بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


پدر و مادر فرزندکشی که عذاب وجدان ندارند

سجاد تقی‌پور (روزنامه‌نگار)

پدر بابک خرمدین: «عذاب وجدان ندارم، از هیچ کدام از قتل‌هایی که کردم عذاب وجدان ندارم، کابوسی به سراغم نمی‌آمد چون احساس گناهی نمی‌کردم. 
کسانی که کُشتم فساد اخلاقی بالایی داشتند.» مادر بابک خرمدین: «دوتایی تصمیم به قتل می‌گرفتیم، از مرگ بچه‌هایم اصلا ناراحت نیستم. من با شوهرم دوتایی تصمیم به قتل می‌گرفتیم.»
این اظهارات پس از قتل فرزندان و داماد از سوی یک پدر و مادر تقریباً جامعه ایران را شگفت‌زده و در فکر فرو برده است که چگونه می‌شود پدر و مادری پاره‌های تن خود را به فجیع‌ترین شکل ممکن به قتل برسانند و چگونه دل آن را دارند بدن فرزندان خود را قطعه قطعه کرده تا به بیرون از آپارتمان منتقل کنند. 
هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد که هر بداخلاقی و بی‌اخلاقی از سوی فرزندان یک پدر و مادر هم سر بزند پدر و مادر دل آن را داشته باشند با فرزندان خود چنین کنند. 
به راستی چه اتفاقی افتاده و روح و روان جامعه و کانون خانواده‌ها به‌کدامین سو رفته که باید شاهد این چنین جنایت هولناکی باشیم.
هر چقدر که می‌نشینم و تأمل می‌کنم و بدترین رفتار را از سوی یک فرزند متصور می‌شوم در نهایت فکرم به سوی یک جنایت هولناک هدایت نمی‌شود و آن را یک اتفاق کاملا غیر طبیعی و بیمارگونه می‌بینم. 
در گذشته در روزنامه‌ها و مجلات از چنین اتفاقات عجیب و غریب و غیرقابل تصور در کشورهای دیگر می‌شنیدیم و می‌خواندیم اما هیچ‌گاه فکرش را نمی‌کردیم پدر و مادر یک هنرمند فرزندشان را به خاطر آنچه که آنها بداخلاقی‌ها و اعمال خلافش اعلام کردند، این‌گونه مثله کنند. 
اتفاقی که رخ داده نیاز به واکاوی و ریشه‌یابی فوری و مطالعات تکمیلی از سوی روان‌شناسان و جامعه‌شناسان و متولیان امر دارد.
نمی‌توان این اتفاق نادر را به همه موضوعات دیگر گره زد یا تعمیم داد اما جامعه ما در یک درهم‌تنیدگی و سردرگمی و بحران اجتماعی قرار گرفته است. شاید در این مورد خاص خشونت آشکار و البته مبهمی وجود دارد که شرایط اقتصادی خانواده و جامعه نمی‌تواند نقشی اساسی داشته باشد اما با در نظر داشتن این اتفاق به‌عنوان یک هشدار و زنگ خطر برای سایر موضوعات که پیرامون و درون جامعه و خانواده اتفاق می‌افتد نیاز به پایش جامعه و تشریح وضعیت روانی خانواده‌ها از سوی متولیان داریم. باید پذیرفت که دولت به‌عنوان متولی امر نتوانسته با ارائه برنامه‌ها و آموزش‌ها با استفاده از ظرفیت‌های صدا و سیما و سایر رسانه‌ها در جهت بهبود وضعیت روانی خانواده‌ها قدمی بردارد و با ظهور شبکه‌های اجتماعی تقریبا اعضای خانواده در کنار هم و البته در فواصل زیاد فکری و ذهنی و اجتماعی از هم زندگی می‌کنند.