مشارکت در انتخابات، تسهیل در اصلاحات
مهدی جعفری کاکلکی (فعال سیاسی اجتماعی)نحوه برخورد مردم با سیاست و ارتباط آنها با نظام سیاسی حاکم و همچنین کیفیت تاثیرگذاری آنها بر سیاست، در جوامع مختلف فرق میکند و در واقع ارزیابی این روند خود میتواند معیاری برای میزان مشارکت سیاسی تلقی شود و همچنین توسط این متغیر میتوان نظامهای سیاسی حاکم را در جوامع مختلف مورد تحلیل و ارزیابی سیاسی قرار داد. بر این اساس تفاوتهای محسوسی را میان نظامهای بهرهمند از دموکراسی، دیکتاتوری و جوامع توسعهنیافته سیاسی مشاهده میکنیم. در نظامهای سیاسی مردمی مشارکت داوطلبانه یک هنجار و اساس تلقی میشود، به گونهای که مردم تصمیم میگیرند که در انتخابات شرکت کنند یا از طریق شرکت نکردن بر سیاست تاثیر بگذارند. یعنی شهروندان میتوانند با مشارکت یا عدم مشارکت خود بر روند سیاستگذاریهای نظام حاکم تاثیر بگذارند. در نظامهای دیکتاتوری و توسعه نیافته، نظام سیاسی حاکم خاستگاه و جایگاه مردمی نداشته صرفاً رابطه مردم و نظام حاکم در تبعیت مردم از نظام سیاسی حاکم و اعمال قدرت از رهبران نظام خلاصه میشود. از اینرو تمامی جنبشهای مردمی و ملی جهت دست یافتن به دموکراسی و نهادینه کردن نقش مردم در اداره نظام سیاسی کشور است. انتخابات و شرکت درآن تنها یکی از سازوکارهای مشارکت سیاسی تلقی میشود و مراحل بعد نتیجهگیری از انتخابات و انعکاس خواستههای عمومی و ملی مردم در آن است که نحوه تأثیرگذاری مردم در نظام سیاسی تجلی مییابد. امروز در سایه تحولات ارتباطی در اکثر جوامع، فرد، کموبیش نسبت به نقش خویش در دولت متبوع خودآگاه و قادر به تحت تاثیر قرار دادن رفتار دولت است. در نظامهای سیاسی مردمی افراد از طرق مختلف ترغیب میشوند تا در فرآیند سیاسی دخالت و مشارکت کنند و احزاب و جناحهای سیاسی مختلف آزادانه اندیشههای ایدئولوژیک خود را برای عموم تشریح و مورد مناظره قرار میدهند. بدین ترتیب هنجارکلی و پذیرفته شده، مشارکت عامه است، که خود یکی از ویژگیهای سیاست مدرن تلقی میشود که نقطه مقابل دولتهای سنتی و غیر مشارکتی است.
در کشور ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جهت تحقق اهداف عالی انقلاب و بهرهمندی از قدرت مردم در اداره کشور، انتخابات به عنوان یک اصل مطرح و جزء مفاد اصلی قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی محسوب میشود، به گونهای که برای حفظ امنیت و سلامت انتخابات فیلترها وگزینشهای متعددی در نظر گرفته شده است و با توجه به فرازونشیبهای مختلف در نظام جمهوری اسلامی تاکنون اصل انتخابات تغییر نکرده بلکه با نظارتهای مختلف قانونی مشارکت مردم نیز بیشتر شده است. این سوال مطرح است که به چه دلایلی دخالت مردم در سیاست افزایش یافته است؟درپاسخ باید گفت که یکی از دلایل افزایش دخالت مردم در سیاست، وجود حاکمیت ملی و مردمی است که به عنوان مبنایی برای قدرت سیاسی مشروع است.
بر اساس این اصل مردم حق حکومت دارند و کسانی که مبادرت به کار میکنند، درحقیقت اقتدار خویش را از مردم میگیرند. بنابراین اگر این اصل را بپذیریم که قدرت سیاسی از مردم ناشی میشود، علیالاصول مردم باید در امور سیاسی دخالت کرده و حاکمیت خود را اعمال کنند. اغلب نظامهای سیاسی که در صدد ایجاد دگرگونی و اصلاحات اقتصادی، سیاسی واجتماعی هستند، ازمشارکت سیاسی استقبال کرده و امکانات لازم را برای تسهیل آن فراهم میکنند و شعار عملکرد خود را در اصلاحات و مردمسالاری بیان میکنند. در کشور ما از دیرباز انتخابات نقطه تحول و پیشرفت محسوب شده و آن را به عنوان ورود افراد و سیستم تفکری نوین برای اداره امور کشور تلقی میکنند؛از اینرو جناحها و احزاب سیاسی با گرایش و نگرشهای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی سعی در مهار آن به سوی خود دارند و پیروزی در انتخابات یعنی اجرای سیستم فکری جدید در اداره امور کشور. امروز شرایط حاکم بر کشور ما به دلیل برخورد با برخی موانع و مشکلات در حوزههای مختلف بهویژه در حوزه سیاسی و اقتصادی خاص بوده و توقع مردم نیز حل سریع مشکلات موجود است. نظام اقتصادی کشور به عنوان زیربنای نظام سیاسی و معیشتی مردم از ابتدای دهه 90به دلیل برخی سیاستهای ناکارآمد اقتصادی و همسو با برخی رفتارهای نامناسب در حوزه سیاست خارجی و داخلی دچار مشکلات حادی شده که عدم رسیدگی به آنها در سالهای گذشته شدت آن را مضاعف و به دنبال آن ناهنجاریهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی گسترش پیدا کرده است. آنچه که در تمامی انتخابات مدنظر بوده و خواسته مردم است هدفمند شدن برنامههای کاندیداتورها در جهت مبارزه با فساد و اصلاحات سازنده در بدنه نظام حقوقی و اجرایی کشور جهت نهادینه کردن عدالت است. متأسفانه علیرغم حضور مردم در انتخاباتهای گذشته، برخی وعدهها که مصرف انتخاباتی داشته بود، نوعی چالش در کارکرد انتخابات ایجاد کرده است و افکار عمومی بهویژه جوانان را با سؤالات گوناگون مواجه کرده است که چرا وعدههای داده شده در گذشته عملی نشد یا چرا برخی رد صلاحیتها محدوده گزینش کردن را محدود کرد؟ قطعاً اشکالات در گذشته بوده و همه مردم و مسئولین نیز نسبت به ناهنجاریها و مشکلات موجود در کشور واقف هستند. اما ناامیدی و منزوی شدن و عدم شرکت در انتخابات نمیتواند به نفع منافع ملی تمام شود، بلکه حتی مسیر برای ورود افراد تندرو و محافظهکار مساعدتر میشود که شرایط را نسبت به گذشته بحرانیتر میکنند؛ لذا منطقیتر آن است مردم با هر نوع نگرش سیاسی و اجتماعی و عقاید دینی با حفظ وحدت ملی و براساس منافع ملی از جناح و احزاب و کاندیداهای مورد علاقه خود که گرایشات خود را به آنها نزدیکتر و آنها را دلسوز و با برنامه میدانند، حمایت کرده و با اجماع رأی ملت، کاندیدا یا کاندیداهای مورد نظر خود را از صندوقهای رأی خارج کنند. آنچه که در شرایط فعلی راهگشا است، در انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا پیشرو در سال1400؛ که بدون شک به دلایلی چون وضعیت تحریمها، برجام و لوایح FATF انتخاباتی حساستر نسبت به انتخابات سالهای قبل است، ملاک گزینش و حمایت از کاندیداها شیوه و عملکرد آنها در انجام اصلاحات در گذشته و حال و برنامههای آنها در آینده باشد. اینکه بگوییم نیازی به اصلاحات نداریم یک دروغ محض است. انجام اصلاحات نوعی صیانت از ارزشهای ملی و معنوی بوده و لازمه انجام آن انتخاب افراد اصلح و درواقع اصلاحطلب با آرای حداکثری ملت برای تعالی بخشیدن قدرتمند به اهداف و ارزشهای جامعه و زدودن ناهنجاریها باشد و این آرمان عالی و ملی تحقق نخواهد یافت، جزء با مشارکت حداکثری مردم در تمامی صحنههای تأثیرگذار.