بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


از سیطره حلقه‌های قدرت تا روابط استاد و دانشجو

ردیابی فساد در نهاد دانشگاه

همدلی|  این روزها درباره فساد و لایه‌های متنوع آن زیاد شنیده می‌شود. از نهادهای اجتماعی غیردولتی گرفته تا افراد با نفوذ در قوای سه‌گانه، نمونه‌هایی که پرونده‌های رسیدگی به آن‌ها جنجال‌های زیادی درست کردند. اما همه می‌دانند که این آخرِ فساد نیست، طوری‌که می‌شود رد آن را درسازمان‌ها و نهادها دیگر هم شناسایی کرد. حالا به‌همت گروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی انجمن جامعه‌شناسی ایران این‌بار نهاد آموزش به‌ویژه دانشگاه مورد توجه قرار گرفت تا لایه‌های فساد در آن بررسی شود. از این روی در نشست وبیناری که روز قبل برگزار شد، احمد بخارایی جامعه‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه به‌عنوان دبیر نشست میزبان داود حسینی هاشم‌زاده، پژوهشگر حوزه مطالعاتی فساد و مدرس دانشگاه و البته معصومه قاراخانی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی بود تا هرکدام از آن‌ها به مسئله فساد در دانشگاه بپردازند.

 حسینی هاشم‌زاده: فساد در دانشگاه مخرب‌تر از هر فسادی است

داود حسینی هاشم‌زاده سخنان خود را با عنوان «وضعیت فساد دانشگاهی در ایران» در واکنش به‌کسانی شروع کرد که به‌نقد دانشگاه خرده می‌گیرند: «ما دانشگاه را دوست داریم که با نگاه انتقادی به‌آن می‌پردازیم. بنابراین این بحث‌ها موجب ضربه خوردن به‌دانشگاه نمی‌شود و ما از روی تعهدی که به‌نهاد علم داریم درباره آن صحبت می‌کنیم. فساد در نظام آموزش عالی ما کمتر از فساد در سایر نهادها است، اما همین فساد اندک زیان‌آورتر و مخرب‌تر از فساد در سایر حوزه‌هاست، چراکه اثر طولانی‌تری از خودش به‌جای می‌گذارد.»
وی ادامه داد: «رویکرد انتقادی ما به‌دانشگاه، با ‌رویکرد کسانی که با انقلاب فرهنگی به‌دانشگاه تاختند فرق دارد. آن‌ها سعی کردند با گزینش‌های سیاسی و ایدئولوژیک و غیرتخصصی کردن دانشگاه تعداد زیادی استاد و کارمند و دانشجو به آموزش عالی تحمیل کنند، کسانی‌که بدون هیچ معیاری کمر به گسترش تعداد دانشگاه و دانشجو بستند تا نقش استاد را به‌یک فروشنده و دانشجو را به‌یک مشتری بدل کنند تاکه دانشگاه از کارکرد اصلی خودش دور شود، اما ما در نقد دانشگاه هیچ ربطی به‌آن‌ها نداریم و تلاش‌مان بازگشت دانشگاه به‌جایگاه اجتماعی ثمر بخش خودش است.»
این استاد دانشگاه بیان کرد: «ما نیاز به‌حساس کردن افکار عمومی درباره فساد دانشگاهی داریم، برای این‌که شاید بسیج افکار عمومی بتواند بر سیاست‌گذاران فشاری بیاورد تا برای اصلاح دانشگاه تدبیری کنند، هرچند امیدی به‌سیاستمداران در این خصوص ندارم.»
وی با ارائه تعریفی از فساد در دانشگاه بیان کرد: «فساد اگر به‌مثابه بیماری باشد نیازمند درمان است و برای درمان شما نیاز به‌شناخت آن بیماری دارید. برای این منظور ما باید بدانیم مصادیق فساد در دانشگاه در چه وضعیتی قرار دارند. خود فساد یعنی سوءاستفاده از قدرت و موقعیتی که به‌امانت داده شده است و فرد در راستای منافع فردی، گروهی یا سازمانی از آن قدرت استفاده می‌کند. حالا فساد دانشگاهی در یک برداشت از منابع چینی یعنی، تضعیف فضائل و اصول اخلاقی در فعالیت‌های آموزشی به‌منظور دست‌یابی به‌منافع شخصی و سازمانی، در این تعریف حتی بی‌تفاوتی در آموزش به‌عنوان فساد تلقی می‌شود.»
حسینی به‌عنوان یک پژوهشگر در حوزه فساد دانشگاهی، درباره گونه‌شناسی فساد در دانشگاه گفت: «در گونه‌شناسی از فساد دانشگاه با سه گونه مواجه هستیم، یکی تعامل فاسد میان استاد، دانشجو، مدیر و کارمند. دومی، تعامل نهادی فاسد و سوم فساد در تولیدات علمی، از طرفی هرکدام از این کنشگران در میان خودشان هم تعامل مبتنی بر فساد دارند.»
این استاد دانشگاه در ادامه، با ارائه نتایج یک پژوهش میدانی درباره فساد در دانشگاه مبتنی بر گونه‌شناسی سه‌گانه‌ای که پیشتر عنوان کرد گفت: «بر همین مبنا پژوهشی انجام دادم که یافته‌های نهایی آن نشان داد میزان فساد در کل نظام دانشگاهی ما دارای معدل 75.29 است( مقیاسی بین صفر تا صد که صد بیشترین و صفر کمترین است) که نشان می‌دهد به‌شکل جدی با فساد دانشگاهی مواجه هستیم.» 
او در پایان با بیان این‌که «همه ما می‌دانیم آن‌چه در دانشگاه تبادل می‌شود مدرک دانشگاهی است که توان تبدیل شدن به‌ثروت و منزلت را دارد.» با ذکر مثالی عنوان کرد: «اگر از ما در شهرداری برای انجام کاری درخواست پول کنند ما این را مانند فساد می‌دانیم اما اگر استادی از دانشجوی خودش که شاید صاحب پست و مقامی در بیرون دانشگاه است و به ازای نمره دادن از او کاری درخواست ‌کند یا دنبال قرارداد پژوهشی باشد مصداق فساد نیست؟ معتقدم کتاب‌هایی که استادان گاهی تحمیل می‌کنند دانشجویان آن را بخرند، یاکه وقت برای پایان‌نامه‌ها نمی‌گذارد این‌ها اشکالی از فساد است.»

قاراخانی: اقتدار سیاسی در جای اقتدار علم نشسته است

در ادامه نشست معصومه قاراخانی صحبت‌های خود را با نقدی کوتاه به سخنان حسینی ‌هاشم‌زاده شروع کرد و گفت: «آقای حسینی گفتند که به‌سیاست‌مداران برای اصلاح امور ناامید هستند، از این روی صحبتم را با گزاره‌ای از دورکیم شروع می‌کنم که گفت فعالیت یک حرفه را فقط گروهی که برای آن حرفه هستند می‌توانند به‌نظم و قاعده دربیاورند. یعنی کسانی که در حوزه علم هستند اولویت دارند و معتقدم آموزش مانند یک حرفه است و تغییرات در آن را برعهده کنشگران در فضای آموزش می‌دانم.»
این استاد دانشگاه که تلاش داشت به‌جای استفاده از کلمه فساد، آن را ناراستی معرفی کند، در ادامه بیان کرد: «ابتدا دو پیش فرض درنظر می‌گیرم، یکی این‌که موضوع اخلاق یک امر اجتماعی است و دیگر آن‌که اجتماع علمی را برای تعریف اخلاق در آموزش مسئول می‌دانم، بنابراین تعاریف باید برخواسته از اجتماع علمی باشد.»
او یادآور شد: «تعریف من از اخلاق در آموزش مجموعه‌ای از قواعد و ضوابط ایجابی و سلبی است که مورد توافق اجتماع علمی قرار گرفته و پژوهشگران حوزه آموزش خودشان را ملزم به‌رعایت اخلاق در فرایند آموزش علم می‌دانند. بنابراین از کنش کنشگرانی مانند اعضای هیات علمی، دانشجو و کارکنان دانشگاه است که قواعد تعریف می‌شود. از این منظر در این فضا یکسری هنجارها و ضد هنجارها شکل می‌گیرد.»
قاراخانی که عنوان صحبت‌های خودش را «مدل مفهومی برای مطالعه ناراستی‌های آموزش در ایران» انتخاب کرده بود در این‌باره گفت: «درخصوص مطالعه‌ای که ما چندی قبل درباره نظام علم در ایران داشتیم باید بگویم که با چند مفهوم کلیدی روبه‌رو شدیم. از یک طرف ما با عادی‌سازی هنجارشکنی و هنجارشکنی سیستمی یا نهادینه شدن هنجارشکنی روبه‌رو هستیم و از طرف دیگر با سیطره اقتدار اداری و فرودستی اقتدار علمی و همینطور با شکل‌گیری حلقه‌های قدرت و مکان‌های فرصت در دانشگاه مواجه هستیم، این مفاهیم که کاملا با یکدیگر مرتبط هستند بر مبنای واقعیت‌های فضای آموزش ما مفهوم‌سازی شده‌اند.»
وی در توضیح عادی‌انگاری هنجارشکنی و هنجارشکنی سیستمی بیان کرد: «در این فرآیند هنجارشکنی رفته رفته آشکار می‌شود، سپس تعمیم پیدا می‌کند و عمیق می‌شود و در نهایت امر ناهنجار در فضای علم تبدیل به یک هنجار می‌شود. در این فضا اگر با افرادی مواجه شویم که می‌خواهند هنجارمند و مبتنی بر قواعد علمی عمل کنند به‌نظر می‌رسد آن‌ها غیرعادی هستند.»
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: «در این میان کنشگران مختلف در دانشگاه دست به هنجارشکنی می‌زنند و در این شرایط اگر فردی خلاف هنجار آن‌ها عمل کند منزوی می‌شود، این منزوی شدن یعنی محروم شدن از کلاس درس و محروم شدن از انجام پژوهش. در این فضا گاهی همدلی‌های متظاهرانه یا دعوت به‌سکوت هم ایجاد می‌شود طوری‌که اگر عضوی از دانشگاه بخواهد به این شرایط اعتزاض کند ممکن است با همدلی‌هایی روبه‌رو شود اما این همدلی‌ها بیشتر تظاهر است یا این‌که شما را به‌سکوت دعوت می‌کنند یعنی اگر شما می‌خواهید در این فضا باقی بمانید بهتر است حرفی نزنید و سکوت کنید»
وی خاطرنشان کرد: «در واقع هنجارها و برداشت‌های اخلاقی در دانشگاه توسط تفسیرِکنشگران قدرتمند در آموزش انجام می‌شود البته کنشگرانی هم هستند که معتقدند فضای ناراستی در علم وجود دارد اما با سکوت خود منجر به‌عادی شدن هنجارشکنی می‌شوند. حالا در شرایطی که سکوت ادامه دارد یک فضای امتناع از تغییر ایجاد می‌شود و کمک می‌کند هنجارشکنی تقویت شود. و این دو (امتناع از تغییر-هنجارشکنی) یکدیگر را دائم تقویت می‌کنند.»
او درخصوص سیطره قدرت اداری به علم گفت: «مصادیق آن متعدد وجود دارد، از پایان‌نامه نویسی گرفته تا انتشار و چاپ مقالات علمی، بخشی از این اقتدار اداری به‌واسطه سیطره اقتدار سیاسی است که در فضای علم وجود دارد، امروز این نظام سیاسی هست که برای نظام علم تصمیم می‌گیرد. همچنین در توضیح حلقه‌های قدرت باید گفت که در آن‌ها از طریق گرایش‌های سیاسی و ایدئولوژیک و وابستگی‌های جناحی منافع شخصی دنبال می‌شود. لذا باید گفت که اقتدار سیاسی به‌جای اقتدار علمی در فضای علم در ایران نشسته است.»