همدلی بهمناسبت روز جهانی زن، فعالیت سیاسی این قشر را بررسی کرد
سهم ناچیز زنان در سیاست ایران
همدلی| ستاره لطفی- امروز ۱۸اسفند برابر با ۸مارس روز جهانی زن است. هرساله در اغلب کشورهای دنیا بهمناسبت این روز مسائل حوزه زنان مورد توجه قرار میگیرد و بسیاری به نابرابریهای حقوقی و تبعیضهای موجود بین زنان و مردان میپردازند. در ایران نیز که روز ملی زن برپایه یک مناسبت مذهبی و در تاربخ دیگری همزمان با میلاد حضرت فاطمه(س) است، اما با این حال روز جهانی زن مورد توجه قرار میگیرد و فرصتی است برای توجه بهمسائل حوزه زنان و بررسی زمینههای مشارکت و توانمندی زنان در عرصههای مختلف تا شاید زنان ایران نیز مانند زنان اغلب جوامع توسعه یافته بتوانند بهجایگاه واقعی خود دست پیدا کنند. مسئله اوليه زنان ايران نابرابري حقوقي بين زنان و مردان است که ريشه در ارزشهاي فرهنگي و نگرش سوگيرانه و فرودستانه هم جامعه و هم قانون نسبت به زن دارد. یکی از موارد نابرابری حقوقی بین زنان و مردان محدود بودن فضای مشارکت سیاسی زنان است.
سهم ناچیز زنان در مشارکت سیاسی
زنان با اینکه نیمی از جامعه هشتاد میلیونی کشور را تشکیل میدهند، ولی در عرصههای مختلف از جمله سیاسی سهم ناچیزی دارند. زنان در ریاست قوای سهگانه، عضویت در شورای نگهبان، مجلس خبرگان رهبری، مجمع تشخیص مصلحت نظام، قضاوت و... تقریبا صفر است. زنان در مراکز و نهادهای قدرتی هم که نفوذ کردهاند، تعدادشان به نسبت مردان در آن نهادها بسیار کم است. تعداد زنان در مجلس شورای اسلامی ایران از لحاظ کمی قابل قیاس با تعداد مردان نیست، حتی در برخی از سمتها که در حوزه زنان است یک مرد بر مسند قدرت نشسته است و بهجای آنان تصمیم میگیرد، نمونه بارز آن حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا زیبایینژاد، رئیس پژوهشکده زن و خانواده است که چند وقت پیش نیز یکی از اظهاراتش حاشیهساز شد. وی چند روز پیش در یک نشست خبری با موضوع «بررسی لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» گفته بود: اگر در مکانیزم تربیتی زن را آماده کنیم که اقتدار مرد را بپذیرد، خشونت پیش نمیآید.» آمارهای جهانی نیز بهمحدود بودن فضا برای مشارکت سیاسی زنان در ایران صحه میگذارد، گزارش مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۲۰ درباره وضعیت شکاف جنسیتی نشان میدهد که ایران در بین ۱۵۳کشور رتبه ۱۴۸ را دارد. براساس این گزارش بیشترین مسئله ایران در شکاف جنسیتی در حوزه اقتصاد و سیاست است.
تبلیغات یا باور به توانایی زنان!
البته در یکی دو دهه اخیر اندک زمینه برای مشارکت سیاسی زنان فراهم شده است، بهنحوی که یک بار راه وزارت نیز بر آنان هموار شد، مرضیه وحیددستجردی، نخستین و تاکنون تنها زنی است که در طول بیش از چهل ساله عمر جمهوری اسلامی به مقام وزارت رسیده است. وی در دومین کابینه محمود احمدینژاد، پس از رای اعتماد نمایندگان بهعنوان وزیر بهداشت بر مسند این وزارتخانه نشست. اما با این حال بسیاری بر این باورند حتی در مواردی که از زنان در حوزه سیاسی استفاده شده است، بیش از آن که مشارکت زنان و استفاده از توانمندیهای آنان مدنظر قرار بگیرد، جنبه تبلیغاتی آن مدنظر بوده است. درحالی که زنان در امور سیاسی کشور در اقلیت هستند که حذف یا محدود کردن فضا در امور سیاسی برای زنان موجب عقيم ماندن دموکراسي در جامعه ميشود. چرا که زنان بهعنوان نيمي از نيروي انساني موجود در جامعه يکي از مهمترين منابع توسعهاند، و نقشي بهسزا در جامعه ایفا میکنند، اما با این وجود تاکنون بخشی از نظام سیاسی نخواسته يا نتوانسته از منافع زنان بهانداره کافي حمايت کنند و اجازه حضور پررنگ آنان را در سپهر سیاسی ایران بگیرد. برخی مشارکت کم زنان در حوزه سیاست را بهعدم تمایل و حضور زنان برای نقشآفرینی در این حوزه گره میزنند و معتقدند زنان خود حوزه سیاست را بهمردان واگذار کرده و از فعالیت در آن پا پس کشیدهاند. با اندکی تامل در این باب میتوان گفت، با وجود تمام محدودیتها برای مشارکت سیاسی زنان، هنوز برخی از زنان در این حوزه برای بهدست آوردن سهمی از آن در حال مبارزه نه فقط با رجل سیاسی بلکه با عرف، هنجارهای فرهنگی و حتی در مواردی با قانون هستند تا بتوانند در این حوزه نقشآفرینی کنند. آن عده نیز که برخلاف علاقهمندی و تمایل خود از فعالیت در این حوزه پا پس کشیدهاند، میتوان آن را به دلیل سرخوردگی اجتماعی و انفعال گستردهای دانست که دامنگیر اقشار مختلف اجتماعی و بهویژه زنان شده است.
انتظار چهل ساله برای مطالبههای جزیی
وقتی زنان جامعه پس از چهل سال مطالبهگری مدنی و سیاسی هنوز نتوانستهاند به کوچکتربن مطالبه خود دسترسی پیدا کنند، طبیعی است که منفعل شوند. وقتی زنان بعد از چهار دهه هنوز پشت در ورزشگاهها میمانند و سهمی از صدهزار صندلی ورزشگاه را ندارند، وقتی دوچرخهسواری زنان با بگیر و ببند همراه است، وقتی حتی کوهنوردی و سنگنوردی آنان در کوهستانهای کشور تحت فشارهای غیرقانونی بهداخل سالنهای ورزشی هدایت میشود، وقتی نحوه پوشش آنان و حتی صدا زدن اسم همسرانشان در چاردیواری خانه نیز از نگاه بخشی محافظهکاران دور نمانده است و آنان در این زمینهها نیز نسخهنویسی میکنند، دیگر چه انگیزهای برای فعالیت زنان میماند. آنان در این فضا برای مشارکت سیاسی به چه جمعبندی میرسند؟
بدیهی است وقتی فردی صدایش را نمیشنوند، بعد از مدتی فریاد زدن را متوقف میکند. چهار دهه است که بخش زیادی از زنان مطالبه خود را فریاد میزنند، اما بهدلیل عدم همراهی بخشی از ساختار قدرت، مطالبهگری آنان بهجایی نرسیده است و همین متوقف شدن در خوان اول باعث شده که بخشی از زنان توانمند و علاقهمند بهمشارکت سیاسی وقتی فضا را برای مثمرثمر بودن مناسب نمیدانند، عطای فعالیتهای سیاسی را به لقایش ببخشند و از فعالیت در آن انصراف دهند. در حالیکه زنان سهم ناچیزی از موقعیتهای سیاسی در کشور را دارند که این جایگاه نازل، با موقعیت و توانمندیهای کنونی زنان در جامعه تناسبی ندارد. زنان امروز بخش بزرگی از جامعه فارغالتحصیلان دانشگاهی را تشکیل میدهند و تواناییهای زیادی برای قبول مسئولیتهای مختلف در حوزههای گوناگون از جمله حوزه سیاسی را دارا هستند. بدیهی است دستیابی بهتوسعه پایدار فقط با استفاده از ظرفیت و تواناییهای یک جنس به نام مرد محقق نخواهد شد و برای تحقق این امر مشارکت فعال زنان در ساحتهای مختلف حیات جمعی از جمله عرصه سیاسی ضروری است.