بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نگاهی کوتاه به عملکرد قائم‌مقام فراهانی

طلایه‌دار تجدد در سیاست

جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)

تاریخ یک ملت شرح سرنوشت آن ملت است و فرزندان برومند آن قربانی برهه‌های حساس تاریخ‌‌‌‌اند و این قربانیان قهرمانانی هستند که از یک‌سو در تکاپوی حفظ کیان وطن در مقابل متجاوزین‌‌‌‌اند و از دگرسو آماج دسیسه‌ها، نیرنگ‌ها و اتهام‌های نیروهای ارتجاعی و جاهل و ستمگرند. میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی و امیر کبیر و... دچار چنین سرنوشتی بودند و سرانجام تلاش مدبرانه و‌‌‌‌ بی‌دریغ‌شان مرگی غم‌انگیز بود که به دست جباران، مفسدان و جاهلان و با رضایت و خواست سلطه‌گران خارجی رقم خورد.
 اما تاریخ به دور از هیاهوی زمان و مشاطه‌گران ظلم و ستم به قضاوت منصفانه نشست و مردم نام نیکشان را به حافظه تاریخی خود سپارده‌‌‌‌اند و بدنامی و روسیاهی به نام عاملان مرگشان به ثبت رسید. میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فرزند میرزا عیسی قائم مقام از سادات حسینی هزاوه فراهان که بعد از پدر قرعه جانشینی نه به نام برادرش میرزا موسی، بلکه به نام وی افتاد، ابتدا به دستگاه عباس میرزا، نایب‌السلطنه منصوب شد، بعد وزیر اعظم شد.
 به علت استقلال رای مدتی برکنار و دوباره به کار گرفته شد. مخالفان و دشمنان زیادی داشت که منتظر فرصت انتقام بودند. 
فتحعلی شاه جلسه مشورتی از روحانیون و رجال و اعیان تشکیل داد و درباره جنگ یا صلح با روس مشورت خواست بر خلاف نظر اکثریت حاضران مبنی بر ادامه جنگ قائم‌مقام با توجه به ضعف مالی و نظامی و تسلیحاتی صلح با روس را مطرح کرد که همهمه‌‌‌ای برپا شد و مورد هجمه قرار گرفت و متهم به عامل روس شد و از کار بر کنار. ایران در جنگ شکست خورد و منجر به قراردادی ننگین با روس شد. 
به درستی رای مخالف قائم مقام پی بردند و دوباره از وی دعوت به عمل آمد و در حین امضای قرارداد تزار روس را راضی به حمایت از‌‌‌‌ خانواده عباس میرزا کرد. دلیلش‌‌‌‌ کاردانی و لیاقت عباس میرزا بود و شاید هم از به قدرت رسیدن دیگر برادران بیم‌‌‌‌ داشت. 
عباس میرزا درگذشت، بعد از آن فتحعلی‌شاه هم درگذشت و قائم‌مقام مقدمات تاج‌گذاری محمدشاه فرزند عباس میرزا را مهیا کرد و دو برادر دیگرش یعنی جهانگیر میرزا و خسرومیرزا را که زندانی بودند کور کرد.
 سخت‌گیری و بدبینی و بهانه‌جویی محمدشاه نسبت به قائم‌مقام و سخن‌چینی حاسدان و جاهلان به زندانی و خفه کردن وی به دستور محمدشاه انجامید.
 افسوس که این مرد با درایت نیندیشید که نه محمدشاه ارزش و شایستگی پدرش عباس میرزا را دارد، نه کور کردن برادران محمدشاه قابل توجیه بود و نه شاهان مستبد استقلال رآی زیر دستان را‌‌‌‌ تحمل می‌کنند.
 اما از حسد و بغض‌های شخصی و سختگیری قائم‌مقام بر درباریان و دست‌‌‌‌اندرکاران که بگذریم اختلاف مهم قائم مقام با مخالفانش به شرایط حساس کشور و جهان و دخالت‌ها و اظهارنظرها و کارشکنی‌های غیر دیپلماتیک برمی‌گردد که عده‌‌‌ای بدون آشنایی از اوضاع حساس جهانی و سیاست و دیپلماسی و بدون آمادگی مالی و نظامی و سلاح‌‌‌‌ می‌خواستند جهادگونه به جنگ با روس ادامه دهند.
 اما همانطوری که انتظار می‌رفت‌‌‌‌ ادامه جنگ به شکست ایران و امضای قرارداد‌‌ ترکمنچای انجامید. دخالت‌‌‌‌ بی‌خبران و ناآگاهان به اوضاع جهان و سیاست و دیپلماسی در سرنوشت و سیاست خارجی کشور و کوبیدن بر طبل جنگ و درگیری بر پایه ذهنیات و خیالات واهی بلای مخربی است که دامنگیر ما بوده و خواهد بود. 
در مجموع باید قائم‌مقام را طلیعه دار نیروهایی دانست که خواهان پیشرفت و تجدد در مملکت بودند.