بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


در نخستین روز جشنواره فیلم فجر چه گذشت؟

از غیبت انصاریان تا ریاکاری پرستویی

سی و نهمین جشنواره فیلم فجر در حالی روز 12بهمن‌ماه آغاز به کار کرد که به دلیل شرایط پاندمی کرونا، افتتاحیه نداشت و نخستین روز آن در حالی سپری شد که دو فیلم «رمانتیسم عماد و طوبا» ساخته کاوه صباغ‌زاده و «بی‌همه‌چیز» ساخته محسن قرایی در سینمای اصحاب رسانه به روی پرده رفت. برج میلاد و پردیس ملت، امسال دو سالنی هستند که به اصحاب رسانه اختصاص یافته‌اند و در سالن‌های سینما نیز صندلی‌ها را به نحوی چیده‌اند که فاصله اجتماعی رعایت شده و سالن‌ها به شکل گسترده ضدعفونی می‌شوند. در سانس اول از روز نخست، فیلم «رمانتیسم عماد و طوبا» دومین ساخته کاوه صباغ‌زاده به روی پرده سینماها رفت؛ فیلمی عاشقانه و فانتزی که بی‌شباهت به ساخته اول این کارگردان یعنی «ایتالیا ایتالیا» نیست. در این فیلم علی انصاریان، حسام محمودی و الناز حبیبی به ایفای نقش می‌پردازند. نشست خبری این فیلم پس از نمایش آن با حضور کاوه صباغ‌زاده (کارگردان)، مهدی صباغ‌زاده (تهیه‌کننده)، الناز حبیبی (بازیگر)، شهرام نجاریان (مدیر فیلم‌برداری)، محسن دارسنج (طراح چهره‌پردازی)، پگاه احمدی (تدوینگر)، آرام موسوی (طراح لباس) و محمدرضا میرزا محمدی (طراح صحنه) برگزار شد.
غایب اصلی این نشست علی انصاریان بود که ایفاگر نقش پدر طوبا در قصه بود؛ بازیگر و پیشکسوت فوتبالی که به دلیل ابتلا به بیماری کرونا در بیمارستان بستری است. کاوه صباغ‌زاده با تأکید بر این‌که فیلم من بیشتر فضای شادی دارد تا رمانتیک، افزود: برای فیلم بعد‌ی‌ام، نمی‌خواهم خودم را تکرار کنم و درامی رئال و عاشقانه خواهم ساخت. مهدی صباغ‌زاده نیز گفت: این فیلم مخارج سنگینی داشت. فیلم‌نامه هم دارای پیچیدگی‌های زیادی بود و فیلم‌برداری آن سه ماه زمان برد، اما در نهایت می‌توانم بگویم از نتیجه کار راضی هستم و این اعتقاد ربطی به رابطه پدر و پسری ما ندارد.

اکران فیلم پُرستاره

فیلم دومی که به روی پرده رفت، «بی‌همه‌چیز» سومین ساخته محسن قرایی بود که داستان آن را با همراهی محمد داودی نوشته است. قصه درباره زنی است که در پی احقاق حق خود به روستای زادگاهش بازمی‌گردد، اما با ورود او اتفاقاتی در روستا رخ می‌دهد که پیش‌برنده قصه است. پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، باران کوثری، هادی حجازی‌فر، مهتاب نصیرپور، پدرام شریفی، لاله مرزبان، بابک کریمی، فرید سجادی حسینی، زهیر یاری، عیسی یوسفی‌پور، خسرو پسیانی، مهدی صباغی، عرفان ناصری، محسن نوری، مهران وثوقی، رؤیا بختیاری، اسدالله منجزی، آسیه سلطانی، نسیم فروغ، سارا افشار، امیر شاه‌علی و محمدمهدی بخشی گروه بازیگران «بی‌همه‌چیز» را تشکیل می‌دهند. در نشست خبری این فیلم، محسن قرایی (کارگردان)، جواد نوروزبیگی (تهیه‌کننده)، مرتضی هدایی (مدیر فیلم‌برداری)، پرویز پرستویی (بازیگر) و باران کوثری (بازیگر) حضور داشتند.
قرایی درباره اقتباس از نمایشنامه «ملاقات با بانوی سال‌خورده» گفت: من حتی پیش از ساخت فیلم اولم، دوست داشتم این اثر را بسازم، اما به دلیل شرایط پیچیده، پرهزینه و پربازیگری که داشت شرایطش را نداشتم.
او ادامه داد: این متن را در دوران دانشجویی‌ام خوانده بودم، دوستش داشتم و دلم می‌خواست آن را کار کنم.
در ادامه پرویز پرستویی درباره شخصیت امیر که در این فیلم ایفا کرد، گفت: اولین نکته‌ای که برای من در انتخاب نقش مهم است، دوست داشتن متن و نقش است. محسن قرایی را هم از پیش می‌شناختم و وقتی متن را به من دادند، فکر کردم شرح وظیفه من این است که در این فیلم حضور داشته باشم. باران کوثری نیز درباره حضور در فیلم «بی‌همه‌چیز» گفت: بدون حضور عوامل پشت صحنه نمی‌توانستم از پس اجرای این نقش بربیایم و اکنون خیلی خوشحالم برای اثری که دوستش دارم در جشنواره فیلم فجر حضور دارم. پرستویی با بیان این‌که کمک‌های من از دل التهابات اجتماعی آمده است، افزود: وقتی دیدم مسئولان اقدامی نمی‌کنند، تصمیم گرفتم در حد توانم به جامعه کمک کنم. اما کم‌کاری من ربطی به فعالیت‌های اجتماعی‌ام ندارد. باید از بازی خانم مرزبان هم بگویم که فکر می‌کنم بسیار عالی و خوب بازی کرد. در فیلم‌های ما بسیاری از مواقع، فیلم‌ها به دلیل هنرور آسیب می‌بینند. لازم می‌بینم در اینجا از همه هنروران «بی‌همه‌چیز» تشکر کنم و دست یکایک آن‌ها را می‌بوسم. پرستویی در ادامه این نشست به هنجارهای جامعه اشاره کرد و گفت: به‌عنوان فخر و غرور نمی‌گویم، اما گاهی فکر می‌کنم زندگی‌ام همانند امیر شده، مجبورم سکوت کنم و از دردها و ناهنجاری‌ها نگویم. خودم را هم از دنیای مجازی جدا کرده‌ام. او ادامه داد: شاید به من بگویند ریاکار هستی، اما من این ریاکاری را بسیار دوست دارم. در نهایت شخصیت امیر فکر می‌کند که دیگر چیزی برای گفتن ندارد و برای همین تعادلش به هم می‌خورد و آن تصمیم را می‌گیرد.