نگاهی به سریال قورباغه که تا امروز دوازده قسمتش منتشر شده است
معجزه هومن سیدی
همدلی| علی نامجو: قورباغه، سریالی است به کارگردانی هومن سیدی و تهیهکنندگی علی اسدزاده که در ژانر جنایی و معمایی ساخته شده است. نویسندگی این اثر را خود سیدی بر عهده داشته است. این اثر در حقیقت نخستین سریالی است که هومن سیدی دست به کار ساخت آن شده است. بنا بود نخستین قسمت قورباغه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ منتشر شود، اما با دستور قضایی پخش این سریال متوقف شد. سرانجام قسمت اول آن سوم دیماه ۱۳۹۹ منتشر شد. این سریال برداشتی آزاد از فیلم نفرت است. در خلاصه داستان این اثر آمده که در روز چهارشنبهسوری سه دوست به نامهای رامین (صابر ابر)، فرید (اشکان حسنپور) و جواد (شهروز دلافکار) بعد از ربودن اسلحه یک مأمور زخمی، دست به سرقت از نوری (نوید محمدزاده)، همکلاسی دوران کودکی رامین که به فردی پولدار و مرموز تبدیل شده، میزنند، اما اتفاق بسیار عجیبی در آنجا رخ میدهد که نشان از قدرت خارقالعاده صاحبخانه (نوری) دارد…
ماجرای قورباغه اما شبیه به هیچ کتاب از آثار تصویری ایرانی که تا امروز ساخته شده، نیست. به نظر میرسد فارغ از اینکه سیدی برای نوشتن فیلمنامه این سریال تا چه حد تحت تأثیر آثار خارجی بوده، باید بهدوراز عصبانیتهای مرسوم او را تحسین کرد. تا امروز حدود دوازده قسمت از این سریال که پخشش دارد در شبکه نمایش خانگی رقم میخورد، منتشر شده و مؤلف اثر نشان داده با چپی پر به میدان ساخت اثرش آمده. اگر بنا باشد در عرصه نقد و البته نشانهشناسی درباره این سریال صحبت کنیم میشود هر یک از تصاویر و حتی موسیقیهایی که در لحظات مختلف این اثر پخش میشود را به موضوع و رویداد و واقعهای منصوب کرد اما بدون تعارف قورباغه واقعاً اثر درخشانی است. کسانی که به دنبال تماشای اثری هستند که بهدوراز کلیشههای مرسوم سینما و تلویزیون ایران ماجرای جذابی را برایشان روایت کنند، بدانند که قورباغه برای آنها پیشنهاد قابلتوجهی است. با این توضیح اما تا امروز نقدها و توضیحات و یادداشتهای مختلفی درباره قورباغه نوشته شده و در برخی از این مکتوبات با تمام قوا به سازندگان و بازیگران این اثر حمله شده است. بسیاری از این نوشتههای انتقادی(در معنای منفی) اما اصلاً منصفانه نیست. سیدی در قسمت اول سریالش مخاطب را با چالشی روبهرو میکند که به ظاهراً مهمترین چالشی است که احتمالاً در ادامه با بیننده همراه خواهد بود. این چالش اما تازه اول کار است. سه کاراکتر رفیق که در شهرک اکباتان زندگی میکنند و البته شروشور هم هستند، مشغول کشیدن گراس هستند که مأموری سر میرسد. در ادامه مأمور از آنها میپرسد اینجا مشغول چهکاری هستید؟ سه جوان پاسخ میدهند؛ هیچ. او اما دوروبر را بو میکشد و میگوید پس این چه بویی است. آن سه جوان البته خودشان را به ترفندی از وضع پیشآمده خارج میکنند تا چند دقیقه بعد که ناگهان صدای شلیک گلوله شنیده میشود. وقتی دو جوان در حال فرار را میبینند به سمت مخالف میدوند و میبینند همان مأمور روی زمین افتاده و ظاهراً تیر خورده است. دو نفر از سه دوست به دویدن ادامه میدهند تا در مخمصه گیر نیفتد اما صابر ابر به سمت مأمور بازمیگردد و در لحظات پایانی عمر او اسلحهاش را کش میرود. همین اسلحه آنان را در موقعیتی قرار میدهد که تصمیم میگیرند برای خودشان پولوپلهای دربیاورند و از وضعی که دارند خودشان را بیرون بکشند. آنها بعد از کمی چرخ زدن در شهر تصمیم میگیرند ماشینی را هم سرقت کنند و با آن به دزدی بروند. قرار است شبانه به خانه نوری حمله کنند و گاوصندوق همکلاسی قدیمی یکی از سه رفیق را خالی کنند.
با ورود به خانه او اما اتفاقاتی رخ میدهد که احتمالاً در همان دقایق ابتدایی میتواند هر مخاطبی را شوکه کند. این سریال محدودیت سنی 15ساله دارد و کسانی که زیر این رده سنی هستند نباید آن را تماشا کنند. وقتی بالای سر نوری حاضر میشوند ناگهان همچون مسخشدهها تا از او فرمان میگیرند و به دستور نوری یکی از رفقا که جلوتر از همه و رودرروی نوری ایستاده تا از او کلید گاوصندوق را بگیرد، دو دوستش را با تفنگ میزند و درنهایت به سر خودش شلیک میکند. ظاهراً نوری یک قدرت خارقالعاده دارد شبیه به هیپنوتیزم. او توانسته با تکیه به این توانایی برای خودش زندگی مرفهی دستوپا کند. ظاهراً سه رفیقِ ابتدای سریال کشته شدهاند اما این درست نیست. شاید بتوانیم با همه ادامه داستان را هم پیش برویم و شما که آن را ندیدهاید احتمالاً با من همعقیده شوید که قورباغه بهترین سریال تاریخ ایران است اما ادامه دادن داستان برابر است با لو رفتن بقیه ماجرا و البته کم شدن جذابیت تماشای این اثر. دستکم من توصیه میکنم همه علاقهمندان به تماشای فیلم و سریال قورباغه را ببینند. اینکه کجای فیلم کپی فلان فیلم خارجی است یا مثلاً بازیگر نقش اصلی یا فرعی کار چقدر برای بازی در آن پول گرفته قطعاً نباید روی قضاوت ما درباره کیفیت کار اثر بگذارد. امتحانش خرج چندانی ندارد. درنهایت اگر با من همعقیده نبودید دستکم مطمئن شدهاید که کار را ادامه ندهید اما شخصاً بازهم تأکید میکنم تا امروز هیچ محصول تصویری را دستکم بعد از انقلاب بااینهمه جذابیت ندیدهام.