نه قرمز و نه آبی، این روزگار سیاه است
طاهر اکوانیان (روزنامهنگار)در حالی که بنابر شواهد و آمار، تعداد مرگ و میر و مبتلایان ویروس کرونا رو به کاهش نهاده است، اما ترس از بیمار شدن یا از دست دادن دوستان و آشنایان در همه مردم بیشتر شده است. علت این ترس بیش از آنکه علمی و بر اساس فراگیری ویروس باشد به بیاعتمادی مردم نسبت به تهیه و خرید واکسن از طرف مسئولان بر میگردد. در روزهای اخیر دو فوتبالیست مشهور به شکلی ناباورانه از دنیا رفتند و این دو مرگ در شبکههای اجتماعی و عرصه عمومی بازتاب زیادی پیدا کرد و به نوعی سوگ عمومی را در فضای مجازی به دنبال داشت.
در اینکه مرگ هر انسانی و هموطنی با هر سن و سالی و جایگاهی خانوادهای را عزادار میکند و چه بسا کودکانی را یتیم و پدر و مادری را تنها میکند شکی نیست، اما وقتی ورزشکاری بر اثر کرونا میمیرد، مردم فکر میکنند دیگر هیچکس از شر این بیماری ایمن نیست و ترسی عمومی بر همه مستولی میشود.
باز در پی این اتفاقات خواستههای مردم شکل دیگری پیدا میکند و مطالبه واکسن بیشتر و عمومیتر میشود تا جایی که به یک مطالبه مدنی تبدیل میشود و موضوعی را که باید متخصصان و مسئولان با دقت و وسواس و بررسی انجام میدادند مثل همیشه به مسئلهای هیجانی و احساسی تنزل میدهد که عواقبش شاید ناخوشایندتر باشد. در کشور ما مردم داغدیده خواستههایی دارند و چون میدانند در این مورد شبیه خیلی از موضوعات کمکاریهایی صورت گرفته به هر طریقی متوسل میشوند تا صدایشان به گوش تصمیمگیران برسد. در همین قضیه مرگ دو فوتبالیست هم فارغ از رنگها و تعلقها بیگمان دل همه هواداران فوتبال به درد آمد، خاصه که فضا به گونهای است که فرصت زاری و مراسم سوگواری عمومی هم فراهم نیست. این روزها مردم نه به قرمز بودن دلخوشند و نه تعلقات به رنگ آبی را فریاد میزنند، بلکه همه با صدایی مشترک سیاهی را به تصویر کشیدهاند و با هم مطالبه واکسن میکنند تا از شر عفریت مرگ وارهند و در فرصت مناسب به کریخوانیهای معمول و هیجانی بپردازند. روزگار رنگ مرگ بر زندگیهای زیادی پاشیده است و بازیهای دیگری هم بیگمان با خیلیهای دیگر نیز خواهد کرد. همه با هم باید امیدوار باشیم که برای این قصه، پایان خوشی متصور باشیم.