بیهمزبانی در فرهنگستان زبان فارسی
امیر اصلان شکوهی (شاعر و نویسنده)بدیهی است که از روز پیدایش زبان شیرین فارسی تا امروز زبان در دورههای مختلف تاریخی تحولات بسیاری را پشت سر گذاشته و لایههای زیادی از زبان پس از پیدایش و تدوین دستخوش تطور و تحوّل شده و دوران تکامل را پیموده تا امروز که زبان فارسی را با زبان عرب ممزوج میبینیم که روزگاری در شهرهای شمالی و شمال شرقی خراسان بزرگ از طرف سرداران عرب کسانی که به فارسی حرف میزدند کشته میشدند، یعنی گردنشان را میزدند و فردوسی این زبان را در زمان یک چنین جنایتکارانِ سفّاکی زنده نگه داشت. بنابراین گریز یا گزیری نیست جز آنچه را باقی مانده و برتر از گوهر است با همین شکل و شمایل مجدّانه نگاهبانی و نگاهداری کنیم که همه میراث گرانقدر علمی و ادبی ما، چه منظوم و چه منثور مرهون همین زبان است. برای به انحراف کشیدن و ناخالصی زبان شیرین فارسی دستها و ارادههایی اگر چه شاید ناخواسته در کار است و لغات و ترکیبات زبانهای بیگانه به ویژه لاتین هر روز بیشتر و بیپرواتر در محاورات، مکتوبات و مطبوعات خودنمایی میکنند که ادامه این شیوه آدمهای خوشبین را نیز نگران کرده است. اگر زبانشناسان، ادیبان و استادان صاحبنام دانشگاهها و در صدر همه فرهنگستان زبان فارسی- که مسئولیت مستقیم نابسامانیهای زبان متوجه این موسسه فرهنگی است- کمر همت نبندند و برای نجات زبان پارسی و پالایش آن از لغات و ترکیبات بیگانه وارد میدان نشوند مصداق این پند سعدی خواهند شد که ٔ«حَرَم در پیش است و حرامی در پس، اگر رفتی بردی و اگر خُفتی مُردی»، که درنگ و بیتفاوتی در این موقعیت خطیر، خطر نابسامانی و بیبنیادی زبان فارسی را به دنبال خواهد داشت، زیرا این وظیفه از تعهد سخندانان و زبانشناسان و دستاندرکاران حوزه زبان به ویژه فرهنگستان زبان فارسی به هیچ وجه خارج نخواهد شد و این مسئولیت به طور طبیعی متوجه فرهنگستان زبان فارسی و بزرگان دیگر است. زبان ما، هویت ما، فرهنگ ما، تاریخ ما، قومیت ما و شناسنامه ماست و حامل میراث فرهنگی هنری ادبی علمی و جانمایه صدور پروانه تاریخ تمدن ماست و کارنامه نیاکان ما. حیثیّت و موجودیت و شرفنامه یک ملت به زبان بستگی دارد که از بطن زبان، فرهنگ و تمدن یک قوم بروز و تظاهر میکند و نمایان میشود. زبان سادهترین اما پرمفهومترین کلمهای است که بار معنایی زیادی را به دوش میکشد. زبان گهواره تمدن و اعتبارنامه یک ملت است. چند دهه از بیتوجهی و بیاعتنایی به زبان فارسی میگذرد و متاسفانه لغات و اصطلاحات وارداتی از زبانهای بیگانه روز به روز در اخلال در روانی زبان فارسی تاثیر بیشتری را نشان میدهد که در دو سه دهه اخیر با رونق بازار فضای مجازی این بیخیالی و بیعنایتی نسبت به زبان به اوج خود رسیده، در حدی که هر کم ذوقی هم این ناهمواری زبان را درمییابد به غیر از مسئولان فرهنگستان زبان فارسی که بیتفاوت از کنار آن میگذرند و در قبال قبول این مسئولیت عظیم عکسالعمل مناسبی را از خود نشان نمیدهند. با توجه به این همه رسانهای که گوش به زنگ اشاره فرهنگستان زبان هستند کلماتی نظیر (راجب) به جای (راجع به) و (ابرفرض) به جای (ابوالفضل) که به همراه دهها نمونه دیگر رسمیت پیدا کرده و بدون اعتراض یا صدای مخالف یا هشدار، به کار برده میشوند.