بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نگاهی به شگرد‌های مخالفان اصلاحات

محمدرضا چمن‌نژادیان (فعال مدنی)

از آنجایی که بانگ اصلاح‌طلبی ایرانیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی منشعب از سابقه ‌اصلاح‌طلبانه صد ساله اخیر از سال ۷۶ آغازیدن گرفت و فراز ونشیبهای مثبت و منفی زیادی برای تغییر در ذائقه مشارکت‌جویانه، جامعه مدنی ومطالبه‌گری ملت مسلمان ایران و کنشگران مستعد داشته است، با توجه به تجارب تاریخی، مقتضیات میدانی و زمانی، باید در اسرع وقت برای استمرار حیات پویا و مثمرثمر در زندگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، مورد آسیب‌شناسی و به‌روزرسانی واقع شود.اگر چه محدود کنشگران متفکر و اصلاح‌طلبان ‌‌‌اندیشمندی که کمتر گرایشی به مواهب نازل قدرت و ثروت داشته و دارند، در طول تاریخ و از ابتدای فصل جدید اصلاح‌طلبی هدفی جز خیر و صلاح ملک و ملت نداشته‌‌‌اند و بر مواضع و آرمان‌های مترقی در روابط دولت و ملت تاکید دارند، تا در سازوکاری مردم‌سالارانه پیگیر مطالبات و آرمان‌های اصلاحی در قالب فلسفه وجودی انقلاب اسلامی ایرانیان یعنی استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلامیت باشند. اما تا اثربخشی و نهادینه شدن نگرش اصلاحی مطلوب درون جامعه ایرانی، برنامه‌های اجرایی توسعه‌محور و عملکردهای قوای حاکمه فاصله زیاد وجود دارد؛ زیرا بخش‌هایی از نیروهای فرصت‌طلب داخلی از اقبال عمومی مردم به جای توجه به تحقق مطالبات ملت و آرمان‌های اصلاح‌گرایانه‌شان استفاده ابزاری می‌کنند و آن‌ها برای ورود به بنگاه‌های قدرت و ثروت مصادره به مطلوب می‌کنند. این نوع خط و مشی کاسبکارانه به‌ویژه درون جبهه اصلاحات شکاف مابین دولت و ملت را عمیق‌تر و امید به کارآمدی و روان‌سازی روابط آنان را به حداقل‌ها رسانده است. بنابراین ضمن ‌‌‌‌این‌که در ذائقه احساسی ملت نسبت به اصلاحات، آگاهی‌های سطحی اما مثبتی پدیدار شده، اما جریان اصلاحی با ناکامی‌های جدی در کسب آزادی‌‌های مدنی، تحقق حقوق شهروندی و سامانه‌سازی فراگیر مدرن برای فعالیت کنشگران مشارکت‌جو مواجه شده است. بیشتر این ناکامی‌ها ناشی از مقابله لایه‌های نرم و سخت مخالفان اصلاحات، ناشکیبایی لایه‌هایی از ‌اصلاح‌طلبان و استفاده ابزاری از حسن نیت ملت است. به طوری که امروزه با وجود تاکیدات بزرگان، سرخوردگی و یاس فراگیری نسبت به اثربخشی مشارکت بر افکار عمومی حاکم شده و امید به ایفای نقش ملت برای زندگی راحت و تحقق مطالبات در قالب اصلاحات به حداقل رسیده است.گرچه از این واقعیت نباید غافل بود که عملکرد ‌اصلاح‌طلبان در این سرخوردگی عمومی بی‌اثر نبوده است، اما باید گفت این سهم، ‌‌‌اندک بوده و معلول رویکرد حاکمیت به نگاه اصلاح‌طلبانه است. بلکه بخش زیادی از این ناکامی‌ و ناامیدی، ناشی از هوشیاری مخالفان رای ملت بوده است و این نگاه ایدئولوژیک جبهه اقتدارگرا از زمان مشروطه تاکنون به رای و جایگاه مردم در حکومت وجود داشته است؛ به گونه‌‌‌‌ای که با تدارک امکانات تبلیغی، عقیدتی و لجستیکی نهادهای غیرمدنی‌ توانستند، در مقابل ‌‌‌اندیشه اصلاحی و ‌اصلاح‌طلبان مقاومت کنند؛ زیرا در بستر زمان قدرت بسیج کنندگی پایگاه‌های مردمی اصلاحات نزد مخالفین سر سخت آن آشکار شده بود. اینجا بود که مخالفان از تمامی ابزارهای رانتی رسمی و غیر رسمی نرم و سخت بهره کافی گرفته و موجبات ناکامی نهادهای مدنی را فراهم کردند تا با مشارکت حداقلی مردم در میدان غیررقابتی انتخابات، خود را پیروز معرکه نشان دهند. اقدامی که در نگاهی عمیق‌تر می‌تواند برای نظام، منافع ملی و امنیت کشور زیان‌بار باشد.