کشته شدن احمد کسروی توسط فداییان
کسروی روز ۸ مهر ۱۲۶۹ در آذربایجان متولد شد. او پس از فراگیری دروس متوسطه به تجارت و فعالیتهای آزاد روی آورد. سپس در بهمن ۱۳۰۷ توسط علیاکبر داور، وزیر دادگستری رضاشاه به وزارت دادگستری رفت و مشغول به کار شد. با قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز مخالفت کرد و به پیشنهاد وزیر عدلیه رضاشاه به ریاست عدلیه خوزستان منصوب شد. کسروی در رشتههای تاریخ، لغت، زبان و دین تحقیق کرد و مخالف سرسخت عرفان بود. او از به کار بردن لغات و واژههای عربی دوری میجست. روزنامهای به نام «پرچم» و مجلهای به نام «پیمان» منتشر کرد. او همچنین بیش از ۷۰ عنوان کتاب منتشر کرده است. وی در جرگه زبانشناسان و ادیبان جای میگیرد. تسلط او به زبانهای پهلوی، عربی، اسپرانتو، انگلیسی و ترکی استانبولی بر همگان مسلم است و در ادبیات فارسی نیز، صاحب سبک بود. وی به بهانه پالایش زبان و ادب فارسی به حد افراط، استفاده از واژههای عربی را مردود میشمرد و تا به آنجا پیش رفت که طرح «تغییر خط فارسی به لاتین» را مطرح کرد. وی در کتاب «زبان پاک» به نقد و عیبجویی از حروف و لغات فارسی پرداخت. از سوی دیگر کسروی مورخی با متد تاریخنگاری و تاریخشناسی خاصه خود بود؛ آثاری چون پیدایش آمریکا، تاریخ پانصد ساله خوزستان و... از این دست کتابها هستند. شاید بتوان کتاب تاریخ مشروطیت کسروی را صرفنظر از مواضع وی درباره روحانیت، از کتابهای برجسته این دوره بر شمرد. نواب صفوی بعد از خواندن کتاب شیعهگری این کتاب را به برخی از روحانیان برجسته، مانند حسین طباطبایی قمی و عبدالحسین امینی نشان داد و از آنها فتوای ارتداد کسروی را خواستار شد. قمی پس از مطالعه کتاب، کسروی را مرتد خواند ولی امینی، که در آن هنگام مشغول نوشتن کتاب الغدیر بود، درخواست وی برای صدور حکم ارتداد کسروی را رد کرد و از نواب خواست درساش را بخواند. نواب تصمیم گرفت به ایران بازگردد تا در صورتی که کسروی بر مواضع خود اصرار ورزید، حکم ارتداد را در مورد وی اجرا کند. هزینه سفر وی را چند تن از روحانیان، از جمله مرجع تقلید ابوالقاسم خویی، تأمین کردند. نواب چند جلسه با کسروی به گفتوگو پرداخت که سرانجام از هر دو سو به تندی و تهدید گرایید. نواب در این میان به همراه چند نفر از روحانیان «جمعیت مبارزه با بیدینی» را تشکیل داد و در ترور کسروی مصممتر شد. در اردیبهشت ۱۳۲۴ خورشیدی، نواب صفوی، در چهارراه حشمتالدوله تهران، به سوی کسروی آتش گشود. اسلحه کمری پس از شلیک دومین گلوله از کار افتاد و کسروی از ناحیه کتف مجروح شد و پس از سه ماه بهبود یافت. نواب همانجا دستگیر شد، اما با پیگیری روحانیان و عدهای از مردم، و نیز به این علت که کسروی از وی شکایت نکرد، پس از دو ماه آزاد شد. نواب، پس از آزادی از زندان، طی بیانیهای با عنوان «دین و انتقام» جمعیت فداییان اسلام را تأسیس کرد. در این بیانیه، هدف اصلی این جمعیت، اجرای احکام اسلامی از طریق شهادت، انتقام و قصاص بیان شده بود. ده روز پس از این بیانیه و به عنوان اولین فعالیت این جمعیت، کسروی که به اتهام توهین به اسلام تحت بازپرسی بود، به همراه محافظش در روز بیستم اسفند ۱۳۲۴به دستور و برنامهریزی نواب صفوی و به دست چند تن از فداییان اسلام در اتاق بازپرسی دادگستری تهران با گلوله و کارد به قتل رسید.