بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


گزارش همدلی از واکنش‌ها به سامانه ثبت آرزوهای شهروندان تهرانی

مطالباتی که آرزو شدند

همدلی| مظاهر گودرزی -  احتمالاً شهروندان تهرانی در روزهای گذشته متوجه تابلوهای تبلیغاتی در سطح شهر با عنوان «تهران، شهر آرزوها» شده‌اند. تابلوهایی که از شهروندان درخواست دارد با مراجعه به سامانه «تهران من» آرزوهای خود را برای پایتخت بنویسند. اگرچه در روزهای اول به‌دلیل برخی حواشی این سامانه از دسترس خارج شد، اما با بازگشت مجدد تا این لحظه(تنظیم گزارش) توانسته 448آرزو را ثبت کند. تلاشی که به‌گفته زهرا نژادبهرام، عضو شورای شهر تهران قرار است به‌کمک آن فرصتی فراهم شود تا ظرفیت‌های تهران بر اساس نظر شهروندان ارتقا پیدا کند. اما با مراجعه به این سامانه و خواندن پاسخ تعدادی از شهروندان، گروهی مطرح کردند آیا درخواست آسفالت خیابان یا احداث فرهنگسرا یک آرزو محسوب می‌شود؟ 
کافی‌ست برای درک این انتقاد به تعدادی از این آرزوها توجه کنیم. مثلاً فردی به‌نام نیارکی نوشته «پارک‌های سطح محله امیرآباد وسیع‌تر و مجهزتر شود.» حامد نوشته که «آرزو می‌کنم در محدوده خیابان آزادگان تقاطع دبستان، دستگاه اِی‌تی‌اِم(ATM) یا در فضای خالی که وجود دارد یک شهرنت راه‌اندازی شود.» یا در آرزویی دیگر رضا نوشته «آرزو دارم باتوجه به کمبود فضای فرهنگی ورزشی در محله امیرآباد یک مجموعه فرهنگی ورزشی داشته باشیم.» همچنین زهرا با آروزی تفکیک زباله از مبدأ نوشته «آرزوی داشتن محله‌ای تمیز و سبز و اختصاص درآمد حاصل از زباله‌های خشک مردم به خودشان برای هزینه کردن در انجام امور فرهنگی و اجتماعی» البته این‌ آرزوها در بخش موارد ثبت شده است. اما در قسمت آرشیو آرزوها با نمونه‌های دیگری مواجه می‌شویم. 
برای نمونه یک شهروند نوشته «آرزوی من از بین رفتن موش‌ها است تا آرامش برای شهروندان فعال شود.» دیگری از محله یوسف‌آباد نوشته «آرزو دارم نور خیابان 15 کامل شود و سگ‌ها جمع‌آوری شود شب‌ها اصلا نمیشه تردد کرد.» در یک مورد دیگر آمده که «آرزو دارم رسیدگی بیشتری نسبت به پارک قزل قلعه انجام شود و مانند بهشت شود.» همچنین شهروندی درخواست «درست شدن پله برقی اتوبان پارک قزل قلعه» را به‌عنوان یک آرزو در این سامانه نوشته است. البته درمیان آرزوها مواردی مانند «داشتن شهروند مسئولیت‌پذیر» هم نوشته شده است، یا که شهروندی نوشته که «دیگه نمی‌خوام تو محله بچه‌های کار در خیابان باشند که سراغ سطل زباله بروند.»

  واکنش‌ها به آرزوهای شهروندان؛ مطالبه یا آرزو؟

با این وجود خواندن این آرزوها سبب شد برخی به آن‌ها واکنش نشان دهند. آن‌ها معتقدند بسیاری از این موارد مطالبه به‌حق مردم است که به‌قدری به آن‌ها توجه نشده حالا دارد در قالب یک آرزو بیان می‌شود. تامین امنیت در پارک یا تعمیر پله برقی، درکنار احداث فرهنگسرا و تجهیز امکانات ورزشی از وظایف معمولی شهرداری‌ها است که تا به امروز مورد بی‌مهری قرار گرفته، اما در برابر عدم انجام وظایف، مردم به‌جای این‌که مطالبه‌گر باشند، اما دارند حقوق اولیه خود را آرزو می‌کنند، طوری‌که بسیاری از این آروزها مانند تفکیک زباله در بسیاری از شهرهای دنیا به‌شکل روزمره در حال انجام است. در ادامه واکنش‌ها یک کاربر در حساب شخصی خودش در توئیتر نوشته که «در تهرانِ من، آرزوی عده‌ای نان شب است، آرزوی عده‌ای جای خواب است و ده‌ها آرزوی ساده که ضعف شورای شهر و شهرداری را می‌رساند.» یا که کاربری با لحنی طنز توئیت زده «بعد از راه‌اندازی سایت آرزوی من توسط شورای شهر و شهرداری تهران، امروز زهرا نژاد بهرام گفت: اصلی‌ترین آرزوی مردم یک-ساخت کانکس میوه‌وتربارو دو-آسفالت کوچه» است.
با این وجود برای تحلیل محتوای نظرات مردم چه در بخش آرزوها و چه درباره واکنش‌ها به آن، از یک جامعه‌شناس کمک گرفتیم. «احمد بخارایی» استاد دانشگاه و مدیر گروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی در انجمن جامعه‌‌‌شناسی ایران در گفت‌وگو با روزنامه همدلی درباره تفاوت میان مطالبه‌گری و آروز داشتن گفت: «هر دو، دو روی یک سکه هستند، آرزو جنبه مفهومی دارد اما مطالبه‌گری جنبه مصداقی دارد، آرزو بیشتر یک افق ذهنی را نشان می‌دهد. بعد برای این‌که بگوییم چه‌طور به این افق ذهنی برسیم به مطالبات اشاره می‌کنیم. می‌خواهم بگویم هر دو مکمل یکدیگر هستند. شما به یک نفر می‌گویید آرزویش را بگوید، اما احتمالاً او ذهن خلاقی نداشته باشد که بین آرزو و مطالبه تفکیک قائل شود، بنابراین مطالباتش را می‌گوید، اما بعد که این مطالبات را تحلیل محتوا می‌کنیم آرزوها از آن استخراج می‌شود. همان‌طورکه گفتم مطالبه و آرزو دو روی یک سکه هستند که در سه بازه زمانی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و درازمدت تقسیم‌بندی می‌شوند. در درازمدت عمدتا توجه به ساختارها است، ممکن است کسی بگوید من آرزوی برقراری آزادی را دارم، این ذهن معطوف به ساختار سیاسی است، وقتی از او بپرسیم پس چه مطالبه‌ای داری می‌گوید من خواستار داشتن حزب و مشارکت سیاسی هستم.»

  نقش طبقات اجتماعی در بیان آرزوها

این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که شما با مطالعه پاسخ‌های مردم در سامانه تهران من نظرتان درباره آرزوهای شهروندان تهرانی چیست، بیان کرد: «پاسخ‌های مردم را باید باتوجه به پایگاه اجتماعی و اقتصادی آن‌ها بررسی کرد. من وقتی این پیام‌ها را دیدم متوجه شدم عمدتاً از طبقه متوسط در نقاط مرکزی شهر هستند، کم‌ و زیاد خواسته‌های‌شان یک خمیرمایه اجتماعی داشت. طبیعتاً اگر فرصتی شود و این پاسخ‌ها را با پاسخ‌های افراد در شمال شهر تحلیل محتوا کنیم تفاوت‌های زیادی احساس می‌شود. 
و اگر این آرزوها را در حوالی خیابان شوش بررسی کنیم متوجه تفاوت معناداری خواهیم شد. بخش بزرگ این تفاوت‌ها به پایگاه اجتماعی و اقتصادی مردم برمی‌گردد. من وقتی پیام‌ها در سامانه را می‌خواندم یک نفر از امیرآباد نوشته بود فرهنگسرا و امکانات فرهنگی می‌خواهیم، این فرد در طبقه متوسط است، طبقه متوسط هم به‌دنبال افزایش سرمایه اجتماعی است.»
با این وجود همان‌طورکه گفته شد گروهی بیان کردند موارد گفته شده در این سامانه بیشتر شبیه یک مطالبه به‌حق است تا داشتن آرزو. شاید مثلاً میزبانی تهران برای بازی‌های المپیک بیشتر به آرزو نزدیک باشد، اما مواردی مانند احداث فرهنگسرا و سالن ورزشی یا روشنایی معابر از حقوق اولیه یک شهروند است. بخارایی در پاسخ به این پرسش که چرا حقوق اولیه شهروندی تبدیل به آرزو شده است؟ به همدلی گفت: «ببینید، آرزو را باید در متن هر جامعه مطرح کرد. ما نمی‌توانیم یک تعریف ذهنی از آرزو داشته باشیم و آن را اعمال کنیم، چیزی که شما از آرزو در ذهن دارید برای یک کشور توسعه یافته است که افراد به حقوق اولیه خودشان دست پیدا کرده‌اند و حالا دنبال یک شرایط بهتر هستند، مثل این‌که در آن کشور نظام رفاه اجتماعی برقرار شود. درواقع آن‌ها به‌حقوق اولیه رسیده‌اند و دنبال بهتر شدن هستند.»
او ادامه داد: «درجامعه ما که افراد ممکن است از حقوق اولیه خودشان در بعضی جاها محروم باشند، آرزوهای‌شان در حد همین حقوق اولیه است. یعنی آرزوهای کوتاه مدت و معطوف به مسائل اقتصادی که می‌باید جلوتر به‌آن پاسخ داده می‌شد. اگر قبلا به نیازهای اولیه و ثانویه پاسخ داده می‌شد طبیعی بود آرزوی افراد کمی درازمدت‌تر، ایده‌آل‌تر و جنبه بهتر شدن داشته باشد. اما وقتی درجایی در گام‌های اولیه درجا می‌زنیم آرزوهای آدم‌ها همین‌قدر نزدیک و کوتاه مدت می‌شود. آرزو در فضای اجتماعی ما همین است، یعنی در گام اول افراد به‌ حقوق اولیه خودشان برسند، یعنی چیزهایی که برای فرد تامین نیست. اتفاقاً چون وجود ندارد فرد آرزو می‌کند که وجود داشته باشد.»
 

فلسفه آرزو، مانع تحقق آن؟

از طرفی از آن‌جایی که فلسفه آرزو کردن گاهی به‌معنای یک طراحی ذهنی در دور دست است و احتمالاً آدم‌ها به‌طور ناخودآگاه پذیرفته‌اند ممکن است آرزوهای‌شان محقق نشود، زدن برچسب آرزو بر روی مطالبات اولیه و به‌حق مردم ممکن است این نگرانی را ایجاد کند که مسئولان شهری و کشوری با برداشته شدن فشارهای مطالبه‌گری تامین این نیازها را در اولویت خود قرار ندهند، یعنی نوعی از آسودگی در آن‌ها ایجاد شود. مدیر گروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی انجمن جامعه‌شناسی ایران در واکنش به این مسئله بیان کرد: «واقعیت این‌که مطالبه‌گری عامل پویایی جامعه است، البته ممکن است کسانی‌که این سامانه را طراحی کردند منظورشان همان بیان مطالبات بوده، اما وقتی اسم مطالبه‌گری مطرح می‌شود از آن‌جایی که روی مقابل آن قدرت و نظام سیاسی ایستاده است، کمی ملاحظه شده است، چراکه کلمه «مطالبه» بعضی مواقع معنای رد شدن از خط قرمزها را می‌دهد. شاید نمی‌توانستند بگویند مطالبه، چراکه ممکن بود برچسب تحریک کردن افکار عمومی به آن‌ها نسبت داده شود.»
این جامعه‌شناس ادامه داد: «اما یادمان باشد وظیفه آن شهرداری است که بعداً پاسخ‌های مردم را تحلیل محتوا کند، بعد آن‌ها را تقسیم کند که کدامیک آرزوی درازمدت است و فعلاً امکان تحقق ندارد، کدام آرزو دم دستی است که جنبه مطالبه‌گری پیدا می‌کند، این وظیفه محقق اجتماعی است. ما قرار نیست از مردم بخواهیم مفاهیم را درست تشخیص دهند. بنابراین اگر یک دستگاه اجرایی به این نتیجه برسد که این‌ خواسته‌ها آرزو هستند و ظرفیت تحقق را ندارند، باید او را خطاب قرار داد نه مردم که تعریف آرزو و مطالبه را نمی‌دانند.»
این استاد دانشگاه تصریح کرد: «مشخصاً آدم‌هایی که چشم‌انداز دوری ندارند و عادت کرده‌اند در زندگی روزمره غرق شوند آرزوهای‌شان شبیه مطالبات بعضاً دم دستی است. به‌قدری محروم بوده که یک مطالبه کوچک را به عنوان آرزو مطرح می‌کند، این اتفاق بسیار جای تحلیل دارد، بنابراین باید گفت «مطالبات» لباس تحقق «آرزوها» است. این ایرادی ندارد که شهروندان آن‌چه را در ذهن دارند بگویند، اما بعد از آن، کار ما محقق‌ها است که مطالبات مردم را تفکیک کنیم. وقتی یک نفر در امیرآباد به ساخته شدن یک مرکز تحقیقاتی اشاره کرده است چرا شما این را آرزو برداشت نمی‌کنید؟ تحلیل این خواسته می‌گوید که خواست آن شهروند به‌دنبال این بوده که جامعه تمام ابعادش باید متکی به پژوهش باشد. این آرزوی کوچکی نیست.»
 

منشأ آرزوهای کوتاه مدت

بخارایی درباره منشأ آرزوهایی مانند درخواست آسفالت خیابان به همدلی گفت: «این مسئله بستگی به نیازهای‌شان دارد، وقتی طرف یک ماشین دارد و دائم در دست‌انداز خراب می‌شود، درخواست آسفالت دارد. این فرد احتمالا در طبقه متوسط قرار دارد. اما برای یک کسی که در جنوب شهر زندگی می‌کند و درگیر پاسخ‌گویی به نیازهای اولیه‌اش است که دیگر آسفالت خوب اولویت نخست او نیست، او آرزو دارد یک شب را با خوشی به بستر برود. همانطورکه گفتم اصلاً آرزوها باتوجه به پایگاه اجتماعی-اقتصادی، متفاوت است.»
وی ادامه داد: «اما طبقه بالا جامعه وقتی آرزو می‌کند شب موقع برگشت به خانه امنیت داشته باشد، یعنی این اهل دیر آمدن است، اهل تفریح کردن است. شما بروید در جنوب شهر بررسی کنید، آرزوهای‌شان همین موارد دم دستی است، او اصلاً نگران آسفالت خیابان نیست، جنوب شهر آرزو دارد شب به فرزندش غذای خوب بدهد. حالا شما می‌خواهید سر این مسئله با مردم چالش کنید که این آرزو نیست یا که مطالبه است؟ خیر این کار مردم نیست، این ما محققان هستیم که باید بررسی کنیم چرا آرزوی او به این حد تقلیل پیدا کرده که در حد یک مطالبه شده است.»
 احمد بخارایی، جامعه‌شناس در پایان یادآور شد: «در انتها توجه‌تان را جلب می‌کنم به این موضوع که آرزوهای درازمدت شهروندان و مطالبات کوتاه‌مدت‌تر آنان علاوه بر بازه‌های زمانی سه‌گانه از نزدیک تا میانه و دور‌دست‌ها، به یکی از چهار موضوع: فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نزدیک می‌شود. بنابراین ما در تحلیل محتوای پیام‌های شهروندان در این سامانه با یک جدول دوازده خانه‌ای مواجه هستیم که هر چه به جنوب شهر و طبقه سه نزدیک می‌شویم، آرزوها و مطالبات، بیشتر رنگ و بوی اقتصادی و کوتاه‌مدت به خود می‌گیرند و هر چه به طبقه مرفه و یک نزدیک می‌شویم آرزوها و مطالبات جنبه اقتصادی اما درازمدت‌تر پیدا می‌کند و در این میان، اعضای طبقه متوسط در مناطقی مانند یوسف‌آباد و امیر‌آباد به خواسته‌هایی با محتوای فرهنگی-اجتماعی در بازه میان‌مدت نزدیک می‌شوند. البته این که گفتم جنبه نسبی دارد، منظورم مقایسه میانگین‌ مطالبات و آرزوها به تفکیک سه طبقه است.»