بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


روایت «تارا بهبهانی» از رکوردشکنی نمایشگاه نقاشی محک، در گفت‌وگو با «همدلی؛

پیروزی هنر بر سرطان

همدلی|  مهدی فیضی‌صفت: با این وجود، برگزاری نمایشگاه به شکل آنلاین، نه‌تنها بر استقبال مردم تأثیر منفی نگذاشت، بلکه رکوردی تازه در برگزاری نمایشگاه آنلاین کودکان بر جای نهاد؛ ثبت رقم فروشی بالغ بر 200میلیون تومان.
این رویداد هنری برای چهاردهمین سال پیاپی و برای نخستین بار به صورت آنلاین برگزار شد، ولی در هشت روز توانست مخاطبان زیادی را همراه کند و تجربه‌ای جدید در برگزاری نمایشگاه آنلاین برای مخاطبان و هنرمندان نوجوان رقم بزند.
این نمایشگاه حاصل تلاش هنرآموزان 8 تا 17سال آکادمی تارا بهبهانی بود و تمام مبالغ جمع‌آوری شده برای درمان کودکان مبتلا به سرطان، به مؤسسه محک تقدیم شد. نمایشگاه آنلاین «من پیروزم» از روز جمعه سوم تا دهم بهمن 1399 در سایت اصلی مؤسسه محک قابل رویت بود؛ هر چند برگزاری آن با تأخیری 10 ماهه، همزمان با روز جهانی سرطان انجام شد.
تارا بهبهانی؛ نقاش، پژوهشگر و مدرس هنر در گفت‌وگو با همدلی از حال و هوای متفاوت و شگفت‌انگیز چهاردهمین دوره نمایشگاه گفت و البته از تجربیاتی صحبت کرد که سبب شد با تمام وجود، حال و هوای کودکان مبتلا به سرطان را درک کند. ماحصل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

نمایشگاه امسال برخلاف سال‌های گذشته در فروردین‌ماه برگزار نشد و آنلاین هم بود. درباره حال و هوا و تفاوت‌های این دوره صحبت کنید.

داستان نمایشگاه ما، داستانی طولانی و 14ساله است. از نمایشگاهی کوچک با 16تن از هنرجویان من در گالری «شیرین» آغاز و هر سال به تعداد هنرجویان اضافه شد. عواید نمایشگاه نیز به همان نسبت افزایش یافت. نمایشگاه ما از نمایشگاه کفش شروع شد و از عواید به دست آمده، 430جفت کفش برای کودکان روستاها و شهرهای مختلف ایران خریدیم. در ادامه با «محک» آشنا شدم و نمایشگاه به گالری داخل ساختمان اصلی بیمارستان محک منتقل و به یک سنت تبدیل شد. هر سال آخرین پنجشنبه و جمعه فروردین‌ماه، این نمایشگاه با حضور هنرجویان کوچک من برگزار می‌شد. بازه سنی هنرجویان بین 6 تا 17 سال بود و البته هر سال تغییر می‌کرد. هر سال هم بیشتر به معجزه پروردگار پی می‌بردم؛ چرا که از رقم قابل پیش‌بینی برای فروش تابلوها به رقمی غیر قابل پیش‌بینی می‌رسیدیم. این اتفاق هم من، هم بچه‌ها و هم تمام افراد را شگفت‌زده می‌کرد؛ افرادی که به‌گونه‌ای در این امر خیر شریک بودند.

تنها دلیل تأخیر در برگزاری چهاردهمین دوره نمایشگاه، شیوع ویروس کرونا بود؟

تداوم هر ساله برگزاری، نمایشگاه ما را به رویدادی مهم فرهنگی هنری در حوزه کودک و نوجوان تبدیل کرد. افراد بسیاری بعد از تعطیلات نوروز هر سال، پیگیر بودند و می‌خواستند بدانند نمایشگاه چه زمانی برگزار می‌شود و این سنت همچنان ادامه دارد. شهریورماه هر سال، شروع به کار کرده و نمایشگاه را بر مبنای موضوع واحدی پیش می‌بریم، اما شهریورماه 98 متوجه شدم من هم دچار این دیو شده و به بیماری سرطان مبتلا شده‌ام. انسان در روزهای ابتدایی اطلاع از درگیری با سرطان، آینده‌ای گنگ و مبهم را پیش روی خود می‌بیند، نمی‌داند از نظر جسمی در چه شرایطی است، دوره درمان او به چه صورت خواهد بود و اصلاً امیدی به ادامه حیات است یا خیر. در همان بازه زمانی باید موضوع نمایشگاه را به بچه‌ها اعلام می‌کردم. از طرفی بچه‌ها نمی‌دانستند من درگیر این بیماری شده‌ام.
انتخاب موضوع «پیروزی»، بیشتر به پیروزی خودم بر این بیماری مرتبط بود. می‌خواستم بگویم «من پیروز هستم»، چون واقعاً نمی‌دانستم شرایط جسمی من چگونه خواهد بود و آیا می‌توانیم فروردین‌ماه 99، این نمایشگاه را برگزار کنیم یا نه. به هر حال بچه‌ها با شور و اشتیاق فراوانی، این بار بر مبنای «پیروزی» کار کردند. بیشتر هم و غم ما بر پیروزی بچه‌های مبتلا به سرطان در همه‌جای دنیا و حرکت به سوی سلامتی متمرکز بود.
بچه‌ها شروع به کار کردند؛ غافل از این‌که کرونا در اسفندماه، گریبان‌گیر ما خواهد شد. داستان کرونا و دنیای تاریکی که برای ما ساخت، داستان بسیار پیچیده‌ای است. در حقیقت تمام روابط اجتماعی و مبادلات عاطفی و ارکان اصلی زندگی ما را تحت‌الشعاع قرار داد و بشر را وارد دوره سکونی کرد که انگار باید از آن هیاهو و ازدحامی که هر روز، از صبح تا شب درگیرش بود، فراغتی پیدا می‌کرد و به خودش می‌پرداخت. این ماجرا گریبان‌گیر ما نیز شد، هر چند همزمان با دوره درمان من بود. تمام این اتفاقات دست به دست همدیگر دادند تا تاریخ برگزاری این نمایشگاه به تعویق بیفتد.

هیچ‌گاه به لغو نمایشگاه، ولو برای یک دوره فکر کردید؟

از نظر جسمی در شرایطی نبودم که مقدمات نمایشگاه را در فروردین‌ماه برای بچه‌ها فراهم کنم. از طرفی کرونا این اجازه را برای برگزاری نمایشگاه حضوری به ما نمی‌داد. نمایشگاه آنلاین نیز داستان‌های پیچیده‌ای داشت که با توجه به شرایط روحی و جسمی من، اصلاً پاسخگو نبود و نمی‌توانستم وارد فرایند برگزاری چنین نمایشگاهی شوم. همان‌طور که می‌دانید روزهای کرونا با بالا و پایین، فراز و نشیب‌های بسیار و افزایش و کاهش آمار جان‌باختگان در چند ماه اخیر گذشت، تا این‌که به شرایط ثابتی رسیدیم؛ هر چند هنوز تحت درمان هستم و پروسه درمانی‌ام نیز پروسه‌ای طولانی است و اصلاً نمی‌دانم تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، ولی شرایط کمی بهتر و مهیا شده و این توان در من ایجاد شد تا نمایشگاه را به صورت آنلاین برگزار کنم. مقدمات و جلسات متعددی با «محک» داشتیم تا تصمیم بگیریم نمایشگاه چگونه برگزار شود. این اتفاق؛ هم نخستین تجربه من و هم «محک» در برگزاری نمایشگاه آنلاین بود.
مهم‌ترین نکته این نمایشگاه این بود که نمایشگاهی خیریه و به نیت جمع‌آوری کمک بود و کار را سخت‌تر می‌کرد، تا این‌که صرفاً نمایشگاهی در گالری یا سایت گالری برگزار شود و آدم‌ها بر مبنای علایق و سلایق خود، تابلویی را بخرند.

با توجه به شیوع کرونا و افزایش نرخ تورم، فکر می‌کردید نمایشگاه با چنین استقبالی مواجه شود، تا جایی که رکورد فروش شکسته شود؟

در روزگار کنونی و دنیای کرونایی که برای ما ایجاد شده و با شرایط سخت اقتصادی که این روزها حاکم است، واقعاً انتظار چندانی برای جمع‌آوری کمک نداشتم، چون شرایط اقتصادی و معیشتی مردم را می‌دیدم و شاهد بودم خیلی‌ها شغل خود را به‌دلیل شیوع کرونا از دست دادند. در حقیقت خیلی‌ها دایره و وسعت مالی را که قبلاً داشتند، دیگر ندارند، پس قدم گذاشتن در راه خیر و نیت خیرخواهانه، آن‌چنان نبود که توقعی داشته باشم، ولی اتفاقی که افتاد و وسعت استقبالی که صورت گرفت، خیره‌کننده بود.
ما در این نمایشگاه، یک تابلو را 37 بار فروختیم؛ این اتفاق واقعاً عجیب و غیر قابل وصف است. تلاشی که بچه‌ها کردند و کوشش هنرمندان کودک و نوجوان هشت تا 17 ساله در این نمایشگاه هم واقعاً ستودنی بود. پدر و مادرهای آنها طبق هر سال از من حمایت بی‌شماری کردند. عزیزانی هم بودند که اصلاً آنها را نمی‌شناختم، چون قبلاً با نوعی مخاطب خاص در ارتباط بودیم که به گالری محک می‌آمدند، این بار مخاطب ما، مخاطب عامی بود که حتی با خیلی از این عزیزان نازنین ناآشنا بودم، ولی دست خیرشان همراه من در این نمایشگاه بود، واقعاً سپاسگزار هستم و دست‌شان را می‌بوسم.
علایق و سلایق در نقاشی این‌گونه است که شما تابلویی را می‌خرید و با خود به خانه می‌برید، ولی ما هدف بزرگ‌تری داشتیم، کما این‌که قانونی در طی سال‌ها برای این نمایشگاه پیش آمده؛ این‌که یک تابلو را چندین و چند بار می‌خرند و در حقیقت نیت همه کمک است و صرفاً آن تابلو را با خود نمی‌برند. برای این‌که بتوانیم این قانون را باز هم لحاظ کنیم، با محک، جلسات متعددی داشتیم تا در نهایت تصمیم بر این شد آثار در وبسایت اصلی محک قرار بگیرد و محک، شماره کارتی را به صورت اختصاصی برای نمایشگاه در اختیار ما بگذارد.
برگزاری نمایشگاه برای من بسیار گنگ بود و خودم را برای هیچ رقمی آماده نکرده بودم، چرا که واقعاً نمی‌دانستم چه پیش می‌آید، استقبال مردم چگونه خواهد بود و آیا لفظ آنلاین را می‌پذیرند یا نه. در 13 سال گذشته، طراحی پوستر نمایشگاه برای من، یک یا دو ساعت زمان می‌برد و بلافاصله به چاپخانه می‌رفت، ولی طراحی پوستر نمایشگاه امسال، 17 روز طول کشید، برای این‌که می‌خواستم گویا باشد و مردم با لفظ آنلاین آشنا شوند و بدانند باید به کجا مراجعه کنند. مشورت‌های متعددی با افراد مختلف انجام شد تا مشخص شود این پوستر تا چه اندازه گویای امر بوده و پروسه آنلاین و مجازی بودن نمایشگاه برای همه محرز باشد.

نحوه مواجهه کودکان و نوجوانان نقاش با نمایشگاه آنلاین چگونه بود؟

به تاریخ برگزاری نمایشگاه رسیدیم و بر خلاف تصور من، بازخوردی که از بچه‌های نقاش حاضر در نمایشگاه گرفتم، بی‌نهایت جذاب بود. لحظاتی که در بامداد جمعه سوم بهمن‌ماه قرار بود عکس‌ها در سایت محک و اینستاگرام من بارگذاری شود، به قدری هیجان و دغدغه بود که تعداد زیادی از بچه‌ها با من بیدار بودند، چون باید 65 پست در اینستاگرام می‌گذاشتم. از ساعت 12 و نیم تا سه و نیم صبح، همه همراه با من بودند. هیجانی در بین این نقاشان کودک و نوجوان وجود داشت که واقعاً برای من در کلمات نمی‌جنگد و اصلاً انتظار چنین استقبالی را نداشتم.
برگزاری نمایشگاه آنلاین پیچیده و دشوارتر از نمایشگاه‌های مرسوم است. استقبال مردم و حمایت آنها در 13 سال گذشته سبب شد نسبت به برگزاری نمایشگاه آنلاین دلگرم شوم و خوشبختانه اتفاقات بسیار خوبی رخ داد. پیروزی در برگزاری این نمایشگاه؛ چه برای نقاشان کودک و نوجوان و چه برای من قابل توصیف نیست. بچه‌های نقاش هیجان، دغدغه و حتی اضطراب داشتند و نگران جمع‌آوری رقمی قابل توجه بودند تا بتوانند به دیگر کودکان مبتلا به سرطان کمک کنند. نمایشگاه آغاز شد و مثل هر سال هم خداوند به من لطف کرد، هم تک‌تک عزیزانی که در این سال‌ها با من بودند و هم عزیزانی که امسال به دلیل وسعت مخاطبان در فضای مجازی، به ما پیوستند، رقم غیر قابل تصوری برای محک جمع‌آوری شد. خوشحالی و هیجان من را هیچ کلمه‌ای نمی‌تواند توصیف کند. محک، روز به روز به من، گزارش مالی می‌داد و هر روز شگفت‌زده‌تر می‌شدم و خدا را هزاران بار شکر می‌کردم که هنوز بارقه‌های انسان‌دوستی و مهربانی در بین مردم وجود دارد و در این شرایط سخت اقتصادی، چنین اتفاقی را رقم می‌زنند.

مشکلات اقتصادی و تحریم‌ها بر بیماران به‌ویژه در بخش تأمین دارو و هزینه‌ها تأثیر منفی شدیدی گذاشت. به عنوان فردی که از نزدیک با این موضوع روبه‌رو بودید، شرایط را چگونه دیدید؟

مردم ما در سخت‌ترین شرایط هم که باشند، اگر فردی قدم در راه خیر بگذارد، او را تنها نمی‌گذارند و همراهی‌اش می‌کنند. تبعات این همراهی و همدلی مردم و انرژی مثبتی که نثار من و تمام بچه‌های عزیز و نازنین مبتلا به سرطان می‌کنند، به سوی زندگی خودشان هم برمی‌گردد و نیت خیر و کمک‌شان بی‌جواب نخواهد ماند. امیدوارم هیچ‌کسی در هیچ‌کجای دنیا نه طعم سرطان، نه طعم درد و نه طعم نداشتن توان مالی را برای فراهم کردن درمان فرزندش بچشد.
از لطف و محبت همه ممنونم. با توجه به شرایط تحریم و اتفاقات دیگر مانند بالا و پایین شدن نرخ ارز، داروها بسیار گران شده و کودکان عزیز مبتلا به سرطان بسیاری روی تخت بیمارستان هستند که نیاز به تأمین دارو و هزینه درمان دارند. این موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت و در جامعه کنونی ما اصلاً کم‌رنگ نیست، پس وظیفه خودم می‌دانستم با توجه به این‌که خودم این درد را تحمل کردم، قدمی بردارم، چون سرطان هم در ظاهر و هم در باطن، کلمه‌ای وحشتناک است. لحظه‌ای که به آدم می‌گویند دچار این بیماری شده، بسیار دردناک است. وقتی آقای دکتر متخصص به من گفت دچار سرطان شده‌ام، همان لحظه خودم را جای تمام پدر و مادرهایی گذاشتم که راجع به فرزندشان، این حرف را می‌شنوند، کما این‌که پدر و مادر من هم این واژه را شنیدند. واقعاً فکر نمی‌کنم اتفاقی وحشتناک‌تر از این برای پدر و مادری وجود داشته باشد. باید به دنبال راه‌هایی باشیم که این درد و غم را هم برای بچه‌ها و هم برای پدران و مادران آنها کم کنیم. این مسئله بسیار پیچیده بوده و دوره درمان آن فعالیت‌های مختلف زیادی می‌طلبد. اگر غم فراهم کردن مسائل مالی نیز باشد، دردی وحشتناک و غیر قابل تصور می‌شود. درد و رنجی که هست و تزریق‌هایی که انجام می‌شود؛ همه و همه داستان بسیار غریبی است. برای بچه‌ای خردسال که تجربه‌ای از درد و زندگی ندارد، اگر بشود کاری انجام داد تا این درد، غم و رنج برای او کم شود و این کار را انجام نداد؛ از سمت آدم‌هایی که بضاعت مالی دارند و می‌توانند همراه آنها باشند، کوتاهی تلقی می‌شود.

اسامی هنرمندان کودک و نوجوان این نمایشگاه  به شرح زیر است:

آوین ابوترابی، ملینا اسفندیاری، لاوین اسلامی، لیلین اسلامی، بهار اعتمادی، دیبا افتاده، هلیا افصحی، آرتینا الحانی، تینا امیرآبادی، باران امینایی، روشا ایمانی، نامی آذری یگانه، نفس آذری یگانه، بهار آقازاده، پارمیس باب‌السلام، الینا برزنونی، مدیسا بهشتی، فاطمه پروین، لیلین پزشکی، نیکا توکلی‌زاده، آیدا جنابیان، روشا جعفری، نیلا چیذری، آرمیتا حکمت پور، باران حکمت‌پور، رها حمیدخانی، ساینا خدام، هلنا خرقانی، آریو رایمند، وندا رایمند، پارمیس شباک، رها شعبانی، دیبا شلویری، یاس شیرانی، هانا صامت، لیلی صلاحی، آرتا صیدگر، آرتینا صیدگر، حانیه طلوعی، امیرحسین عرفانی، آرتا عطایی، مهگل عفتیان، ملینا غم‌خواری، تارا فربود، ملینا فرخ‌منش، شیرین فرشته‌خو، آرنیکا فرنودی، هیدیکا فقیهی، دایانا قرمسینی، تیام گوهربین، آرین لاهیجی، پارمیس محرابی، هونام مقصودی، تارا منصوری، مهشاد منصوری، مهرو منصوری، کیان موجبی، آوا میراب‌زاده، صبا میراب‌زاده، عسل میرفارسی، ثمین ناظمی، مدیا نصیری، دیبا نعمتی و روشا نیک‌زاده.