بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


کم ذوقی در ترجمه ادبیات دوره جدید

آرمان افراسیابی (نویسنده)

با نگاهی گذرا بر پیدایش ترجمه در ایران و سیر آن تا به حال که انبوه ناشران و نویسندگان را در عصر نو پدید آورده، ترجمه در عصر نو در ایران در ادامه، خالی از رغبت و رشد و پویایی شده است، چرا که تعدد ناشران و نوعی نگاه بیزنسی و دانشِ کم برخی از مترجمان سطح ترجمه را به شدت پایین آورده تا جایی که ترجمه موازی یک اثر، به دست چندین مترجم که با خواندن هر کدام جز رونوشتی از اثر قبل تغییر محسوسی احساس نمی‌شود. 
با بیان این مطلب، پرداختن به تفاوت یک اثر پویا یا به نوعی دیگر بازنویسی یک اثر در دو حالت خلاصه می‌شود یا اثر قبل با نواقصی همراه بوده یا مترجم در خیزِ متن در انتقال به مخاطب دچار ضعف بوده که به نوعی مترجم دیگر را وادار به خلق ترجمه پویاتر از همان اثر کرده است. 
مثال، ترجمه ‌‌«دن آرام‌‌» اثر معروف ‌‌«شولوخوف‌‌» که نخستین بار با ترجمه محمود اعتمادزاده پا به این عرصه گذاشت، در ادامه با بازنویسی دوباره احمد شاملو همراه شد؛ احمد شاملو دلیل بازنویسی این اثر را نداشتن ضرباهنگ در ترجمه عنوان کرد و از این‌رو، دست به ترجمه ‌‌«دن آرام‌‌» زد که یکی از پرزحمت‌ترین ترجمه‌های احمد شاملو به گفته خودش به شمار می‌رود. 
البته در این میان نسخه دیگر از ترجمه دن آرام در بازار نشر موجود است که به دست «منوچهر بیگدلی خمسه» ترجمه شده، اما مثل ترجمه اعتمادزاده و شاملو گل نکرد. 
با نگاهی به تعدد ترجمه متون ادبی و غیر ادبی در این دوره، درمی‌یابیم که دیگر ترجمه امر خاصی به‌شمار نمی‌رود، بلکه در گذشته دانش ترجمه و تسلط بر زبان انگلیسی و دیگر زبان‌ها خود دانش بزرگ‌تری به‌شمار می‌رفت، اما در دوران نوین که یک کودک هفت ساله به زبان انگلیسی مسلط است، مجال را به نفع خیلی‌ها تغییر داد که از اندک یافته‌های خود توقع بازخوردی آنچنانی داشته باشند.
شماری از سر بیکاری و شماری از سر ذوق اما بدون دانش ترجمه، دست به ترجمه متون ادبی و غیر ادبی می‌زنند. 
ترجمه‌هایی از این دست دارای اشتباهات و غلط‌های بی‌شماری‌اند که گاه در رساندن پیام نویسنده و حفظ و حراست از اصل متن سر باز می‌زنند و در ادامه مخاطب را با یک ترجمه کاملا لغوی و به نوعی جرایدی روبه‌رو می‌سازند و گاه زبان نویسنده و بیان نویسنده بدون درک متقابل از سوی مترجم، یک تعارف معمولی و خودمانی در یک متن تبدیل به یک تعارف خشک و رسمی می‌شود. 
در برخی از این آثار واژه‌ها در جایگاه معنای اصلی قرار نمی‌گیرند یا اشتباهات دستوری و آرایه و نگارشی به وفور به چشم می‌خورد. 
با چنین اوصافی اینگونه ترجمه‌ها جز تحریف یک اثر، راه به جایی نخواهند برد. 
جالب است بدانید مترجمی که سبک نویسنده و لحن او را درنیافته یا درترجمه یک متن ادبی از واژه‌های علمی سود جسته با چنین رویکردی هیچ از این مترجمان بعید نیست در یک ترجمه علمی، به جای واژه ‌‌«چشم‌‌» از واژه ادبی ‌‌«نرگس مست‌‌» استفاده کنند.