بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


انتخابات تاریخی دوم خرداد

مطالعات اجتماعی و سنجش نگرش‌های عمومی در آستانه انتخابات ۷۶ نشان می‌داد که مردم در درجه اول خواستار بهبود وضعیت اقتصادی و معیشت خویش‌اند، اما اینکه برای یافتن پاسخ مناسب به این خواسته خود چگونه دست به انتخاب اندیشه و برنامه‌ای نه با محوریت وعده‌های اقتصادی،که با مرکزیت توانمندی جامعه مدنی و مشارکت همه ایرانیان در تعیین سرنوشت زدند؛ نشانه وقوع یک تغییر دامنه‌دار در لایه‌های زیرین جامعه ایرانی بود. هم قائلان سخن «جامعه مدنی» در فرایند انتخابات و نماد و نماینده آن یعنی سیدمحمد خاتمی و هم شنوندگان نخستین و ثانوی آن که نخبگان و گروه‌های مؤثر اجتماعی بودند، به نوعی در شمار «بیرون ایستادگان از نظم رسمی» به شمار می‌آمدند که مصمم به مشارکت فعال و رقابت معنادار در انتخابات شده بودند. حاشیه‌ها و محذوفان به متن و میدان آمده و به «سخنان نو» ظرفیت و قدرت فهمیده شدن در افکار عمومی را داده بودند. به این اعتبار حرف از «جامعه مدنی»، «مشارکت سیاسی»، «حقوق و کرامت شهروندان»، «دموکراسی» و نظایر آنها معانی ملموسی در زندگی روزمره مردم و معیشت آنان هم یافته بود. چنین شد که در روند شکل‌گیری و برگزاری انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری، تحرک و نشاط ناشی از ظهور فرهنگ سیاسی مشارکت‌جویانه در سطوح مختلفی از جامعه بروز کرد. این نشاط و تحرک برآمده از اعتماد سه‌گانه‌ای بود که شهروندان به انعطاف‌پذیری نظام سیاسی، مؤثر بودن رأی خود و به گفتمان اصلاحات پیدا کرده بودند. در واقع چون در این فرایند به تدریج ضریب اعتماد به نفس سیاسی و اعتماد به انعطاف محیط اجتماعی و سیاسی بالا رفت، کنش انتخاباتی با دلگرمی انجام گرفت. چه در غیاب هر یک از این دو عامل یا هر دوی آنها عمل سیاسی به صورت اعتراض، افسردگی یا بی‌تفاوتی ظاهر می‌شود. تحول بزرگی که متأثر از گفتار و رفتار خاتمی و مواجهه او با جامعه در روند انتخابات رخ داد و گفتمانی را به میدان آورد که پیش از آن در حاشیه حکمروایی بود، یک اتفاق ساده سیاسی نبود بلکه محصول تمایل به تغییر و اصلاح رویکردها و رویه‌های حکمرانی در قبال جامعه‌ای جوان، آموزش یافته، شهری، آگاه شده به حقوق خود، پرسشگر، آزادیخواه، عدالت‌طلب، ارتباط جو و آشنا به اقتضائات عصر پرشتاب ارتباطات و جهانی شدن بود. شاهد این مدعا اقبال عمومی به شعارهایی از قبیل توجه به حقوق فردی و اجتماعی، عدالت جنسیتی، قومیتی و مذهبی، پاسخگویی به مردم و به طور خلاصه، پذیرفتن این امر بود که مردم رعایای حکومت نیستند، بلکه صاحبان آنند. در چنین وضعیتی جامعه به سوی انتخاب همان نگاه نویی رفت که در عین اهمیت دادن به مسائل اقتصادی، به زمینه‌ها و عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز توجه داشت. در نتیجه در دوم خرداد ۷۶ محمد خاتمی بیش از ۲۰میلیون رای به دست آورد تا مردم توقع و خواسته‌های خود را با شور فراوان نشان دهند. آن جنبشی که وجود خود را در دوم خرداد 1376 نشان داد و به تشکیل دولت اصلاحات و پس از آن مجلس اصلاحات انجامید، در عرصه توانمندی جامعه مدنی و ارتقای منزلت جهانی کشور نیز گام‌های بلندی برداشت. نام و آوازه ایران در همان سال‌های نخست استقرار اصلاحات با گفت‌و‌گوی تمدن‌ها و تلاش برای حضور مؤثر و به دور از تنش در فضای جهانی و منطقه‌ای همراه شد و فرصت‌های جدید ملی برای تحرک و توسعه همه جانبه کشور به وجود آمد. کارنامه دوران اصلاحات را در عبور از بحران‌ها و ایجاد بهبود در زندگی مردم می‌توان به زبان اعداد و ارقام هم بیان کرد، اما مهم‌تر از همه آنها فراهم آوردن زمینه برای بروز انسان و جامعه‌ای امیدوار، پرسشگر، مشارکت‌جو و برخوردار از سرمایه اجتماعی و همبستگی ملی بالا بود که اگر تداوم می‌یافت موفقیت ایران را در دستیابی به مدارهای جدید توسعه، افزون می‌کرد.