مفهوم عام قرون وسطی
جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)گرچه قرون وسطی در برهه زمانی خاصی بود، اما از نظر محتوا و افکار، قرون وسطی تنها یک دوره خاص و مختص ممالکی خاص نیست، یک طرز تفکر و روش، معیار، قیاس و سلوک خاص است. یک ایده است که رفتارها و آموزههای خاص را بر مردم تحمیل و تلقین میکند و آن را یگانه معیار صحیح میداند. هر آنجایی که این روش، رفتار و آموزهها قدرت مسلط را بیابد و جنبه ایمانی و قدسی هم به خود بگیرد و به فرهنگ غالب تبدیل شود، تخطی از این آموزهها عواقب ناگواری دارد. بنابراین مشعل علم و تحقیق واندیشههای آزاد و پویا به خاموشی میگراید و جای خود را به جهل و خرافه و پندارهای غیرعلمی و غیر قابل تجربه و مشاهده میدهد. یک نوع جنون دستهجمعی بر مردم مسلط میشود و جامعه به جای شادی، امید و سرزنده بودن دچار غم واندوه روحی و روانی میشود، بازار تفتیش عقاید و مجازات انسانهای آگاه،اندیشمند و بیگناه گسترش مییابد. باید در نظر داشت که علم و فلسفه در زمینه و شرایط معین رشد میکند. زمانی علم و تمدن در شرق نظیر بابل، مصر و بینالنهرین – ایران، چین و سومر و .... شکوفایی داشت، اما نتوانست بر اوهام، اسطورهها و افکار ماورالطبیعهای فائق آید، پس از آن مشعل علم به دست یونانیان افتاد که از علم و فلسفه، اوهامزدایی کردند و آن را به مرحله بالاتری ارتقا دادند، اما با هجوم رومیان به یونان و بعد با تسلط دوران قرون وسطایی دوباره مشعل علم به خاموشی گرایید و این جا بود که این مشعل به دست جهان اسلام افتاد. بدون شک علمی به نام علم اعراب و اسلام وجود ندارد، اما همین که ثروت علمی دنیای عتیق و یونان را از مهلکه نجات دادند و ترجمه وگسترش دادند، باید قدرشناس جهان اسلام بود که با ترجمه آثار عهد عتیق و یونانیان خدمت مهمی به علم کردند و در گسترش آن هم کوشیدند. دانشمندانی نظیر ابن سینا، زکریای رازی، ابن رشد، جابرابن حیان و.... در حفظ و گسترش علم و فلسفه نقش مهمی داشتند. با تضعیف افکار قرون وسطایی در غرب، زمینه رشد علم به تدریج آماده شد و آثار حفظ شده در یونان و جهان اسلام و شرق به طور کلی ترجمه شدند و با اکتشافاتی، سد و موانع قرون وسطایی هزار ساله را با دادن قربانیهای زیاد درنوردیدند. قرون وسطی از قرن پنجم تا قرن پانزدهم میلادی برقرار بود و یکی از دردناکترین ادوار تاریخ است. مردم در فلاکت و بدبختی بودند، جنگهای متوالی و قتل و غارت پی در پی و تفتیش عقاید چنان عرصه را بر مردم تنگ کرده بود که هیچ کس نمیتوانست در فکر علم باشد. آثار ارزشمند علمی قدما از بین رفت، به اصطلاح ستارهشناسان، احوال و آینده روزگار انسانها را به وسیله ستارگان مشخص میکرد و مبنای اصلی علم نجوم هم ترجمه کتاب المجسطی(کتاب ریاضی وستارهشناسی بطلمیوس) بود. بازار سحر و جادوگری و بخت و اقبالشناسی هم گرم بود و مجاز؛ اما تشریح اعضا و کالبدشکافی و هرگونه طبی که خلاف اصول پذیرفته شده کلیساییان بود، ممنوع و مجازات داشت. روش استدلال اسکولاستیک قدیم و افکار ماورالطبیعی ماده چسبناکی بود که تمام علوم را اسیر کرده و با پشتوانه کلیسا سدی شده بود که دانشمندان بسی رنج کشیدند تا توانستند به تدریج آن را ذوب کنند.