پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


به‌دنبال افزایش مشکلات اقتصادی، همدلی گزارش می‌دهد

آسیب‌های اجتماعی شغل دوم

همدلی|  مرکز اطلاعات راهبردی وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی اعلام کرده که سهم شاغلان دو شغله در سه سال گذشته افزایش یافته است. آن‌طورکه به‌نظر می‌رسد مشکلات اقتصادی به‌ویژه در سال‌های گذشته انگیزه اصلی افراد جامعه برای ورود به مشاغل دوم و سوم است، اقدامی که می‌تواند سلامت فرد و جامعه را تحت تاثیر خود قرار دهد.
تامین مخارج یک زندگی حداقلی این روزها چنان سخت شده که گاهی آدم‌های شهر صبح را با یک شغل شروع می‌کنند و شب، از سر شغلی دیگر راهی خانه می‌شوند. با این وجود صورت‌حساب‌های خورد و خوراک، لباس، هزینه‌های بهداشت و سلامت، تفریح و تحصیل همچنان روی میز باقی مانده و درآمدها کفاف آن‌ها را نمی‌دهد و باز اندیشه یک شغل جدید به‌ذهن خطور می‌کند. این درحالی‌ست که ساعت‌ها از پس ساعت درحین انجام کار مضاعف می‌گذرد و کیفیت عمر انسان‌ها در لابه‌لای همه این تلاش‌ها دائم کمتر و کمتر می‌شود. حالا گزارش‌های اخیر نشان می‌دهد که نسبت به گذشته افراد بیشتری به شغل دوم و سوم رجوع کردند.
براساس آمار مرکز اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی سهم شاغلان دو شغله و بیشتر بین سال‌های ۹۶ تا ۹۸ از ۳.۱درصد به ۳.۴درصد افزایش یافته است. هر چند سهم این شاغلان هنوز به پنج درصد نرسیده است، اما روندی افزایشی با شیب ملایم دارد، روندی که خود نشانه‌ای از اقتصاد آسیب‌پذیر خانواده‌ها است. همچنین در این گزارش آمده سهم مردان و زنان دارای دو شغل و بیشتر در طی سه سال گذشته روند افزایشی داشته به‌طوری‌که سهم مردان از ۳.۵درصد به ۳.۸درصد و برای زنان از ۱.۶درصد به ۲درصد رسیده است. اما نکته جالب افزایش سن افرادی است که در پی شغل دوم هستند. براساس گزارش وزارت تعاون، در سه سال گذشته بیشترین سهم دو شغله‌ها از گروه سنی ۳۵ تا ۳۹سال به ۴۰ تا ۴۴سال منتقل شده است. یعنی همان گروه سنی که معمولاً افراد دارای فرزند هستند. این نشان می‌دهد زن‌ها و مردهای بیشتری در کنار کاهش اوقات فراغت، کمتر می‌توانند با خانواده خود وقت بگذرانند. دوری از خانواده و تنها شدن فرزندان قطعاً یکی از آسیب‌های احتمالی افزایش جمعیت دو شغله است. طوری‌که راضیه محمدزاده، کارشناس مسائل خانواده به ایسنا گفته «دو شغله بودن والدین و این‌که نمی‌توانند برای تربیت فرزندان خود وقت بگذارند و آگاهی لازم را نسبت به مسائل تربیتی کسب کنند، سبب عدم مقبولیت پدر، مادر از سوی فرزندان می‌شود.» فرزندانی‌که در طول روز کمتر می‌توانند والدین خود را ببینند. همچنین به‌خطر افتادن سلامتِ افرادی که مجبور هستند نیازهای اقتصادی خودشان را با افزایش ساعت‌های کاری تامین کنند موضوع قابل توجهی است که نباید از دید پنهان بماند، اما ادامه داشتن و قوت گرفتن چنین وضعیتی از نگاه یک آسیب‌شناس اجتماعی می‌تواند ابعاد دیگری داشته باشد. دراین‌باره یک جامعه‌شناس به روزنامه همدلی گفت: «در روستاها یا در شهرهای کوچک‌تر گاهی مشخص است که مثلاً فلانی‌ها در شغل پارچه هستند، مردم هم خیلی مواقع افراد را با شغل‌های‌شان شناسایی می‌کنند، اما اصولاً در شهرهای بزرگ‌تر هویت افراد به‌ شغلی که دارند وابسته نیست، چراکه که آدم‌ها در یک گمنامی زندگی می‌کنند. بنابراین درچنین وضعیتی هویت‌سازی به‌واسطه شغل کمرنگ می‌شود، به‌ویژه زمانی‌که آدم‌ها خودشان هم نمی‌دانند که شغل‌شان را به‌دیگران چه معرفی کنند، چراکه گاهی مجبور هستند دو یا سه شغل داشته باشند.» امان‌الله قرایی‌مقدم با اشاره به ریشه‌های اقتصادی در کاهش احساس تعلق به یک شغل بیان کرد: «ازآن‌جایی‌که تامین اجتماعیِ افراد از منظر اقتصادی درحال تهدید شدن است، انسان‌ها به‌ شغلی که دارند پایبند نمی‌شوند. امروز با بالا رفتن هزینه‌های زندگی تامین مایحتاج از طریق درآمد حاصله از یک شغل مشکل شده است، بنابراین یک نفر با یک شغلی که دارد با وجود کسب درآمد حدود 3الی4 میلیون از آن در خرج زندگی مانده است، بنابراین از این حیث طبیعی است که در پی یافتن شغل‌های دوم و سوم باشد، حتی بازنشستگان امروز برای تامین مخارج زندگی جای جوان‌ترها را گرفته‌اند، چراکه چاره‌ای ندارند. اما چنین وضعیتی آسیب‌هایی برای یک جامعه به‌همراه دارد، این دوگانگی شغلی جدا از بحث آسیب‌های بدنی و خستگی مضاعف ناشی از کار کردن سبب آسیب‌ها روحی می‌شود، چراکه این فرد درگیر یک تضاد شده است.»
این احساس بی‌تعلقی و تضاد چیزی است که در مراجعه افراد به شغل‌های دوم و سوم دیده می‌شود. گاهی در همین حرفه روزنامه‌نگاری و در تقسیمات مرسوم رسانه‌های داخل کشور، کسانی هستند که صبح‌ها در یک رسانه نزدیک به‌جریان اصول‌گرایی تولید محتوا می‌کنند و ظهرها در یک روزنامه اصلاح‌طلب قلم می‌زنند، اتفاقی که شاید در گرفتاری‌های اقتصادی توجیه‌پذیر باشد، اما ممکن است کاهش تعهد کاری را نشانه بگیرد. یا حتی فرد را نسبت به‌خودش بدبین کند. قرایی‌مقدم در توضیح تضاد ایجاد شده عنوان کرد: «از دیدگاه جامعه‌شناسیِ نقش‌ها، فرد مجبور است رول بازی کند. به‌تعبیر شکسپیر جهان صحنه نمایش است هرکسی از دری وارد می‌شود نقش خودش را بازی می‌کند و از در دیگر صحنه را ترک می‌کند، امروز فردی در دفتر روزنامه نقش یک روزنامه‌نگار را بازی می‌کند، اما از حیث مناسبات اشتباه اقتصادی و اجبار برای تامین مایحتاج وقتی به‌شغل دیگر پناه ببرد گرفتار تضاد نقش می‌شود، تضاد نقش فرد را بیمار می‌کند.» او ادامه داد: «وقتی‌که نیازهای اقتصادی سبب می‌شود افراد شغل‌های متفاوت داشته باشند و همان‌طور که گفتم گرفتار تضاد نقش‌ها ‌شوند جامعه با بی‌ثباتی در ارزش‌ها، کاهش تعهد کاری و تظاهر مواجه می‌شود و همه این آسیب‌ها مربوط به اقتصاد است. درنظر بگیرید اقتصاد که به هم می‌خورد دیگر ارزش را او تعیین می‌کند، خوب و بدی را اقتصاد تعیین می‌کند، دیگر افراد به اصول و ارزش‌های خود پایبند نیستند، چرا امروز عده‌ای‌ تملق و چاپلوسی می‌‌کنند؟ همه این بی‌ثباتی‌ها یک فرد را نابود می‌کند.» این جامعه‌شناس در پایان عنوان کرد: «این وضعیت در سطح کلان سبب می‌شود یک جامعه درخصوص باورهای خودش پایبند نباشد، جامعه حرف خودش را باور نداشته باشد، انگار دائم دارد به‌خودش دروغ می‌گوید. اصطلاحاً جامعه باثبات نمی‌شود، بنابراین شما شاهد هستید خواسته‌های مردم با رفتارهای‌شان متفاوت است. وقتی افراد در یک جامعه نقش‌های متعدد و متضاد داشته باشند آن جامعه پرسشگری خودش را از دست می‌دهد و دچار مرگ حساسیت می‌شود، یعنی افراد درچنین جامعه‌ای گرفتار بی‌تفاوتی اجتماعی می‌شوند، جامعه فکر نمی‌کند، به‌تعبیر دکارت «چون می‌اندیشم پس هستم»، در وضعیت تضاد نقش‌ها افراد نمی‌توانند فکر کنند بنابراین نمی‌توانند ثبات داشته باشند.»