بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


تغییر قرن و لزوم تغییرات در کشور

دکتر سیف‌الرضا شهابی (کارشناس سیاسی)

در اواخر قرن بیستم میلادی و در آستانه ورود به قرن بیست‌ویکم سروصدایی در دنیا راه افتاد تحت این عنوان که با تغییر قرن ممکن است کامپیوترها که بر اساس عدد۱۹ با توجه به قرن19، تنظیم شده بودند، برای تنظیم عدد۲۰ با مشکلاتی روبه‌رو شوند و همه توجهات به نیوزیلند دوخته شده بود که با طلوع اولین روز ماه ژانویه چه خواهد شد. ساعت بیست و چهار آخرین روز دسامبر ۱۹۹۹ فرارسید و مشخص شد آب از آب تکان نخواهد خورد و این همه سروصدا به خاطر تغییر قرن میلادی و ورود به قرن جدید و هزاره سوم بود که دنیا را متوجه این رویداد در تقویم میلادی کنند و صرفا جنبه تبلیغاتی داشت. اکنون کشورهایی که از تقویم شمسی استفاده می‌کنند و در راس آن‌‌ها، جمهوری اسلامی ایران در آستانه تغییر قرن از چهاردهم شمسی به پانزدهم است و حدود 10روز به این تحول که در هر یکصد سال اتفاق می‌افتد باقی مانده و هیچ‌گونه هیجان عمومی نه از ناحیه دولت و نه از سوی نهادهای مردمی مشاهده نمی‌شود!!
به هر حال، موضوع فوق با همه اهمیتش جنبه حیاتی ندارد، آنچه که حائز اهمیت است این که، با شروع قرن جدید، آیا شاهد تحولاتی در سیاست داخلی و خارجی کشورمان خواهیم بود؟ یا همچنان در بر روی همان پاشنه گذشته خواهد چرخید. انتظار این است با تغییر قرن، جمهوری اسلامی ایران رویکرد جدیدی حداقل در سیاست داخلی اتخاذ کند و لباسی نو با حفظ «اصول» بر تن کند و فضای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و... را تازه کند و با حفظ شئونات اسلامی، فضایی جدید را رقم زند. به نظر می‌رسد اولین و بهترین حرکت برای نشان دادن حسن‌نیت و بروز تحولی مثبت در رویکرد داخلی و در آستانه قرن جدید، رفع حصر از سه شخصیتی است که متجاوز از ده سال است در خانه‌ای محبوس‌اند. گرچه در یکی‌دو ماه اخیر، فضا برای آقای کروبی مساعدتر شده است. درگام بعدی، انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ با حضور همه سلیقه‌های سیاسی برگزار شود و تا مردم برخلاف انتخابات اسفند 98 با حضور پرشوری در این اتفاق شرکت کنند. اگر این کار در ابتدای قرن جدید انجام گیرد، عیدی جمهوری اسلامی به شهروندان تلقی می‌شود و بارقه‌ای از امید در دل مردم خسته و فرسوده از وضعیت اقتصادی و شرایط کرونایی، ایجاد می‌شود و چه بسا شاهد حضور حداکثری شهروندان در انتخابات باشیم. قطعا منافع این رویکرد برای کشور بیشتر از مضار احتمالی است. در ادامه تحولات، گام دیگر، توجه به مسائل اقتصادی و معیشت مردم است. علی‌رغم این‌که دکتر روحانی رئیس جمهور، اظهار داشت که «چرخ اقتصادی می‌گردد.» آنچه امروز در زندگی اکثریت مردم از اقشار متوسط و فرودست ملاحظه می‌شود، این چرخ پنچر شده است و قدرت حرکت ندارد تا بخواهد بچرخد. گرانی غوغا می‌کند؛  آمار کاهش ازدواج و افزایش طلاق و بی‌فرزندی یا کم‌فرزندی و خودکشی و رشد برخی معضلات اجتماعی و... به خاطر مسائل اقتصادی به بخشی از واقعیت‌های جامعه تبدیل شده است که همه اینها گواه بر وضعیت نابسامان اقتصادی جامعه است.   در بعد فرهنگی، اجتماعی، هنری و... نیاز به برداشتن گام‌‌های مثبت است. حذف محدودیت‌‌هایی که جنبه قانونی ندارد و بر اساس سلیقه شخصی اعمال می‌شود، بسیار مهم است. برای مثال: دوچرخه‌سواری بانوان با حفظ حجاب رایج، چه اشکالی دارد که این همه مخالفت می‌شود و حاصل این مخالفت‌‌ها، چیزی جز بدبینی جامعه نسبت به جمهوری اسلامی نیست؛ یا ممانعت از اجرای کنسرت‌‌های موسیقی که بهانه به دست یک عده می‌دهد تا چهره‌ای زشت از جمهوری اسلامی برای جامعه و مخصوصا نسل جوان و حتی از نگاه جامعه جهانی ترسیم کنند. نگارنده در پی آن نیست محرمات اسلام حلال شود، ولی در پی آن است، خیلی از امور که بر اساس قرائت‌‌های سلیقه‌ای و شخصی عده‌ای از اسلام است، جلوگیری شود. در حوزه فرهنگی می‌توان موارد فراوانی را برشمرد. مثلا ممیزی از کتاب‌‌ها کاهش یابد، زیرا جلوگیری از چاپ و نشر برخی از کتب سبب می‌شود یا زیراکسی انتشار پیدا کند، یا در خارج کشور چاپ شود و بر اساس «الانسان حریص ما منع» تاثیراتش بر جامعه بیشتر می‌شود. آزادی مطبوعات و بیان و احزاب واقعی در چارچوپ قوانین سبب رشد و بالندگی جامعه می‌شود. فعالیت احزاب اپوزیسیون غیر بر‌انداز بهترین فرصت برای حاکمیت است تا چالش‌‌های مردم با حاکمیت را کاهش بدهند. یا در حوزه حقوق شهروندی کثرت زندانیان سبب افتخار برای هیچ کشوری نیست. به خصوص تعداد زندانیان امنیتی مطمئناً به نفع جمهوری اسلامی نیست، بلکه فرصتی به دست مخالفان می‌دهد تا آنها در مجامع بین‌المللی و افکار جهانی تأکید کنند که در ایران دموکراسی وجود ندارد.  در سال‌‌های اخیر، به گواه تحلیل‌گران شکاف بین مردم و حاکمیت کمی بیشتر شده و خصوصا در بین تحصیل‌کرده‌‌ها و نسل جوان این امر به وضوح مشاهده می‌شود. این نسل به دنبال آن است تا کشورش را رها کند و با اندوخته علمی و تجربی که در این کشور با دسترنج مردم زحمتکش به دست آورده است، راهی کشورهای بیگانه بشود و رنج غربت را تحمل کند و در کشور‌‌های خارجی زندگی کند و چه بسا علی‌رغم میل باطنی‌شان به بیگانگان خدمت کنند. مهاجرت فی‌نفسه اشکالی ندارد؛ ولی جوانان سایر کشورها در مهاجرت، چشم به کشورشان می‌دوزند و بخشی از درآمدشان را به وطن باز می‌گردانند، در حالی‌که جوانان ما وقتی از کشور خارج می‌شوند، به سرعت در زندگی و فرهنگ بیگانه استحاله پیدا می‌کنند و نادرند کسانی که حاضر باشند به کشورشان بازگردند. امید است آنچه تذکر داده شد مورد توجه مسئولین قرار گیرد و تعدادی از گره‌‌های کور باز شود و در قرن آینده فضای کشور تغییر پیدا کند و فضایی آکنده از همبستگی ملی را شاهد باشیم.