باید به فکر گسترش و زنده کردن سنت‌‌ها و روابط انسانی بود، اما به ناگهان در مذمت این گونه روابط داد سخن داده شد. از ‌‌‌‌‌این‌که جوانان و فرزندان به فکر پیران، پدربزرگ‌‌ها و مادربزرگ نیستند صحبت به میان می‌آمد ولی با شیوع بیماری و اپیدمی آن همه با هم فریاد زدیم که لطفا از بزرگ‌ترها فاتصله بگیرید. در کل سفارش به دگرگونی روابط اوج گرفت و جهان با پدیده‌ای مواجه شد که برای نخستین بار اجتماع آدم‌‌ها با همه فرهنگ‌‌ها و سنت‌‌هایشان را نشانه رفته بود و هر چه شدیدتر در این راه عمل می‌کرد. دوری و فاصله، شرط اصلی انسان‌دوستی شد تا جایی که در این شرایط هر چه بافاصله‌تر باشیم متمدن‌تر به نظر می‌آییم. بحث بر سر خوبی و بدی نیست که حرف از دیگرگونه شدن مناسبت‌‌ها و تاکید بر رعایت آن‌‌هاست. توصیه به فرهنگ جدید چیزی نبود که بشر پیش‌بینی‌‌‌اش را کرده باشد؛ نه جنگ بود که تجربه انسان‌‌ها و تاریخ در این باره غنی بود و حکومت‌‌ها راه‌‌های مختلفش را رفته بودند و نه بلایی طبیعی بود که روزی یا ساعتی و دقیقه‌ای بیاید و با همه عوارضش برود. خلاف آمد عادت بود و نسبتی با تجارب و آیین‌‌های ما نداشت. اگر چه بنا به شواهد و منابع در قرن‌‌ها و سده‌‌های گذشته گاه از این دست بلاها با شدت کمتری و شاید تلفات بیشتری به وقوع پیوسته اما هر چه بوده دامنه آن در این حد فراگیر نبوده و تا این اندازه ترس را بر جامعه و حیات انسانی مستولی نکرده است. شاید انسان این دوره بیشتر از همیشه دل‌بسته زندگی است یا چون سال‌‌هاست دچار مصیبتی همه‌گیر نشده پر توقع و بی‌هنر بار آمده و از پس این هراس عمومی برنمی‌آید. 

هر چه هست ما سراسیمه به بخش زیادی از سنت‌‌ها و فرهنگ خودمان پشت پا زدیم و تا به خود آییم عنان کار از دستمان خارج شده است؛ چنانکه هنوز نمی‌دانیم جریان از چه قرار است و چگونه با این هجمه مواجه شده‌ایم. تا الان که کم‌کم واکسن‌‌ها از راه می‌رسند شاید از شوک اولیه خارج شده باشیم، اما گیجی و بهت ماجرا ضربه‌ای کاری بر ما وارد کرده، ضعف‌‌های پوشیده شده‌مان را برملا و نقاط منفی تاریخی و اجتماعی‌مان را هویدا کرده است. در عصر مدرن بدون هیچ اما و اگری یک بار دیگر پته انسان پرمدعا به روی آب آمد و تا علم به خود آید و ادعاهایش را با همه نخوت و شوکت ثابت کند، قافیه را باختیم و آنچه را نباید از دست دادیم.