رفت و برگشت تاریخی
نصیباله رایکا (نویسنده)رفتارهای انسان باعث ایجاد خواستههای جدید و خواستههایش رفتارهای قانونمندی را مدون میکند. وقتی انسان اولیه با چرخه سیستم طبیعت مهاجرت میکرد به نوعی خود را تسلیم سلطه مطلق طبیعت کرده بود و از حادثههای طبیعی که برایش قابل هضم نبود میترسید. پس ربالنوعهایی را خلق کرد تا با عبادت آنها از احساس ترس خود در امان باشد. همین انسان وقتی به گندم دست یافت سکونت را برگزید و سکونت به او تمرکز را بخشید و تمرکز باعث استخراج آتشی شد که جان هستی را میسوزاند. «انسان را خداوند قادر، آزاد آفرید، ولی او با وعده گندم اسارت را برگزید و روح الهی خود را به طینت شیطانی خویش بخشید».
سکونت، شهرها را ساخت؛ شهرها، خواستههای جدید را به وجود آورد و خواستهها، قدرت را برای ظهور خود پسندید و قدرتها، جنگها را به راه انداختند. در جنگهای پی در پی رخوت و خستگی در انسان رشد و پرورش پیدا کرد تا اینکه پرچم صلح در افکار عمومی برافراشته شد.
اما هنوز عدهای از انسانها تاب و تحمل صلح را نداشتند چرا که آن را بزرگترین مانع برای اجرا خواستههایی که از طینت شیطانیشان برخاسته بود در بستر جامعه میدیدند؛ پس نحوه جنگ را تغییر دادند و آن را در زیر پرچم صلح یدک کشیدند و افکار عمومی را در راستای خواستههایشان به طور بسیار ظریف به سوی خود کشاندند تا به جهان امروز که ما هستیم رسید. با این حال افکار عمومی در جوامع مختلف به قدرتهایی که صلح را در ظاهر زمزمه میکنند بیاعتماد شدهاند و نزدیک است که این بیاعتمادیها گسترش یابد و اعتبار قدرتهای انحصاری فرو ریزد و دوباره انسان به گذشته خود برگردد.
آن وقت در شرایط جدید مرزهای خاکی مانع مهاجرتها نمیشود و سرشت آزادی را که خداوند برای بشر خلق کرده بود به دست میآورد، اما این بار بدون ترس از ربالنوعها که از جهل او برخاسته بود و با اشتیاق به عبادت واحد در باورهای زیبای خود مشغول میشود.