بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نادیده‌های سفر پاپ به عراق

دکتر صلاح‌الدین هرسنی (کارشناس مسائل بین الملل)

سفر پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک‌‌های جهان به عراق دستمایه تحلیل‌‌ها و تفسیرهایی از سوی تحلیل‌گران مسائل بین‌الملل و حتی مفسران و کارشناسان حوزه دین شده است. برخی از این تفسیر‌‌ها در له سفر او و برخی دیگر نیز علیه آن تنظیم شده و به تقریر در آمده‌‌‌اند. برای نمونه برخی از جریان‌‌های دست راستی در ایران، این سفر را سفری مهندسی شده از سوی غرب و بیشتر در تضاد با منافع جمهوری اسلامی در مناسبات منطقه‌‌‌‌ای دانسته‌اند و برخی دیگر این‌گونه تحلیل کرده‌‌‌اند که  انتخاب مقصدی چون عراق از سوی پاپ فرانسیس و دیدار با آیت‌الله سیستانی بیشتر به جهت مقام والای این آیت‌الله در رهبری جهان شیعه یا به زعم آنان تعیین‌کنندگی نقش او در مناسبات مرتبط با ژئوپولیتیک شیعه بوده است.   با همه مناقشاتی که از سوی جریان‌‌های دست راستی و حتی تحلیل‌‌های فرامرزی حول محور سفر پاپ به عراق صورت گرفته است، به نظر نمی‌رسد که چنین سفری این‌‌‌ اندازه اهمیت داشته که بخواهد موجب مناقشه و جهت‌گیری‌‌های سیاسی در له یا علیه آن شود. این ادعا به چند دلیل قوت می‌گیرد. اول آنکه کارویژه‌‌ها و نقش پاپ فقط مربوط به امور دینی است و ‌‌‌‌این‌که پاپ در آستانه سفر به عراق خود را یک زائر صلح خوانده است، بیشتر ترجمان احساس است تا تصویر واقعیت. افزون بر این، خود پاپ بهتر از هر سیاستمداری می‌داند که حوزه‌‌های دینی و حوزه‌‌های سیاسی لااقل در دنیای مسیحیت از هم جداست و شاید ‌‌‌اندیشمندانی چون آگوستین قدیس و عالمان دیگر عصر روشنگری یعنی جان‌ لاک و امانوئل کانت که روزگاری برای جدایی دین از سیاست و برقراری اخلاق پروتستانیسم به زحمت افتاده بودند، اگر بدانند که پاپ کارکرد خود را به حوزه‌‌های سیاست نیز تسری داده و کشانده است، قطعا از این کار و ماموریت پاپ اکنون در گور خود سخت می‌لرزند. لااقل با توجه به شناختی که از روان‌شناسی شخصیت پاپ فرانسیس وجود دارد، کنش‌‌ها و الگو‌‌های رفتاری او ظرفیت‌‌های دیپلماتیک و سیاسی را ندارد و حتی دانش‌‌ سیاسی و دیپلماسی پاپ آنقدر ضعیف است که او قادر به تشخیص کانون ژئوپولیتیک شیعه نیست. به عبارت دیگر شناخت از مناسبات ژئوپولیتیک شیعه دارای ویژگی‌‌ها و مختصاتی است که دانش ‌‌‌اندک پاپ قادر به فهم و شناخت آن نیست. تنها کارویژه مطلوب پاپ اجرای عشای ربانی به عنوان یک مناسک آیینی است و تنها هنر او این است که با پناه گرفتن در زیر چتر دین، دارویی موقتی برای تسکین آلام و درد‌‌های بشریت بسازد. بنابراین کارویژه‌‌های پاپ در آن‌سوی هنر‌‌ها، ظرافت‌‌ها و آداب دیپلماتیک قرار می‌گیرد. از سوی دیگر پذیرش نقش دیپلماسی حتی از سوی خود شخص پاپ نیز محل انکار و تردید است و بعید می‌نماید که پاپ بپذیرد و بخواهد تحت هیاهوهای بسیار، رسالت‌‌های خود را به هنر دیپلماسی و آداب آن منحصر کند.     در سطحی دیگر، انتخاب مقصدی چون عراق از سوی پاپ، قبل از آنکه ناشی از اتوریته و نقش تعیین‌کننده آیت‌الله سیستانی در رقم زدن مناسبات مربوط به ژئوپولیتیک شیعه باشد، بیشتر نشان‌دهنده ضعف و ناتوانی دولت‌مردان عراق در ایجاد ثبات و سامان سیاسی است و به جهت همین ناتوانی است که مقامات عراق برای ایجاد ثبات به دعای پاپ متوسل شده‌‌‌اند. این ادعا با توجه به اظهارات پاپ، آن هم در آستانه سفر به عراق، به خوبی قابل خوانش و ردجویی است. 

در این ارتباط پاپ گفته بود که تمام یک سال گذشته را در قرنطینه و در پشت دیوارهای واتیکان گذراند و گفته بود که ندای وجدانش اجازه نمی‌دهد که بار دیگر مردم رنج کشیده این کشور را ناامید کند، چراکه بیست و یک سال قبل، رهبر پیشین کاتولیک‌‌های جهان، با وجود عزم جزمی که برای سفر به عراق داشت، با حکومت صدام حسین به توافق نرسیده بود. حالا وقت آن رسیده است که با وجود کرونا و هراس از ناامنی‌‌ها، باید در له ملت و مردم عراق وارد عمل شد.!! چراکه مردم عراق ناامنی و رنج‌‌های زیادی را چه در زمان جمهوری ترس یعنی صدارت صدام و چه در زمان ترکتازی‌‌های داعش و چه در روزگاران پساداعش و البته در عصر بروز هویت‌‌های متعارض رنج‌‌های زیادی را تحمل کرده‌‌‌اند. بنابراین برای کاهش این رنج باید توسل به دعا جست به آن امید که تا بیاسایند دمی.
سطح دیگر تراژیک سفر ماجرا مربوط به اولویت دادن دعا بر عملگرایی در استقرار صلح است. لااقل و در شرایطی که پارادایم کانتی و آموزه‌‌های صلح دموکراتیک همراه با عمل‌گرایی بر هرگونه افسون‌گرایی در ایجاد صلح اولویت دارد، چه نیاز و حاجتی به نقش پاپ در ایجاد صلح است؟ در واقع اتکا و توسل به ظرفیت‌‌های دینی پاپ در ایجاد صلح به معنای تقلیل دادن آموزه‌‌های صلح در استقرار صلح پایدار است. قطعا اگر مسیح نیز در شرایط کنونی حاضر بود، در انتخاب‌‌های خود آموزه‌‌های صلح را بر دعا برای استقرار و امنیت ملت عراق ترجیح می‌داد و حتی شاید هم  اجازه نمی‌داد که سفیر او یعنی پاپ، با چنین انگیزه‌‌هایی به عراق سفر کند و آنکه بخواهد طرف تهران یا واشنگتن یا بغداد را بگیرد. در واقع همین سفر در حال حاضر به‌رغم همه انگیزه‌‌هایی که برای صلح و صلح‌گرایی داشته و همچنین تلاشی برای گفت‌وگو بین ادیان، فرهنگ‌‌ها و مردم تفسیر شده است، موجب منازعه و رقابت در رهبری ژئوپولیتیک شیعه شده است. بهتر آن بود که پاپ لااقل در شرایط حاضر عراق را به عنوان مقصد خود انتخاب نمی‌کرد. حالا که او عراق را انتخاب کرده است و دولت‌مردان عراق هم به دعاهای او برای ثبات و سامان سیاسی دل بسته‌‌‌اند، بهتر است که از پاپ بخواهند برای پایان دادن کابوس کرونا نیز دعا کند تا نیاز به کارزار واکسیناسیون و سازوکاری چون کوواکس نباشد.