فوتبال؛ میدان گلادیاتورها، نه پوریای ولی
فیض شریفی (نویسنده)اوضاع بلبشویی است. هرکس برای سر بريده دیگری نقشه میکشد که آن را توپ فوتبال کند و در میدان بچرخاند.گلادیاتورهای رومی به تحریک نخبگان و درباريان به جان هم میافتادند و آن بخت برگشته که میباخت، سرش را بر نيزه میکردند و مردم هورا و هياهو میکردند و سر آن نگونبخت را در کوی و برزن میچرخاندند. در فوتبال هم گاه به گاهی با یک برد چنان برکوس و کرنا میکوبند و حریف شکست خورده را به تمسخر میگیرند که دیگر نای بلند شدن از زمین را نداشته باشد. معمولا در این مواقع تیم شکست خورده، همه تقصیرات را به گردن داور میاندازد و داوران خود را وارد میدان میکنند تا از حریف انتقامی جانانه بگیرد و شکست خود را توجيه کند. حالا مد شده که چند داور را با هم به صحنه میآورند. یکی میگويد پنالتی است و آن دیگری میگويد نيست. یکی که در کمیته داوران کار میکند رد میکند و دیگری که سرش بیکلاه مانده به قسم جلاله متوسل میشود و اعلام پنالتی میکند. یکی از این کارشناسان که کمک داور بازی فينال ايتاليا و برزیل بوده، پس از دیدن چندباره صحنهها و نظر کارشناسان داوری دیگر، فردای آن روز در تلویزیون ظاهر میشود و حرف اکثریت را تأیید میکند. یادم میآید که روبرتو باجو، بهترین فوروارد ايتاليا در مورد رئیس برزیلی فيفا میگفت:«که او داوران دست چندم را از این کشورها به کار میگيرد و به آنها میگوید مواظب باشيد که ايتالياییها حرفهای هستند، چنان پنالتی از حریف میگيرند که متخصصترین داوران هم نمیفهمند» (نقل به مضمون) یادم هست همین کمک داور ايرانی که سمت دروازه ايتاليا ايستاده بود، حتا یک بار هم آفساید برزیلیها را نگرفت. «بارسی»، که رهبری دفاع ايتاليا را به عهده داشت، بعد از آنکه فهمید کمک داور ايرانی قصد آفسایدگیری ندارد، تیم را تا سر خط دروازه به عقب برگرداند. بازی چند روز قبل منچستریونایتد و لیورپول را دوباره نگاه کنيد؛ مدافع منچستر لنگ فوروارد لیورپول را دو متر به هوا پرتاب کرد، داور اعلام پنالتی کرد، کمک داور ویدئویی اعلام بازدید کرد و داور پس از چند بار ديدن رای خود را برگرداند. در بازی استقلال و پرسپولیس هم، کارشناس فوتبال برتر میگويد:«فقط دو بازیکن خطاکار و خطاشده در آن زمان فهميدند که اتفاقی رخ داده است». معمولا تيمهای اروپایی بعد از بازی، از کار داوری ایراد نمیگيرند. آنها بعد از نیم ساعت همه چیز را فراموش میکنند و به بازی بعدی فکر میکنند ولی ايرانیهای گذشته باز دست بردار نيستند. اروپاییها پس از هر شکست، نقایص و معايب خود را رفع میکنند، ولی جهان سومیها میخواهند همه تقصیرات را به گردن دیگران بيندازند. یکی از علل اصلی رکود جهان سوم و جهان پیشرفته همین است. فوتبالیستهای قدیمی میگفتند:«باید دو گل زد و هميشه یک گل را برای داور کنار گذاشت». وقتی تیمی بعد از خوردن گل اول نتواند جبران مافات کند، عرض خود میبرد و حتا زحمت خود میدارد. ساموئل بکت میگويد:«وقتی شکست خوردی، دوباره تلاش کن تا دوباره شکست بخوری...» سخن این هیچگرا از موضع فلسفی عرضه میشود. میخواهد بگوید که هیچ فعال بهتر از هيچ منفعل است. در فوتبال که عین زندگی است، چنین اتفاقاتی رخ میدهد ولی فوتبال یک کار جمعی استراتژيکی، تاکتیکی و تکنیکی است و در واقع فوتبال علم است. اگر تیمی این چند چیز بالایی را به علاوه پول و مدیریت داشته باشد، پیروزیاش را تضمين میکند. در ايران به خصوص در تیمهای بالادست، هرکه باخت، سر آن تیم تا مدتی بر دار رسانهها و فضای مجازی آونگ میشود؛ به ويژه وقتی که آن تیم شکست خورده با آن شکست از عرش به فرش سرنگون شده باشد. این داستان گلادیاتورهای رومی است و نه داستان پوریاهای ولی.