بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


حذف «غیر» در مواجهه با الگوی واحد

مظاهر گودرزی (روزنامه‌‌نگار)

یکی از نشانه‌های جوامع توسعه‌یافته وجود ظرفیت‌های پذیرش «غیر» است. جایی که انسان‌ها بتوانند در آن با وجود سبک و سیاق متفاوت کنار یکدیگر زندگی کنند و البته در این بین کسی قرار نیست دیگری را حذف کند. حذف و ساقط کردن اصولاً زمانی ظهور و بروز می‌کند که اولاً طرفین یا حداقل سمت پرقدرت‌تر ماجرا گفت‌وگو کردن بلد نباشد، ثانیاً هیچ اعتقادی به فلسفه پذیرفتن دیگری در باورهایش وجود نداشته باشد. این وضعیت در شرایطی حاکم می‌شود که معمولاً افراد، گروه‌ها و حکومت‌ها با الگوهای واحدی از وضعیت خانواده، سبک زندگی، سیاست‌ورزی و هرآن‌چه دیگر، در مواجهه با یکدیگر قرار می‌گیرند.تصور کنید در بحث خانواده یک الگوی واحد، مقدس و تغییرناپذیر در اذهان فرد و گروهی وجود دارد که دائم در مواجهه با دیگران سبک زندگی آن‌ها را به سنگ محک باورهای خود می‌زنند؛ در چنین وضعیتی حتماً گزاره‌ای مثل تضاد نمایان می‌شود، اما هویدا شدن این تضاد فی‌نفسه خطرناک نیست، زمانی آژیر خطر به‌صدا درمی‌آید که صاحبان الگوی واحد از تعریف خانواده، تاب و توان پذیرش دیگری را نداشته باشند. امر مقدس چنان آن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد که گمان می‌کنند برای خدمت به دیگران باید یکی را از زمین بازی حذف کنند؛ حذفی که نه‌تنها از آن متاثر نمی‌شوند بلکه جزو افتخارات خود به‌حساب می‌آورند.یک نمونه حاضر و اخیر چنین وضعیتی در بحث مسائل اجتماعی قتل بابک خرمدین توسط والدینش است. اگرچه هنوز ابعاد متنوع این پرونده روشن نشده است و معیارها و متغیرهای مختلفی می‌تواند برای انجام چنین قتلی وجود داشته باشد. اما در اصل ماجرا یعنی همان عدم پذیرش «غیر» چیزی تغییر نمی‌کند. جایی‌که پدر خانواده وقتی در درک زندگی فرزندانش باتوجه به الگوی واحدی که از سبک زندگی انتظار دارد به‌مشکل می‌خورد و چنین فرزندکشی را راه می‌اندازد. قتل رومینا دختری که توسط پدرش کشته شد هم بر پایه چنین باورمندی قابل تحلیل است. یعنی گام اول پذیرش مطلق الگوی واحد، گام دوم حذف کردن هرآن کسی که با الگوی واحد فاصله داشته باشد.با این وجود این مسئله فقط در مسائل اجتماعی نیست؛ بلکه درخصوص مسائل سیاسی هم می‌توان از آن بهره گرفت. حذف مخالفان موجود به‌بهای این‌که از الگوی واحد مدنظر یک قدرت تبعیت نمی‌کنند نمونه بی‌چون و چرای عدم پذیرش «غیر» است. حال ممکن است پاسخ‌ها به این عدم پذیرش شدت و ضعف متفاوت داشته باشد. گاهی از دل آن پدیده قتل‌های زنجیره‌ای در دهه هفتاد بیرون می‌آید که پروژه حذف خشونت‌بار مخالفانِ پذیرشِ الگوی واحد بود. یا در نمونه تعدیل شده چنین عدم پذیرشی می‌توان به حذف افراد برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری یا هر انتخابات دیگری اشاره کرد.لذا به‌نظر می‌رسد آن‌چه اهمیت دارد لزوم پذیرش «غیر» یا همان دیگران در مواجهه با نهادهای سیاسی مانند انتخابات و نهادهای اجتماعی مانند خانواده است. چراکه اگر چنین پذیرشی وجود نداشته باشد هم خانواده از کارکردش که تامین کننده امنیت است می‌افتد و هم انتخابات از کارکرد اصلی‌اش که انتخاب فرد اصلح برای انجام اموری اجرایی یا هر امور دیگری است ساقط می‌شود. لزوم چنین پذیرشی حذف الگوی واحد و لاتغییر از نهاد خانواده یا فرد رئیس‌جمهور در مواردی که مثال زده شد یا در مورد سایر موارد است. البته حذف چنین الگوی واحدی به‌معنای پدید آوردن الگوی متنوع بی‌شمار نیست، قطعاً خودِ جامعه در فرآیند این رهایی، چه درخصوص امر سیاست و چه در خصوص امر اجتماعی، به چند الگوی متنوع خواهد رسید تا تکثر به‌خود معنا بگیرد.