پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


بی‌پناه زبان فارسی، بی‌نوا رسانه، بیچاره مردم

محدثه کاظمی (پژوهشگر رسانه)

سرانه مطالعه در ایران امروز مطلوب نیست، سخنی که بسیار شنیده‌ایم، دغدغه‌های معیشتی و فکری و روحی فرصت کتاب خواندن را به ما نمی‌دهد، بهانه‌ای که دیگر نخ‌نما شده، ما تنها برای کتاب است که وقت نداریم، برای کارهای دیگر و بخصوص گوشی‌های خود ساعت‌ها وقت صرف می‌کنیم، ما نوشتن و در راستای آن تلفظ درست کلمات را نمی‌دانیم، چون دیگر کتاب نمی‌خوانیم و سال‌هاست که با کتاب قهر کرده‌ایم، تا جایی که کتاب بیشتر شبیه کالایی لوکس و دکوراتیو برایمان به نظر می‌رسد که مخصوص قشر خاصی است. از گزینه کتاب عبور می‌کنیم و به رسانه‌ها سری می‌زنیم و از بین رسانه‌ها دلمان را خوش می‌کنیم به رسانه‌های مجازی که در صدر مطلوب‌های ما قرار گرفته‌‌اند و امید می‌بندیم تا از آن‌ها درست نوشتن و درست تلفظ کردن واژه‌ها را بیاموزیم، اما رسانه‌های مجازی هم که بیشترین وقت ما را در شبانه‌روز به خود اختصاص داده‌‌اند درست نمی‌نویسند تا لااقل از آن‌ها یاد بگیریم، پُست‌های اینستاگرام و تلگرام و واتس‌آپ و ده‌ها رسانه مجازی دیگر با غلط‌های نوشتاری به رشته تحریر در می‌آیند و کلمات با تلفظ غلط ادا می‌شوند و شوربختانه خساراتی که از نوع غلط نوشتن‌ها و تلفظ‌های اشتباه به جا می‌گذارند بیشتر از زیان کتاب نخواندن است. وضع هنگامی وخیم‌تر می‌شود که به رسانه‌های رسمی و سراسری رادیو و تلویزیون می‌رسیم، گوینده‌ای که کتاب نخوانده و رسانه‌های مجازی هم به او داده‌های غلط تزریق کرده و اشتباه یاد گرفته در مقابل میکروفن یا دوربین غلط می‌گوید و این غلط گفتن خبر از آن می‌دهد که عوامل مشارکت کننده در ساخت برنامه‌ها نیز به درد بی‌سوادی مبتلا هستند، چون که از کنار این اشتباهات به راحتی می‌گذرند و دست به انتشار و پخش آن در سطحی وسیع می‌زنند، بی‌پناه زبان فارسی که از شدت این بی‌سوادی در حال نابود شدن است، بی‌نوا رسانه که از این بی‌سوادی رنج می‌کشد و بیچاره مردم که کتاب نمی‌خوانند و زیر آماج این داده‌های غلط قرار گرفته‌‌اند. ‌ای کاش تا دیر نشده و هنوز فرصتی هست، دلمان برای این معضل بزرگ فرهنگی، اجتماعی بسوزد و تا وقت هست، آستین‌هایی بالا زده شود تا فردا آه‌ها و افسوس‌های بیشتری بر جای نماند.