مجله «ورایتی» پیشبینی کرد
مجیدی شانس خاورمیانه و آفریقا در اسکار
همدلی| گرچه نمایندههای امسال خاورمیانه و شمال آفریقا برای بخش بینالمللی اسکار سروصدای زیادی ایجاد نکردهاند، اما در میان ۱۰ فیلم برتر این بخش عناوینی جای دارند که میتوانند از مدعیان حضور در فهرست کوتاه اسکار بینالمللی باشند. به نقل از ورایتی، سرآمد این فیلمها «بچههای خورشید» از مجید مجیدی کارگردان کهنهکار ایرانی است که سال ۱۹۹۷ با «بچههای آسمان» نامزدی اسکار خارجیزبان را کسب کرد. این درام جذاب که درباره کودکان استثمارشده خیابانهای شهری است با بازیگران کاریزماتیک غیرحرفهای خود موفق به کسب یک جایزه بازیگری از جشنواره فیلم ونیز برای قهرمان جوان انعطافپذیرش شد. این فیلم را «استرند فیلمز» اکران خواهد کرد. اسب سیاه احتمالی این رقابت میتواند «کلیدهای شکسته» اولین فیلم بلند جیمی کیروز از لبنان باشد. این فیلم داستان گسترشیافته فیلم «شبانه سیاه» وی است که سال ۲۰۱۶ برنده جایزه دانشجویی آکادمی شده بود و درباره موسیقیدانی در شهری از سوریه است که تحت کنترل داعش است و میخواهد پیانوی خود را تعمیر کند. این فیلم که امسال موفق به کسب لیبل کن شد، درامی پرتنش، با موسیقی گابریل یارد هموطن مشهور کیروز است که ترکیبی از آهنگهای بحران زندگی واقعی و احساسات گسترده را درهمآمیخته است. اگر کسب جوایز جشنوارههای گوناگون بتواند یک برنده اسکار بسازد آن فیلم باید درامی از سودان با عنوان «تو ۲۰ ساله خواهی مرد» و نیز رابطه مادر-دختری در فیلم «آسیا» از اسرائیل باشد. فیلم نماینده سودان ساخته امجد ابوالعلا در جشنواره فیلم ونیز ۲۰۱۹ برای نخستین بار اکران شد و شیر معتبر آینده را برد. داستان این فیلم در دهکدهای ایزوله میگذرد که خرافات رایج در میان مردم آنجا زندگی سختی را برای نوجوانی در سن رشد ایجاد میکند و از بدو تولد در انتظار وقوع پیشگویی مرگبار مردم است. از سوی دیگر «آسیا» اولین فیلم روتی پریبار برنده چند جایزه در جشنوارههای ترایبکا و اورشلیم شد. این فیلم بر داستان یک پرستار مهاجر جذاب روسی استوار است. وی مادری است که فرزندش را بهتنهایی بزرگ میکند و رابطه او با دختر نوجوان بیمارش در این فیلم تصویر شده است. دو فیلم دیگر از این منطقه که در جشنوارههای متعددی موفق بودهاند درباره پوچی بیرحمانه زندگی در سرزمینهای فلسطینی است. «۲۰۰ متر» از اردن فیلمی ساده و پرخشم و اولین ساخته بلند امین نایفه کارگردان متولد فلسطین است. عنوان فیلم فاصله بین خانه مصطفی قهرمان اصلی فیلم که در سرزمینهای اشغالی واقع است و مکان سکونت همسر و فرزندان وی که در اسرائیل و پشت دیوار مرزی واقع است را بیان میکند. مصطفی برخلاف دیگر اعضای خانوادهاش شهروند اسرائیل نیست و برای عبور از مرز باید اجازه کار داشته باشد. وقتی مجوز وی منقضی میشود و به دلیل شرایط اضطراری او مجبور است که در اسرائیل باشد، مجبور میشود با قاچاقچیان وارد معامله شود. «غزه عشق من» فیلم نماینده فلسطین ساخته برادران دوقلوی عرب و تارزان ناصر است که اقدامات مینیمالیستی در پسزمینه بسیاری از محدودیتهایی حاکم بر زندگی در غزه را تصویر میکند. بازیهای بازیگران برجسته فلسطینی سلیم داو در نقش یک لیسانسه بداخلاق و هیام عباس در نقش یک بیوه متدین این فیلم را جذابتر هم میکند. در برابر این فیلمها، نگاهی بسیار امیدوارانهتر به زندگی و عشق را میتوان در فیلم نماینده مصر یعنی «وقتی متولد میشویم» دید که یک درام لطیف با نگاه انساندوستانه ساخته فیلمساز مستقل تامر عزت است. این فیلم که از موسیقی مبتکرانهای بهره گرفته سه داستان درهمتنیده از زندگی روزمره در مصر را به تصویر میکشد که ترکیبی از جاهطلبیهای درگیر باهم را که به انتخابهای دشوار میانجامد روی پرده آورده است. موسیقی ساختهشده برای این فیلم ساخته امیر عید، خواننده و ترانهسرا از گروه محبوب «قاهرهایها» در مصر است. عید بازی متقاعدکنندهای نیز در نقش قهرمان اصلی احساساتی یکی از اپیزودها ایفا کرده است. نماینده هیجانانگیز تونس «مردی که پوستش را فروخت» از نویسنده-کارگردان کوثر بن هنیه (سازنده «زیبایی و سگها») ترکیبی از بحران انسانی در سوریه با غوغای بازار هنر بینالمللی است تا سؤالهای ناراحتکنندهای درباره قیمت زندگی بشر طرح کند. پلات این فیلم درباره یک سوریهای آواره است که اجازه میدهد تا یک معلم مرموز از دنیای هنر روی پشت او ویزای شنگن را خالکوبی کند تا بتواند بهعنوان یک اثر هنری، راحتتر از یک پناهنده به اروپا سفر کند. بن هنیه این داستان را که به نظر برخیها ممکن است خیلی دور از ذهن باشد با قدرت و استعداد خود به چیزی تماشایی بدل میکند. همچنین از دیگر استعدادهای جدید و مهم باید از «قدیس ناشناخته» از مراکش ساخته علاءالدین الجم و «دختر دریا» از عربستان سعودی ساخته شهد امین یاد کرد. «قدیس ناشناخته» یک افسانه پوچگرایانه و سرگرمکننده درباره معنویت و آز است. این فیلم درباره یک دزد است که کیسهای از آنچه دزدیده را نزدیک یک روستای متروک بیابانی دفن میکند و جای دفن را شبیه قبر میسازد. سالها بعد هنگامیکه او برای برداشتن غنیمت برمیگردد میبیند آنجا به مقبره یک «قدیس ناشناخته» بدل شده و همه قبر را پوشانده است. «دختر دریا» هم در دهکدهای دورافتاده میگذرد؛ جایی که خانوادهها باید یک دختر را در پای هیولای دریا قربانی کنند. این فیلم سیاهوسفید با استفاده از فرهنگ فولکلور عرب عناصر قدرتمندی را به خدمت گرفته است. امین باور دارد که این فیلم بهعنوان یک کاتالیزور برای گفتوگوهای گستردهتر درباره نقشهای جنسیتی، باورها و حقوق زنان در جهان عرب عمل میکند.